*نقد و بررسی دو روایت از حضور در انتخابات*
داود سلیمانی (رئیس دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
برخی معتقدند باید در صحنه انتخابات حضور فعال داشت و این امر را زمینه ساز، گشایشهای بعدی دانسته و در عین حال اعلام میدارند که ما *برای اعتراض رای میدهیم*، سوال آن است که آیا رای اعتراضی رائی است که الزاما به صندوق ریخته شود؟ چگونه شرکت در انتخابات، رای اعتراضی محسوب میشود؟
رای اعتراضی هنگامی موثر است که در اعتراض بتواند به نفی رقیب منجر شود و یا در آن رای بتواند موضع رقیب و توان وی در رقابت را به نفع جامعه تغییر دهد. اما چنانکه گفته شد رقیب.
اما رقابت آنجا معنا مییابد که طرفین، قبل از مسابقه ازحق انتخاب شدن، برخوردار شده باشند، اما اگر یک جریان سیاسی خالصساز با حربهی رد و حذف واستصواب، مانع تحقق این حق و رقابت شود. در حقیقت رقابت را بلاموضوع نموده است.
ولی اگر بنا به فرض نویسندگان نامه، موارد نادر کاندیداها وجود داشته باشد و در حوزهی انتخابیهای حضور و انتخاب وی، به تغییر روند، کمک معناداری میکند، باید بر اساس راهبرد جبههی اصلاحات، اعضای آن جبههی استانی تصمیم بگیرند و عمل کنند، این امر منافاتی با راهبرد جبهه نداشته که نیاز به این سخنان باشد.
در چنین مواردی هم نمی توان گفت که *”رای ما کنشی مقاومتی – سلبی ست”* بلکه در اینجا کاملا کنشی – ایجابی است. و بنابراین اگر از حوزههای محدود بگذریم به نحو کلی این سخن که *”رای روزنه گشا با انتظارات حداقلی و رای اعتراضی مصداق حضور با پرنسیپ اصلاح گرایانه است.”* در حد شعار با پرنسیپ باقی میماند.
– درست است که شاید هم *”هنوز دهها کرسی وجود داشته باشد”* که بتواند تفاوتی معنا دار در مصوبات و.. ایجاد کند. و فی الواقع از همین روی در جبههی اصلاحات، راه را برای این امکان در حوزه های ممکن، نبستهاند.
گفته شده که *” انتخابات دو راه مقاومت است در برابر پیشروی نیروهای خالص سازی، و برداشتن گام ولو کوچک برای زمینهسازی انتخابات آزاد و توسعه و عدالت.”* بله این نیز کاملا سخن صحیحی است، اما توجه داریم که از انتخابات با تمام بار معنایی خود سخن می گوییم.
اما اگر، انتخابات از معنا تهی شده و یا نامش انتخابات باشد ولی در حقیقت شرایط و الزامات یک انتخابات را نداشته باشد، حکم آن چگونه خواهد بود، به حکم بطلان مقدمات و مقومات، موخرات و نتایج نیز منتفی است.
سخن نویسنده نامه درست است ولی در عالم انتزاع و نه در زمین بازی، البته هر چه در باب نهاد و صندوق و نفس انتخابات گفته شود سخنی بسیار منطقی و درست است اما نمیتوان از توصیفات نظری نتایج عملی را استنتاج نمود.
اینکه باید *”علاوه بر هدف اندیش بودن باید مسیر اندیش هم بود.”* سخن درستی است، مسیر کنونی را باید اندیشه کرد که آیا برای رسیدن به هدف، هر مسیری ولو ناصواب و ناعادلانه و غیر منصفانه را باید نیندیشیده پیمود؟
این فقره هم مانند این سخن است که: *”نهاد مجلس هنوز هم امکانات زیادی در اختیار دارد.”* بله گزارشهای توصیفی به درد معرفی می خورد ولی این تحلیل از فصا و عملکرد جاری است که کارگشاست.
قطعا مجلس دارای پتانسیل های بالایی است که اگر اجازه دهند و اگر بشود و اکر و اگر، خیلی خوب است، اما باید دید که تحقق اگرها، چگونه میسر می شود، این با توصیف حاصل نمی شود با عمل سیاسی با اصول و تکیه به ملاک های عقلانی و عرفی در انتخابات امکانپذیر است، اینجاست که *”برای استیفای حق نامزدی و حق انتخاب شدن نباید از حق ثبت نام و حق رای گذشت.”* نه در تحت هر شرایط تبعیض آلودی.
و این بیان که *” رای ندادن، اقلیت را تحمیل میکند که خسارت بار است.”* اگرچه سخن درستی است ولی انتخاب این منتخبین قبل از انتخابات به روش استصواب، و صحه گذاردن بر این روش و مسیر، در حقیقت همان تقویت جریان خسارت بار است، با این تفاوت که خود را شریک این فعل زیانبار کرده ایم.
بله *” اقلیتهای خوب، سیاستها و نهادهای بد را به عکس آن زمینه سازی می کنند و البته شاید گشایش پسا انتخاباتی هم بوجود آورند.”* این سخن هم و چنانکه گفته شد در راهبرد جبهه نیز بدان پرداخته شده و راه آن برای شکل گیری یک اقلیت خوب، در صورت وجود کاندیداهای مطلوب در استانها، وجود دارد.
اما بیش و پیش از *”کاهش مشارکت که تهدیدها و تحریمهای خارجی را تقویت کند”* باید بدانیم که سیاست خارجی و دیپلماسی میدان و تدبیر حاکم بر سرنوشت کشور و همین شیوه حکومتداری و انتخابات و… است که تهدیدها و تحریم ها و فقر و فاقه را در کشور دامن میزند که انتخابات تحدید شده غیر رقابتی، خود یکی از آن عوامل موجده تهدید و تحریم است. و در اینصورت، برای جلوگیری از آن انتخابات آزاد *هم هدف* است هم *پیش شرط* ، هم استراتژیست و هم تاکتیک.
به امید آنکه آنچه دوستان ما در پی آنند با سازو کاری که در راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات برای ورود یک اقلیت کارآمد، دیده شده ، فراهم آید.
انتهای پیام/