از سنت تا بدعت

از سنت تا بدعت
در اواخر دهه شصت، طلبه جوانی بودم در حوزه اصفهان، گهگداری برای اقامه نماز و قرائت فاتحه برای علامه مجلسی به مسجد جامع اصفهان سر میزدم. در آن دوران، مردم اصفهان اعتقاد ویژهای به علامه مجلسی داشتند و بر سر قبر ایشان نذر و نیاز فراوان میکردند. بانوان جوان هم مانند دیگر امامزادهها و بقاع متبرکه، برای گرفتن حاجت در نزدیک قبر ایشان شمع روشن میکردند و چند محل مخصوص روشن کردن شمع در نزدیکی قبر ایشان مشخص شده بود.
روزی برای قرائت فاتحه مراجعه کردم و مشاهده کردم که ورقه آهنی بزرگی بر محل افروختن شمع در جوار قبر ایشان نصب شده و اطلاعیهای از طرف تعدادی از روحانیون اصفهان درج شده بود که افروختن شمع، سنتی مسیحی است و بر مسلمین چنین امری بدعت و انجام آن خلاف است.
ناگفته نماند که روشن کردن شمع در آن مکان که منجر به آسیب رسیدن به آثار باستانی مسجد جامع اصفهان میشد قطعا اشتباه بود ولیکن استدلال برخورد با آن امر، مرا به شگفتی انداخت.
در همان زمان برایم عجیب بود که علمای اعلام اصفهان افروختن شمع در آن مکان مذهبی را که در عمل مشکل خاصی برای اعتقادات دینی مردم ایجاد نمیکرد را بدعت دانسته و مانع آن شدند ولی در مقابل بدعتهای فراوانی که قطعا در سنت اهل بیت وجود نداشته و در میان مؤمنین رواج پیدا کرده و برخی نیز موجب وهن دین میشود، هیچ واکنشی نشان نمیدادند و آن را به عنوان سنتی دینی پذیرفته و در برخی موارد حتی تأیید و ترویج نیز میکردند.
شاید تشخیص دقیق مرز میان سنت و بدعت کار مشکلی باشد ولی ظاهرا علمای محترم برای تقابل با بدعتهای رایج در میان مردم نه به میزان تأثیر آن بدعت بر انحراف اعتقادات دینی و وهن دین، بلکه به هزینه، فایده و یا فواید مادی و نهادی آن برای پایگاه خود و یا هزینههای برخورد با آن بدعت و یا منافع مادی جاری در یک بدعت توجه داشتهاند. والله عالم.
حال اینکه اکنون به ذکر این خاطره پرداختم، اتفاق جدیدی است که در همان شهر در حال وقوع است؛ در شب عید غدیر امسال طی اطلاعیهای از طرف رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات اصفهان، مراسمی با حضور امام جمعه اصفهان برای دعوت مردم به بازدید و احتمالا کسب تبرک از ضریح در حال ساخت یاران اباعبدالله در مصلی اصفهان اعلام شد.
همگی به خاطر دارند که چند سال گذشته نیز ضریح ساخته شده حضرت اباعبدالله که هنوز بر مرقد مطهر ایشان نصب نشده بود در کل ایران چرخانده شد و صدا و سیما با آب و تاب فراوان، مردم را به قصد تبرک و احتمالا جمعآوری کمکهای مردمی به زیارت آن دعوت میکرد و متأسفانه تعدادی از علمای اعلام نیز به قصد تبرک آن ضریح به زیارت آن شتافتند.
علمای اسلام در طول تاریخ همواره مراقب بودهاند که دین اصیل با امور خارجی ممزوج و نشود و همیشه تلاش داشتند که مبانی دین با اصالت خود باقی مانده و با بدعتهای ساخته دوران، به انحراف کشیده نشود. حال چه شده است که در این دوران خود این علما خود متولی ورود بدعتهای عجیب و غریب به دین شدهاند.
متشرعین اطلاع دارند که از نظر تمام مراجع کوچکترین حرکت اضافی ثابت در صورت تلقی به عنوان امر وارد در نماز به عنوان بدعت، موجب بطلان نماز خواهد شد؛ حال آنکه این همه آداب و رسوم زیارت که برخی از آنها نیز عملا موجب وهن تشیع در جهان اسلام شده است و هیچکدام در عصر ائمه وجود نداشته است، از نظر ایشان بدعت به حساب نمیآید.
حال سؤال جدی در اینجا مطرح است که: واقعاً مرز میان سنت و بدعت در دین چیست؟ تا کجا میتوان امری را به عنوان سنت پذیرفت و از امری به عنوان بدعت جلوگیری کرد؟
گمان میرود متولیان دین در عرصه ترویج عقلانی امور دینی به بن بست رسیدهاند و تلاش دارند با استفاده از امور احساسی دین که جنبههای عقلانی در آن کمرنگ است، ظاهری از دین را در جامعه نگه دارند، بدون توجه به آنکه تقویت این عرصهها بدون تقویت بنیادهای عقلانی در دین همیشه زمینه سوء استفاده از مدعیان دروغین دین را فراهم میکند.
هر روز شاهد افزوده شدن مراسمات دینی و دهههای عزاداری جدید و آئینهای خودساخته در مذهب هستیم و حال آنکه هیچ یک از متولیان دین هیچ حساسیتی در این مورد از خود نشان نمیدهند.
مردم اصفهان به خوبی غائله شهر مبارکه اصفهان را به خاطر دارند که چگونه با سوء استفاده از احساسات پاک مردم، عدهای چه دکان بزرگی به راه انداختند و متولیان امر سر آخر با زور اسلحه توانستند غائله را جمع کنند. هنوز سوء استفاده معجزه هزاره سوم و اطرافیان ایشان از داستان امام زمان را به خاطر داریم و میبینیم که هر روز بر تعداد مدعیان مهدویت و یا نیابت از ایشان در زندانهای کشور افزوده میشود.
چگونه است که حج که از واجبات و فروع اساسی دین است به جهت حفظ جان مردم و برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا تعطیل میشود ولیکن عزاداری امام حسین(ع) که نه جزو واجبات دین و نه ضروری دین است و بدعتهای فراوانی در برگزاری آن نیز وجود دارد، بایستی حتما برگزار شود و جان مردم در این بین ارزشی ندارد.
به نظر میرسد ما راهی بجز عقلانیت در دین در کنار ابعاد عرفانی و لطیف دین نداریم و همه راههای دیگر که بخواهد دین را صرفا بر اساس احساسات مردم بنا نهد به خطا خواهد رفت و خروجی آن جز توسعه خرافات نخواهد بود و زمینه را برای استفاده هرچه بیشتر مدعیان دروغین و ترویج بدعتها در دین فراهم خواهد ساخت.
بنابراین راه جلوگیری از بدعت در دین، عقلانیت در دین است که خود بحت مستوفایی است و نیازمند تلاش وافر اندیشمندان حوزه دین است.
حسین وفاپور (دانشآموخته فلسفه دین و عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی)