
بازگشت و بازسازی ژئوپلیتیک مطلوب ترامپ در قبال ایران/
مراد کاویانی راد (هیات علمی دانشگاه خوارزمی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
مناسبات قدرت در مقیاس جهانی به تحولات منطقهای جهت و معنا میدهند. و اساس این مناسبات و تحولات بر اقتصاد و امنیت استوار است که درآمیختگی این دو نیز به نظام جهانی و به تبع منطقهای جهت و معنا میدهند. خاورمیانه از منظر امنیتی منطقهای شکننده و بیثبات است.
این شکنندگی و بیثباتی برآیند مداخله قدرتهای فرامنطقهای، مناسبات رقابتآمیز کشورهای منطقهای و شکاف میان ملت-حکومت های منطقه است. وضعیت موجود دست کم طی سه دهه گذشته جنوب غرب آسیا را آوردگاه جریانهای تروریستی ناامن کننده منطقه و جهان قرار داده است.
این وضعیت متعارض با منافع قلمرودران جهانی آنها را به بازاندیشی در مناسبات قدرت بر سر منطقه واداشته است. بدین معنا که میتوان از طریق پیوندهای اقتصادی آنها با هم و در تعامل با اقتصاد جهانی، کشورهای منطقه را به کاهش تضادها و تشویق همکاری واداشت. این دستورکار جهانی با رویکردهای امنیتی و ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی در قالب تلاش برای ضربه زدن به رژیم صهینویستی و نابودی آن به ویژه در قالب محور مقاومت در تعارض بوده است.
هر چند در گام نخست تلاش بر این قرار گرفت که از طریق تقویت جریان اصلاح طلبی در ایران این پروژه به سرانجام برسد اما نشد و ناگزیر از تشدید تحریم ها و در پیش گرفتن رویکرد فشار حداکثری شدند. از دیگر سو بسیاری از کشورهای منطقه رویکرد تعامل با اقتصاد جهانی را برگزیدند و از منافع آن برخوردار شدهاند به گونهای که از نظر توسعه زیرساختها و درآمد سرانه جز کشورهای نخست جهان به شمار می آیند.
کشورمان امروز به شدت درگیر ناکارامدی، فساد گسترده و بحران اقتصادی است وضعیتی که با نارضایتی گسترده و تشدید شکاف حاکمیتی و بحران سرمایه سیاسی حاکمیت مواجه شده است. در مقیاس منطقهای نیز محور مقاومت به شدت آسیب دیده است وضعیتی که اساسا سوریه را از محور مفاومت خارج و بقیه جریانهای وابسته را نیز در کشورهای خود نیز تضعیف کرده است. موضوعی که غرب به ویژه ایالات متحده با جزئیات از آنها اطلاع دارد و اساسا خود بانی این وضعیت است.
واقعیت آن است که انکار وضعیت موجود و فراروی کشورمان از سوی مقامات ج.ا کاری از پیش نخواهد برد. یادمان باشد در ایالات متحده دونالد ترامپ و جمهوری خواهان ستیزهجو به قدرت رسیده اند که سیاست مدارای جو بایدن را کنار گذاشته و تهدید بقای نظام سیاسی (چه در قالب جنگ و چه از طریق به خیابان کشاندن اکثریت ناراضی) را در پیش گرفتهاند. به همین خاطر پس از دهها سال، آن هم به صورت کج دار و مریز مقامات ج..ایران بحث مذاکره با خود ایالات متحده را پیش کشیدهاند موضوعی که خود ترامپ هم در پی آن است.
همانی که در دور ریاست جمهوری قبلیاش نیز در پی آن بود که از طریق تضعیف نظام سیاسی، کارگزاران نظام را به پای میز مذاکره بیاورد اما با دو دوره ای نشدن ریاست جمهوری در این کشور و رویکرد مدارانه جویانه بایدن در قبال ایران طرح یاد شده رنگ باخت. شاید به قدرت رسیدن دکتر پزشکیان منسوب به اصلاحطلبان در ایرن را بشود از این منظر نیز تحلیل کرد اما غرب دست کم از زمان حسن روحانی به بعد، دیگر تفاوتی بین اصلاحطلب و اصولگرا قائل نیست همه را یکچارچه میپندارد.
اما ترامپ برگشت. کسی که به منظور کاهش فعالیتهای هستهای و محدودسازی نفوذ منطقهای ایران از برجام خارج شد و تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان را برگرداند. ترامپ قطعا تاجری بزرگ و آگاه از مناسبات قدرت اقتصادمحور در مقیاس جهانی است اما منظر امنیتی صاحب اندیشه نیست. ایران مسئله امنیتی ایالات متحده در خاورمیانه است که هم پیمانان منطقهای این کشور را میآزارد و اسرائیل (اشغالگر) را به نابودی تهدید میکند و با حمایت از حماس در قالب رخداد طوفان الاقصی خط قرمر (بقا و امنیت) رژیم صهیونیستی را رد کرده است.
در چنین زمینه و زمانه ای ایراد کار آنجاست که مقامات ج.ا. در مناسبات با آمریکا و پیشبرد مذاکرات، برای رژیم صهیونیستی نقش ثانویه قائل هستند اما همزمان شدن سفر نتانیاهو به واشنگتن و اعلام مواضع ترامپ در خصوص ایران نشان داد داستان مذاکره با آنچه از قبل می پنداشتند بسیار متفاوت است. به واقع این تیم امنیتی ترامپ و دوستان هماهنگ با نتانیاهو به ویژه شخص مارکو روبیو وزیر خارجه ایالات متحده بودند که بازگشت نسخه جدید «فشار حداکثری» علیه ایران را برای مذاکره توام با شروطی پیچیدند و به امضای ترامپ رساندند.
به سخنی، این بار منافع و امنیت اسرائیل شرط مذاکره با ایران است. پس از رخداد عملیات طوفان الاقصی مصالح رژیم اشغالگر نیز به کمتر از شروطی مانند برچیدن یا محدودسازی سپاه قدس در منطقه، عدم دخالت ایران در برنامه های آینده آمریکا برای غزه، تعطیلی فعالیت های هسته ای حتی غنی سازی سه و نیم درصد و عدم حمایت از گروه های محور مقاومت به پیوست محدودسازی فعالیت های موشکی رضایت نخواهد داد.
شک ندارم که مقامات جمهوری اسلامی به چنین شروطی که با سیاست به صفر رساندن فروش نفت و تقاضای مکرر رئیس جمهوری ایالات متحده برای مذاکره همراه است، تن نخواهند داد. در چنین وضعیتی، مذاکرات برخاسته از موضع قدرت ایالات متحده را ایران نخواهد پذیرفت و مذاکرات شکست خواهد خورد. از دیگر سو، با توجه به بدتر شدن مناسبات ایران و اتحادیه اروپا زمینه برای اعمال سازوکار ماشه در قالب بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران فراهم خواهد شد.
پس از این مرحله است که ایران به عنوان مسئله امنیتی منطقهای و جهانی هدفی مشروع برای حمله نظامی ایالات متحده خواهد بود. این در شرایطی است که پدافند ایران در جریان حملات رژیم صهیونیستی آسیب جدی دیده است و نوسازی و بهسازی آنها زمان بر است. از این رو، هر گونه تصمیم مقامات ایران در قبال مواضع ایالات متحده پیامدهای جدی بر امنیت و منافع ج.اسلامی و ژئوپلیتیک منطقه خواهد داشت.
انتهای پیام/