اگر دفاع از مسلمانان مظلوم هنجار است باید از مسلمانان اویغور هم دفاع کرد/
اگر دفاع از مسلمانان مظلوم هنجار است باید از مسلمانان اویغور هم دفاع کرد/
راهحل جمهوری اسلامی برای حل مشکلات در فلسطین، رفراندوم با شرکت همه ساکنان فلسطین اعم از مسلمانان، یهودیان و… است، اما وقتی نوبت به مردم ایران میرسد، رفتار متفاوتی در پیش گرفته میشود!
محمود صادقی فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است، تدابیر اتخاذ شده پس از اهمیت توفانالاقصی به مراتب مهمتر از اصل عملیات است. صادقی با اشاره به اولویت قرار داشتن منافع و امنیت ملی ایران هر نوع اقدامی که باعث خدشهدار شدن منافع ملی ایرانیان شود را ضدملی و برخلاف عقل ارزیابی میکند. صادقی با تمرکز بر راهبرد ارایه شده از سوی ایران درخصوص ضرورت برگزاری رفراندوم در فلسطین به این نکته اشاره میکند که این نسخهای است که برای مشکلات ایران هم از آن میتوان بهره برد.
گفتگو با روزنامه اعتماد
رخدادهای اخیر فلسطین را چطور ارزیابی میکنید. چه معنای خاصی میتوان از عملیات توفانالاقصی برداشت کرد؟
پس از آغاز عملیات توفانالاقصی، مبارزان فلسطینی با محوریت گروه حماس عملیات غافلگیرکنندهای را علیه شهرکنشینان و اشغالگران آغاز کردند که بیسابقه است. این عملیات هیمنه امنیتی و نظامی اسراییل را خدشهدار ساخت و دریچههای تازهای به سمت تحولات منطقهای گشود. با این حمله یکبار دیگر مشخص شد افسانههایی که در تمام سالها و دهههای گذشته درباره گنبد آهنین و نفوذ ناپذیر بودن ارتش اسراییل عنوان میشود تبلیغ بوده است. از منظر حقوقی اما، مبارزه مردم فلسطین با اشغالگران، نوعی دفاع مشروع است که در برابر تجاوز و نقض آشکار تجاوز به سرزمینهای فلسطینی و قتل و غارت و تجاوز و در کل نقض قوانین بینالمللی برنامهریزی شده است.
از زمان تشکیل شورای حقوق بشر ملل متحد تا امروز نزدیک به نیمی از قطعنامههای این شورا در محکومیت اسراییل صادر شده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۲۰ اسراییل به اندازه سه برابر تمام کشورهای دنیا، توسط سازمان ملل محکوم شده است. از سوی دیگر ۵ عضو دایمی شورای امنیت از زمان تشکیل سازمان ملل تا به امروز ۳۰۰ بار از حق وتو استفاده کردهاند که امریکا یکسوم این تعداد را به خود اختصاص داده است، عجیب اینجاست ۵۰درصد موارد استفاده از حق وتو توسط امریکا در حمایت از اسراییل بوده است.
به هر حال با کشوری طرف هستیم که مردمش تا این اندازه خودشان را در برابر جامعه بینالمللی بیدفاع میبینند، طبیعی است یک چنین مردمی و یک چنین کشوری برای دفاع از خودشان از هر فرصتی استفاده کنند. اگرچه ممکن است در جریان مخاصمه و جنگ، برخی رفتارهای تند هم رخ دهد و این رفتارها قابل نقد هم باشد. اما در مجموع این عملیات یک واکنش دفاعی متقابل، برابر رژیمی است که شر مطلق است و از زمان شکلگیری کانون درگیری، مناقشه و ناامنی در منطقه بوده است.
سیاست رسمی ایران درخصوص فلسطین را چگونه ارزیابی میکنید؟
سیاست رسمی نظام جمهوری اسلامی، شناسایی حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین است. حدود ۳ دهه است که دولت جمهوری اسلامی اعلام کرده راهحل مشکلات فلسطین برگزاری رفراندومی با شرکت همه ساکنان سرزمین فلسطین است. از طرف دیگر از نگاه حقوقی داخلی مبتنی بر بند ۱۶ اصل سوم قانون اساسی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی مبتنی بر تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان است. به این ترتیب دفاع دولت جمهوری اسلامی از مردم فلسطین هم دفاع از حقوق یک ملت در برابر یک رژیم متجاوز و در راستای اصول اسلامی و قانون اساسی است.
نحوه کنشگری دولت ایران در مواجهه با رخداد اخیر، معادله مهمی است. راهبرد ایران در حمایت از فلسطین چگونه باید باشد تا منافع ملی کشور آسیب نبیند؟
در محافل داخلی کشور نگرانیهایی در این خصوص ابراز میشود که این حمایتها نباید منافع ملی کشور را در معرض آسیب قرار دهد. ابهاماتی هم درباره گسترش دامنه درگیری به سایر کشورها ازجمله ایران شکل گرفته که باید درباره آن روشنگری شود. معتقدم لازمه جلوگیری از این تجاوزگریهای اسراییل، آگاهی ملت از واقعیتهاست. باید سیاست رسانهای صادقانهای در کشور شکل بگیرد و نگاه یکسویه در رسانهها جای خود را به جریان سیال رسانهای بدهد.
از سوی دیگر باید به گونهای موضوعگیری شود که ضمن دفاع اصولی از حقوق ملت فلسطین، بهانه به دست دشمنان ایران ندهد تا مسوولیت حقوقی علیه ایران ایجاد کنند. مانند اشتباهاتی که در ماجرای ارسال پهپاد به روسیه علیه ایران شکل گرفت. اسراییلیها سالهاست که در ایران و سایر نقاط جهان عملیات تروریستی انجام میدهند، بدون اینکه رسما مسوولیت این اعمال را به عهده بگیرند. ممکن است در رسانهها گمانهزنیهایی درباره جنایات اسراییل شود اما مقامات این رژیم هرگز مسوولیتی به عهده نمیگیرند. بنابراین مسوولان نظامی، دیپلماسی و مدیران سطوح عالی نظام باید مراقب اظهارات خود باشند تا بهانهای دراختیار دشمنان قرار نگیرد.
موضوع حمایت از فلسطین از سالهای ابتدایی انقلاب تا به امروز همواره برای ایرانیان واجد اهمیت ویژهای بوده است. این روند اما در ادامه به دلیل برخی عملکردهای سیاسی و برخوردهای دوگانه حاکمیت دچار فراز و فرودهایی شده است. چرا چنین تغییراتی شکل گرفته است؟
اینکه تفاوتهایی به نسبت سالهای ابتدایی انقلاب ایجاد شده، غیر قابل انکار است. سال ۵۷ دوره هیجانات و شور انقلابی بود و تمام جریانات سیاسی اعم از چپ و راست، مذهبی و… در حمایت از مردم مظلوم فلسطین یکصدا بودند. بخشی از این اقبال ریشه در رفتارهای رژیم قبل داشت که همراهی و همکاریهای گستردهای با صهیونیستها تعریف کرده بود. این روند در دهه نخست انقلاب بسیار پررنگ بود. امروز هم روند حمایت از مردم فلسطین قابل توجه است. البته نگرشسنجی دقیقی درباره دیدگاه مردم ایران در این خصوص وجود ندارد.
خاطرم هست یک نظرسنجی در ابتدای دهه ۸۰ انجام شده بود که براساس آن اعلام شد بیش از ۶۵درصد مردم ایران، موافق حمایت از مردم فلسطین هستند. اما از نظرسنجیهای جدید اطلاع ندارم. صحبت مردم این نیست که نباید از مردم فلسطین دفاع کرد؛ اساسا دفاع از مظلوم در ناخودآگاه جمعی ایرانیان ریشه دوانده است. اما در عین حال مردم از پارهای از سیاستهای حاکمیت انتقاداتی دارند.
