تحلیلسیاسی

کابینه‌ای برای منفعت عمومی

کابینه‌ای برای منفعت عمومی

♦هنر حاکمان در حکمروایی در این است که این تحول‌خواهی را به هنگام، تشخیص دهد و درک نماید و تحقق خواست نسلی را در امتداد تاریخی خود به درستی رقم بزند/

♦با چه زبانی گفته شود پیران دیر کار پیران دیر نمایند و عرصه را به جوان ترها، اعم از زنان و مردان کاردان و کارشناس و کاربلد وابسپارند/

♦مشاهدات اکنون، در پیرامون رئیس جمهور منتخب و کابینه در حال شکل‌گیری، نشانگر عدم قطعیت‌ها، سایه انداختن‌های افراد غیر حزبی و غیر تشکیلاتی، بعضاً با پیشینه و سوابق امنیتی و دخالت آنان در هدایت و تعرض به حیطه صلاحیت‌های سیاسی و تخصصی است، وجود موانع و ناهمواری‌هایی برای ورود شایستگان، امتناع در برابر تغییرات نسلی در دولت و ریسک‌هایی که منجر به تداول و رایج شدن امور ناصواب گذشته است/

حسین احمدی (سخنگوی حزب مجمع ایثارگران)

در هر حوزه وزارتی و مناصب دولتی می‌بایست، کمیته راهبردی با کارگروه های فنی و تخصصی در اختیار، عاری از لابی‌گری‌های مغرضانه، منفعت طلبانه و آلایندگی‌های آدم‌های ملوّن باشد. این کارگروهها و کمیته راهبری مزبور، حال که مأموریت یافته‌اند؛ باید فارغ از تضاد منافع، با نگرش و رویکردهای تخصصی و توجه ویژه به سوابق و رزومه‌های به‌دردبخور، مرتبط و اثبات شده، با بهره‌گیری از نیروهای اصلاح‌طلب واقعی باشند، از میان نسل جدید جامعه سیاسی و مدنی، جوان‌ترهای باورمند به آرمان‌های اصلاحات در نظام سیاسی ایران، برگزیده شده باشند. با چه زبانی گفته شود پیران دیر کار پیران دیر نمایند و عرصه را به جوان‌ترها، اعم از زنان و مردان کاردان و کارشناس و کاربلد وابسپارند.

انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران، با مشارکتی در آستانه ۵۰ درصدی، در آستانگی ناپایداری جامعه سیاسی و ناکامی‌های اجتماعی عرصه سیاست ورزی در شرایط انسداد، سررسید فرصت یکبارۀ باقیمانده‌ای است که نسوزاندن آن، شمع امید به آیندۀ ایرانی در حال پوست انداختن نسلی و خواهان تغییر و تحول را روشن نگاه می دارد.

درک شکاف بین آنچه هست و آنچه می‌بایست باشد، درک نارضایتی‌هایی است که نقطه آغاز بهبود را آشکار می‌سازد. مرجعیت مشترک تجسم یافته در قامت دولتی که چیزی بیش از ابزار دست یک طبقۀ خاص باشد، تا بتواند خیر مشترک و منفعت عمومی را تعقیب نماید؛ به غایتی فی نفسه، در برابر فرقه‌وارگی و درجهت مساعدت اندیشیدن و آزادی های مدنی جامعه ایستاده و با پیشگیری از دولتِ‌ آشوب؛ دولتی که به جای تسکین جامعه ملتهب از فقر، تورم و ناآرامی، آبشخوری برای گسترش بیشتر بی نظمی اجتماعی شود.

 زمان‌هایی در پیشاتمدن غربی، بیشتر انگلیسی‌ها نیز با این ایده بیگانه بودند که دولت می‌تواند به جای آنکه در خدمت منفعت گروهی خاص، گروهی که حاکم بر دولت است، باشد؛ در راستای منفعت عمومی عمل کند. نتیجه‌ای که هم خطرناک بود و هم اسفبار! خطرناک، به این دلیل که تنها نهادی که در نهایت می‌توانست نظم را برقرار سازد، مشروعیت خود را از دست می‌داد. چرا که تصور حاکمان بر آن بود مشروعیت حکومت بر حرمت نهادن به آریستوکراسی و سلطنت است.

پس از محو شدن چنان تصوراتی، اکتشاف به عمل آمد، بدون دولت کارآمد و برآمده از ملت، خطر بی قانونی و اضمحلال اجتماعی وجود دارد. دیرزمانی پایید که آنان پی ببرند، همزمان با زوال فئودالیسم، به همراه عادات و ایده های اطاعت طلبانه اش، جامعه در خطر سوق یافتن به سمت آنارشی است. آریستوکرات‌های بریتانیایی ذاتاً از ایده ها بیزار بودند، و تا دوره رهبری ایشان به سر آید، جامعه را از بهترین چیزهایی که گفته و اندیشیده می‌شد محروم نگه می‌داشتند. در دوران آریستوکراتهای بریتانیایی، بجای آنکه اجازه داده شود از قدرت برای خیر عمومی استفاده شود، با ایجاد نوعی پیوند شوم بین بنیادگرایی مذهبی و بنیادگرایی اقتصادی، با فقیر کردن افراد جامعه، جلوی شادمانگی و پیشرفت اجتماعی را سد می کردند.

