تحلیل
پزشکیان؛ باطل السحر رادیکالیسم
۲۹ خرداد ۱۴۰۳آخرین بروزرسانی: ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
۱ 159 خواندن این مطلب 4 دقیقه زمان میبرد
پزشکیان؛ باطل السحر رادیکالیسم/
من سنگ رو عبادت میکنم، چرا به سنگ من بیاحترامی میکنی؟
غلامرضا ذکیانی (استاد دانشگاه)
دکتر پزشکیان دیروز در جمع پرشکوه دانشگاهیان در دانشگاه تهران، به جنگ انحرافی رفت که سالهاست چون اختاپوس بر پیکر انقلاب اسلامی سایه افکنده و محسنات آن را پوشانده، بلکه به کراهت و زشتی تبدیل کرده است.
*داستان انحراف*
سالهاست که رادیکالهای اصولگرا یک دوگانه توهمی را در فضای جاا جا انداختهاند و آن هم اینکه اگر مثل ما فکر میکنی پس رهبر را دوست داری، و اگر قواعد رادیکال ما را نپذیری پس مخالف رهبر هستی. و از آنجا که افراد رادیکال همواره صاحب تریبون هستند، مخالفین خود را با برچسبهایی چون مخالف نظام، برانداز، ضدرهبری، ریزشی و … مورد اتهام قرار میدهند.
این دوگانه توهمی ـ یا اصولگرای تندرو هستی پس موافق رهبری یا اصولگرای تندرو نیستی پس مخالف رهبر هستی ـ توسط همین تندروها در تمام ارکان و ساحات نظام نفوذه کرده به نحوی که به آسانی مخالفین و منتقدین خودشان را به مخالفت با رهبری و براندازی نظام متهم کرده و آنها را از مشارکت در مناصب مهمی چون رئیس جمهور، وکیل، وزیر، مدیرکل، استاندار، فرماندار، سفیر، رایزن و … محروم میکنند؛ و از طریق محروم کردن ایران اسلامی از این همه استعداد و ظرفیت انسانی و تخصصی؛ به پیدایش هزاران نابسامانی در کشور دامن میزنند.
گزاف نیست اگر چنین انحراف بزرگی را سحر اصولگرایان رادیکال بنامیم زیرا در واقع برداشت رادیکال خودشان را تعقیب میکنند و پشت ولایت و رهبری مخفی میشوند؛ به دیگر سخن این قبیل دوستان، برداشت رادیکال خودشان ـ در حوزههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روابط بینالملل و … ـ برایشان اصل است ولی از آنجا که نمیتوانند از این برداشت رادیکال دفاع عقلانی بکنند پشت سر ولایت پنهان میشوند تا رقبایشان را با انگ ضد ولایت و رهبری از میدان خارج کنند؛ و باید اعتراف کنیم تا حد زیادی نیز موفق شدهاند.
یکی از مفاسد این روشِ تندروهای اصولگرا این است که شعارهای معترضین در سالهای اخیر متوجه خود رهبری شده است، ولی این مفسده برای تندروها اهمیتی ندارد اگر نگوئیم پدران معنوی آنها در انجمن حجتیه از چنین مفسدهای خوشحال نیز میشوند.
*انحرافستیزی پزشکیان*
دکتر پزشکیان که نامزد اصلاحطلبان بشمار میرود و مبارزات انتخاباتی اقتضاء میکند که وعدههای جوانپسند و رادیکال بدهد، تمام حیثیت اجتماعی خود را فدا کرد و این انحراف بزرگ، خاموش و بسیار خطرناک را مورد حمله قرار داد.
ایشان در ضمن سخنرانی گفت: «بنده رهبری را قبول دارم، اصلا ذوب در او هستم؛ اما کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم توهین کند». ظاهر این سخن شباهتی به مواضع مشهور اصلاحطلبان ندارد و مطمئن هستم دوستان برانداز و تحریم کنندگان انتخابات، همین یک سخن را دلیل موضع انعطافناپذیر! خود تلقی خواهند کرد. ولی کافی است اندکی درنگ کنیم. مسلما دکتر پزشکیان اصلاحطلب بوده و نسبت به پارهای برخوردهای نظام و اصحاب پایداری ـ از جمله در ماجرای مهسا امینی ـ موضع انتقادی نشان داد.