این نقدها به چه مواردی ایراد شده؟ مردم نسبت به اعمال چه سیاستهایی احساس تبعیض میکنند؟
راهحل جمهوری اسلامی برای حل مشکلات سرزمینهای اشغالی، برگزاری رفراندوم با شرکت همه ساکنان فلسطین اعم از مسلمانان، یهودیان و… است. اما وقتی نوبت به مردم ایران میرسد، رفتار متفاوتی در پیش گرفته میشود! یا در زمینه هزینههای مادی و کمکهای مالی، مردم طی همه دههها در صحنه حضور داشته و از ملت مظلوم فلسطین حمایت مادی و معنوی کردهاند، اما درخصوص اولویتها و کمکهایی که از بودجه عمومی کشور میشود، پرسشهایی در اذهان عمومی شکل گرفته است.
در بحث پیوستن به FATF هم این تلقی (شاید اشتباه) شکل گرفته که ایران به خاطر عدم ردیابی کمکهایش به لبنان و فلسطین فرآیند پیوست به این سند مهم بینالمللی را دنبال نکرده و تبعا هزینههای آن را هم متحمل شده. بهطور کلی مردم معتقدند باید موازنهای شکل بگیرد تا در وهله نخست منافع و امنیت ملی کشور در اولویت قرار گرفته و سپس کمکهای معقول به فلسطین و لبنان برنامهریزی شود. مشکلاتی که در حوزه سیاست داخلی وجود دارد، باعث شده مردم به راهبردهای حوزه سیاستهای خارجی نظام هم با ابهام نگاه کنند.
انحصارگرایی در اقتصاد و سیاست کشور که با عنوان خالصسازی از آن یاد میشود، باعث شده بسیاری از نیروهای متخصص، شایسته و کارآمد از دایره فعالیت خارج شوند. روندی که باعث فقدان تدبیر شده و بیعدالتی را در شؤون مختلف شکل داده است. همین روند است که نرخ برابری ریال را در برابر دلار به شدت کاهش داده است. مردم این واقعیتها را میبینند و نسبت به آینده نگران میشوند. اما مردم درخصوص اصل سیاست حمایت از مردم مظلوم فلسطین هیچ مشکلی نداشته و همواره بر ضرورت آن پافشاری کردهاند.
یکی دیگر از ابهامها که اخیرا در فضای عمومی کشور هم مطرح شده، برخوردهای دوگانه درخصوص مسلمانان است. مثلا درخصوص مسلمانان اویغور به دلیل نزدیکی برخی جریانات سیاسی ایرانی به چین به گونهای متفاوت برخورد میشود، این برخوردها آیا در شکلگیری ذهنیت مردم ایران اثر داشتهاند؟
درست است، این مورد هم یکی از نکاتی است که ناظران و مردم را وادار به پرسش میکند. البته باید توجه داشت، وضعیت فلسطین با بسیاری از موارد مشابه، متفاوت است و آن هم اینکه اساسا رژیم اسراییل در منطقه براساس غصب یک سرزمین شکل گرفته است. در موارد دیگر (مانند اویغورها) مسلمانان بخشی از یک کشور هستند که مورد ظلم قرار گرفتهاند. البته این موضوع نباید باعث برخوردهای دوگانه شود. اگر تجاوز بد است، تجاوز روسیه به اوکراین هم بد است.
اگر دفاع از مسلمانان مظلوم هنجار است باید از مسلمانان اویغور هم دفاع کرد. اما شما میبینید که ابراهیم رییسی در نطق سازمان ملل متحد رفتارهای دوگانهای در پیش میگیرد. زمانی که صدام به ایران تجاوز کرده بود، کشورهای مختلف هر دو طرف (ایران و عراق) را دعوت به خویشتنداری میکردند؛ در آن زمان ایران از این رفتار رنج زیادی میبرد، چراکه مورد تجاوز قرار گرفته بود.
به همین شکل امروز هم که رییسجمهور در سازمان ملل متحد خواستار خویشتنداری دوطرف (روسیه و اوکراین) میشود، نوعی برخورد دوگانه است. درخصوص مسلمانان اویغور، ادعاهای دولت چین بدون اینکه تحلیل و بررسی شود و به صورت میدانی در صدا و سیما منعکس شود، مورد قبول قرار میگیرد. در واقع به دلیل مناسبات سیاسی و ارتباطی خاصی که ایران با چین دارد، چشم بر نسلکشیها و جنایاتی که در اویغور میشود، میبندد. چین ادعا میکند، مسلمانان اویغور جداییطلب و بنیادگرا و تروریست هستند و ایران هم دربست قبول میکند. اما نهایتا باید توجه دذاشت مورد فلسطین به دلیل غصب سرزمینشان یک مورد منحصر به فرد است.
