هنوز هم دوم خرداد/
هنوز هم دوم خرداد/
محسن صنیعی (مدرس دانشگاه و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها)
دوم خرداد، همیشه یادآور دوم خرداد ۷۶ است. ۲۵سال از دوم خرداد ۷۶ گذشت. برای توصیف بهتر شرایط شاید بهتر است که گفته شود ربع قرن از آن روز گذشت. اگر کودکی در دوم خرداد ۷۶ متولدشده است، الان مرد یا زنی بزرگ و رشید است. انتخابات ۷۶، هیجان و شور و شوق ازیکطرف و از طرف دیگر، تلاش بیحدوحصر برای آنکه رای طرف مقابل را بهحق مطلق منتسب کردن.
البته شاید نامزد آن انتخابات، آنچه برای او انجام شد، نمیپسندید. حتماً مهدی نصیری، امروز از انتشار ویژهنامه صبح در آن ایام، خوشحال نیست و آن را اشتباهی بزرگ میداند. طنزی که به نام کیومرث صابری منتشر شد، تاریخی شد. حق و باطل جلوه دادن صحنه انتخابات که یکی در جبهه حق است و دیگری مقابل آن یعنی باطل و جالب است که هر دو کاندیدای مورد تأیید شورای نگهبان بودند؛ از دیگر موارد قابلذکر آن روزهاست.
آن دوران با خاطرات تلخ و شیرین، چه زود گذشت. یادم نمیرود پیرمردی که بیآنکه مرا بشناسد به من گفت نام سید را برای من بنویس که احتمالاً اگر کسی برای او رای را مینویسد انطباق دهد که حتماً رای درست نوشتهشده است. قطعاً هنگامیکه خاتمی در بهمنماه ۱۳۷۵، پا به صحنه گذاشت، تصور نمیکرد که حتی پیروز انتخابات باشد؛ ولی دوم خرداد، آفریده شد.
بیستوپنج سال از شروع جنبشی که به نام اصلاحات نامگذاری شد، گذشت. در این دوران، تاریخ ما فرازوفرودهای مختلف دیده است. دوم خرداد۷۶، بهحق نقطه عطفی در تاریخ اصلاحطلبی ایرانیان است و به باور ما، پیام رجعت جامعه ایران به آرمانهای بزرگی بود که پدیدآورندگان انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطیت به دنبال آن بودند.
توسعه جامعه مدنی سید محمد خاتمی، در حقیقت نهادینه کردن آزادی و جمهوریت بود، بهطوریکه همه الزامات جمهوریت از وجود احزاب و رسانههای مستقل و آزاد، نظارت افکار عمومی بر ارکان قدرت و دخالت خردجمعی در تعیین سیاستهای کلان کشور، موردتوجه قرار گیرد. دوم خرداد، رجعت به همان آرمان استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود که انقلاب بر اساس آن شکل گرفت و در قانون اساسی نهادینهشده است.
همان آزادی که شهید بهشتی و سران حزب توده در تلویزیون جمهوری اسلامی، مناظره میکردند، همان جمهوریتی که بنا بود به معنای واقعی کلمه همانند همه جمهوریهای دیگر، جاری باشد. اگرچه آن دوران با بحرانهای متعدد همراه شد ولی با تنشزدایی نسبی از خارج و داخل، بالاترین نرخ رشد ناخالص ملی و کمترین تورم همه دولتهای بعد از انقلاب، در دوران هشتساله دولت اصلاحات، به ثبت رسید.
اینک که جامعه ایران با بحرانهای متعدد و ناکارآمدی در حکمرانی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در داخل و در سطح بینالمللی رنج میبرد، برای فائق آمدن بر بحرانهای متعدد جامعه ایران و ناکارآمدی ساختار کلان کشور، راهی جز رجعت به همان آرمانها نیست. به همه سیاستگذاران کشور توصیه میشود که بحرانها به رسمیت شناخته شوند و بهجای فرافکنی و سپردن مسئولیت به دیگران و دشمنان، به دنبال ارزیابی و آسیبشناسی راهرفته و چارهاندیشی برای آینده باشیم.
در نتیجه هیچ راهی جز بها دادن به همه سرمایههای اجتماعی جامعه ایران، خردجمعی نخبگان، اندیشمندان و دلسوزان جامعه نیست.
به نقل از: همدلی
انتهای پیام/