کافی است در جملات قبلتر دکتر پزشکیان دقت کنیم. ایشان گفتند: «عامل اصلی همه گرفتاریهای ما در قدم اول اینه که یه عدهای تصور کنند اونا حقاند و بقیه ناحق؛ حق مال همه مردم ایران است … تعرض و بیاحترامی به نوع تفکر انسانها جز تخریب در این مملکت نتیجه دیگهای نمیتونه به ارمغان بیاره، من عذر میخوام من سنگ رو عبادت میکنم، چرا به سنگ من بیاحترامی میکنی؟ تو هم چیز دیگهای رو عبادت میکنی، من حق ندارم بیاحترامی کنم … بنده رهبری رو قبول دارم، اصلا ذوب اونم، به نظر شما این درست نیست … حق ندارید به کسی که من بهش اعتقاد دارم توهین کنید»
روشن است که پزشکیان مخالف انحصارگرایان است تا حدی که اگر کسی سنگی را عبادت کند باید عقیدهاش مورد احترام باشد و از همینجا میرسد به اینکه اگر عبادت سنگ حرمت دارد محبت رهبری هم حرمت دارد و کسی حق ندارد توهین کند. پس دکتر پزشکیان این مثال را برای اثبات آن موضع اصلاحطلبانهی خود میآورد که به اعتقادات افراد احترام بگذارید. ناگفته پیداست که احترام به عقاید دیگران هیچ تناسبی با باورهای تندروهای اصولگرا ندارد. حال چگونه ممکن است یک اصلاحطلب آن هم در فضای رقابتی انتخابات چنین جملهای ـ بنده رهبری رو قبول دارم، اصلا ذوب اونم ـ بیان کند؟ جملهای که نه تنها رای اصولگراها را جذب نخواهد کرد، بلکه سبب ریزش برخی آراء جوانان اصلاحطلب خواهد شد.
*تحلیل دیدگاه دکتر پزشکیان*
به گمان نگارنده، سرنوشت ایران اسلامی برای دکتر پزشکیان بسیار مهمتر از ریزش رایهای ایشان است. پزشکیان به خوبی خطر سهمگین حزب پایداری را دریافت کرده است. آنها برداشت رادیکال خود را پشت عناوینی چون ولایت و رهبری پنهان کرده و همه رقبای خود را با همین حربه از میدان به در میکنند.
پزشکیان به خوبی نشان میدهد که رهبری را قبول دارد ولی اصلاحطلب هم هست؛ جمع این دو فقط در صورتی ممکن است که بگوئیم رهبری نظام، جامعیت دارد و همگان را در بر میگیرد چه اصلاحطلب چه اصولگرا، چه راست چه چپ. ولی تندروهای اصولگرا از حوادث سه دهه گذشته سوء استفاده کرده و برداشت رادیکال خودشان را با محبت رهبری یکی دانستهاند تا هر منتقدی به رویکرد و عملکرد آنها، مخالف رهبری تلقی گردد.
پزشکیان با این موضعگیری تاریخی (و فراانتخاباتی) خود، این سوء استفاده رادیکالها را هدف قرار داده و نشان میدهد که اصلاحطلبان نیز رهبر را دوست دارند، کسی حق ندارد رهبری را مصادره کند، برداشت افراد میتواند متفاوت باشد. حیله مکارانه اصولگرایان تندرو این بوده که چتر جامع رهبری را محدود به خودشان کردهاند، نه به این دلیل که محبت واقعی به معظمله دارند، بلکه برای رسیدن به قدرت و حذف رقبای اصلاحطلب.
این فداکاری پزشکیان تناسب عجیبی با عید قربان دارد. ایشان حاضر شده خودش را فدا کند تا انقلاب اسلامی را از یک انحراف بزرگ نجات دهد. جناب پزشکیان، اگر درست فهمیده باشم، سرباز واقعی ولایت و آزادی، با فاصله معنیدار از دیگران خودت هستی، چون نه تنها با وعدههای انتخاباتی در صدد جذب آراء خاکستری برنیامدی بلکه خودت را فدا کردی تا انحراف سهمگین چندین ساله در ایران اسلامی را برملا کنی.
اگر دکتر پزشکیان رای هم نیاورد همین یک افتخار برای ایشان بس که انقلاب اسلامی را نسبت به یک انحراف سهمگین هشیار و بیمه کرد. احسنت به این بینش، آفرین به این فداکاری، خداقوت به این همه ایراندوستی و اسلامخواهی. از همه مخاطبینی که این یادداشت را مطالعه میکنند درخواست میکنم اندکی از غوغای انتخاباتی فاصله بگیرند و کمی درنگ کنند، در آن صورت متوجه خواهند شد که گزینش چنین فردی برای ریاست جمهوری انتخاب نسبی بین بد و بدتر نیست بلکه انتخاب مطلق خوبی، صداقت، صراحت، شجاعت و روشنبینی است.
انتهای پیام/
۲۹ خرداد ۱۴۰۳آخرین بروزرسانی: ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
۱ 159 خواندن این مطلب 4 دقیقه زمان میبرد
یک دیدگاه