با عبور از مسائل ریشهای نمیتوان انکار کرد که رخدادهای برآمده از عملیات توفانالاقصی پیامدهایی دارد، برخی از نزول قریبالوقوع اسراییل صحبت میکنند، گروهی دیگر احتمال دستیابی به صلح- ذیل دو کشور- را محتمل میدانند و جماعتی هم پروژه ابراهیم را پایان یافته تلقی میکنند. شما پیامدهای این عملیات را چه میدانید؟
در کوتاه و میانمدت بدون تردید اقداماتی که در راستای عادیسازی روابط اسراییل با اعراب برنامهریزی شده، تحتالشعاع قرار میگیرند. ضمن اینکه عملیات اخیر حماس نشان داد، راهبردهای غرب برای حل مشکل فلسطین، مبتنی بر اصول استوار و منطقی نبوده، بنابراین با تکانهای دچار فروپاشی میشود.
چرا راهبردهای غرب از نظر شما معقول نبوده است؟
وقتی ظالم و مظلوم دعوت به صلح شوند، بدون اینکه ریشههای ظلم بررسی شده و حق مظلوم استیفا شود، طبیعی است که ابتکار عملهای صلح با هر رویدادی متزلزل میشود. این اتفاق درخصوص پروژه صلح فلسطین هم رخ داده است، کشورهایی مانند عربستان، امارات و… که صحبت از عادیسازی روابط با اسراییل داشتند، پس از عملیات اخیر بیانیه دادند و عملکرد اسراییل را محکوم کرده و از اشغال فلسطین صحبت کردند. این دستاورد کمی نیست. موضوعی که نشان داد دولتها حتی اگر بخواهند به دلیل فشار ملتها نمیتوانند از صلح یکطرفه سخن بگویند.
یکی از ویژگیهای عملیات اخیر حماس حضور نسلهای جوانتر فلسطینی در عملیات است. نسلی که با عنوان نسل z از آنها یاد میشود و در سایر کشورهای خاورمیانه هم منشا تحولات بسیاری بودهاند. حضور جوانان فلسطینی را در عملیات توفانالاقصی چطور میبینید؟
همینطور است. نسل z فلسطینیها نقش مهمی در عملیات توفانالاقصی ایفا کردند اما من از منظر داخلی ایران میخواهم بگویم که دولت جمهوری اسلامی ایران در عصری که عصر انفجار اطلاعات است به جای محدودسازی مسیرهای ارتباطی بهتر است با مردم صادقانه گفتوگو کند و حق دسترسی به اطلاعات را برای ایرانیان به رسمیت بشناسد.
تا در اثر استاندارد دوگانه مردم دچار تحلیلهای اشتباه نشوند. جوانان ایرانی به دلیل عملکرد رسانههای داخلی، دیدگاه ارایه شده از سوی صداوسیما و سایر رسانههای رسمی را دنبال نمیکنند. اما همین نسل در عرصه فضای مجازی هشتگ توفانالاقصی را ترند میکند و از حق مظلوم در برابر ظالم دفاع میکند. موضوع مهم بعدی، رعایت توازن بین سیاستها و ترجیح منافع و امنیت ملی بر هر گزاره دیگری است.
البته مسلمانان طبق آموزههای دینی نسبت به سرنوشت مسلمانان دیگر مسوول هستند، اما این به این معنا نیست که در عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ و… دچار نارساییهای فراوانی باشیم بعد در عرصههای بینالمللی در صف نخست دفاع از مظلوم بایستیم. این رویکرد متعادل باید در عرصه سیاستگذاریهای کشور مورد توجه قرار گیرد تا یکپارچگی و همراهی دولت و ملت تقویت شود.
به نقل از: اعتماد