وانگهی، تودۀ مردم کَرۀ خوب را از کَرۀ بد تشخیص می‌دهند. گوشت فاسد را هم از گوشت تازه باز می‌شناسند! کالاها را با اتیکتها شناسایی می‌نمایند. اما تودۀ مردم در مورد اقلام سیاست، بدون خط سیر محزب، تا بیایند دولت خوب را از دولت بد بازبشناسند ممکن است زمانی طولانی سپری شده باشد، فرصت‌ها از دست شده باشد و تا به خود آیند، کار از کار نیز گذشته باشد. اینک تجربه ای تاریخی در پیش روی دیدگان اجتماعی قرار دارد و سیاست‌ورزی بومی جامعه ایرانی با نهضت ها و انقلاب‌های تاریخ دو سدۀ اخیر این دیار اندوخته های ارزنده ای برای بازیابی و بهره مندی در چنته دارد.

دوره گذاری با اندک فرصت های توسعه فراروی قرار گرفته است و بایسته آن است که گفتمانی شکل گیرد، سرآغاز تحول و تغییر؛ تا اینکه با پشت کردن به گفتمان تحول‌خواهی، تداوم چرخه انسداد و بی سرانجامی با پتانسیل انقلاب نسلی در عصری جدید، که می تواند سرآغازی نامحتوم و نامعلوم را رقم بزند.

همه از نسل پیشین تا نسل فعلی، نگران هستند که آینده ایران چه خواهد شد؟ مسائل ایران چگونه و در چه برهه زمانی قرار است حل شود؟ آیا مملکت دگرگون و متحول خواهد شد؟ خواهی- ناخواهی تحول و دگرگونگی دوران را، نسل جدید مطالبه گر رقم خواهد زد. هنر حاکمان در حکمروایی در این است که این تحول‌خواهی را به هنگام، تشخیص دهد و درک نماید و تحقق خواست نسلی را در امتداد تاریخی خود به درستی رقم بزند. یکی از فاکتورهای مهم در «به عدل رعایت کردن» توجه به فاکتور زمان و به قول علمای دینی اجتهاد زمان و مکان است. تحقق توسعه، وقتی در زمان خودش به وقوع نپیوندد و حاکمان، مردم را مغلوب زمان نمایند و آنان را از امر پیشرفت و توسعه بازدارند، این عین بی عدالتی سیستماتیک درون یک نظام حاکمیتی است. در آموزه های قرآنی نیز آمده است که هرگز مپندارید خداوند از ظلم هایی که می کنید غافل است.

حکومت‌داری بدون ساختار حزبی و پیشینه سازمان‌دهی تشکیلاتی که ساختار سیاسی کشور ما همچنان از موهبت آن بی‌نصیب مانده است، کاربست‌های کابینه را بس دشوار نموده و در ورطۀ، باری به هرجهت و گرداب‌های پر آشوب و سراب‌های عطشناک مشابه تاریخی غلتانده است. روند جاری نیز از امور توأم با نگرانی از فقدان ایده‌پردازی و تفکر جامع‌نگرانه در امر تخصصی و در بی‌محابایی به سر بردن حکایت می نماید.

مشاهدات اکنون، در پیرامون رئیس جمهور منتخب و کابینه در حال شکل‌گیری، نشانگر عدم قطعیت‌ها، سایه انداختن‌های افراد غیر حزبی و غیر تشکیلاتی، بعضاً با پیشینه و سوابق امنیتی و دخالت آنان در هدایت و تعرض به حیطه صلاحیت‌های سیاسی و تخصصی است، وجود موانع و ناهمواری‌هایی برای ورود شایستگان، امتناع در برابر تغییرات نسلی در دولت و ریسک‌هایی که منجر به تداول و رایج شدن امور ناصواب گذشته است. هشدارهایی از سوی دلسوختگان و دغدغه مندان مطرح است که انتظار می رود، شنیده و دیده شوند؛ در هر حوزه وزارتی و مناصب دولتی می‌بایست، کمیته راهبردی با کارگروه های فنی و تخصصی در اختیار، عاری از لابی گری های مغرضانه، منفعت طلبانه و آلایندگی های آدم های ملوّن باشد.

این کارگروهها و کمیته راهبری مزبور، حال که مأموریت یافته‌اند؛ باید فارغ از تضاد منافع، با نگرش و رویکردهای تخصصی و توجه ویژه به سوابق و رزومه های به‌دردبخور، مرتبط و اثبات شده، با بهره‌گیری از نیروهای اصلاح‌طلب واقعی باشند، از میان نسل جدید جامعه سیاسی و مدنی، جوان‌ترهای باورمند به آرمان های اصلاحات در نظام سیاسی ایران، برگزیده شده باشند. با چه زبانی گفته شود پیران دیر کار پیران دیر نمایند و عرصه را به جوان ترها، اعم از زنان و مردان کاردان و کارشناس و کاربلد وابسپارند.

توفیقات تبلیغاتی و انتخاباتی رئیس جمهور منتخب، بخش مهمی را مرهون کمپین های خودجوش فارغ از ستادهای انتخاباتی ایشان بوده است و موفقیت دولت ایشان نیز در گرو همین ایجاد پیوند با کمپین های خودجوش می باشد. آنان که برای ایران و برای اینکه میهن سرافراز بماند تلاش نمودند. بایسته است، اتفاقاً افرادی که برای وزارت دست و پا می شکنند را به کناری نهاده و دقیقاً از میان افرادی که شایسته ترند اما، پا پیش ننهاده اند؛ برای خاطر توفیق کابینه آخرین فرصت دموکراسی و جمهوری خواهی در شرایط اکنون، التماس شایسته ترها را بنماییم و از آنان دعوت نماییم در ترکیب کابینه  پا پیش گذارند. همه با هم مراقب کرم‌های ساقه‌خوار باشیم. صاحب این قلم در این باره، در نگارش های بعدی بیشتر معروض خواهد شد.

به نقل از: جماران

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا