پدر، مادر، ما چرا پناهندهایم؟!

پدر، مادر، ما چرا پناهندهایم؟!
مسابقات المپیک این دوره برای ایران یکی از تلخترین مسابقات تاریخ این رویداد جهانی برای ایران خواهد بود؛ مسابقاتی که میتوانست با توجه به درخشش نمایندگان ارزشمند کشورمان، جوی از امید را به کشور برگرداند با توجه به وضعیت ورزشکاران مهاجر و پناهنده از کشورمان، بازنمود جو ناامیدی و سرخوردگی جوانان کشور از آینده مملکت خویش شده است.
نگاهی به فهرست تیم پناهندگان نشان داد که بیشترین آمار این فهرست مربوط به ایران است درحالی که دیگر پناهندگان این تیم، از کشورهایی هستند که در حال جنگ با کشوری دیگر و یا درگیر جنگ داخلی هستند. گویی کشور ما نیز درگیر جنگی دائمی است و هیچ چشماندازی از صلح در آن دیده نمیشود. وقتی چهل سال درگیر جنگ با دنیا باشید و همزمان در داخل نیز همچون جنگی داخلی، هر دوره یک جناح و یک سلیقه را از قطار نظام پیاده کنی و آنها را به چشم دشمن داخلی نگاه کنی و هیچ مرزی برای دشمن تراشی خارجی و داخلی قائل نباشی، چنین میشود که فهرست مهاجرین و پناهندگان ایرانی حتی بیش از کشورهای جنگ زده و گرفتار بحرانهای داخلی میشود. به این افراد اضافه کنید فهرست نزدیک به ۶۰ قهرمان ورزشی بین المللی کشورمان که در سالهای احیر به دیگر کشورها پناهنده شدهاند.
آماری از نخبگان مهاجر از ایران، عمق فاجعه حکمرانی ما را نشان میدهد؛ آمار مهاجرین از فارغ التحصیلان دانشگاههای برتر ایران همچون شریف و المپیادیهای کشورمان تأسف بار است. فهرست پزشکان مهاجر، هنرمندان مهاجر، ورزشکاران مهاجر و متخصصین مهاجر، نشان دهنده میزان امیدواری نسل فرهیخته این مملکت به اصلاح، پیشرفت و آینده این کشور است. حتی نگه داشتن متخصصین در ایران برای برندهای جذابی مثل رویان و دانشگاههای بزرگ نیز مشکل شده است.
دانشگاههای برتر ما، وزارت ورزش و متولیان ورزش ما، اساتید هنر ما و … عملا با هزینه مردم این سرزمین، زمینه توسعه و پیشرفت هرچه بیشتر کشورهای توسعه یافته را فراهم میسازند.
فهرست جانباختگان هواپیمای سرنگون شده اوکراینی نشان داد که ما چه نخبگانی را دو دستی تقدیم به جهان غرب کردهایم و حتی شرایطی ایجاد کردیم که آنها حتی جرأت نکنند به کشور خود نیز سر بزنند.
دشمن ستیزی بیمنطق ما با غرب، بیشترین سود را برای آنها داشت؛ چرا که ما با سیاست ۴۰ ساله خود عملا بهترین جوانان خود را با دست خود راهی خدمت به آن کشورهایی ساختیم که آنها را دشمن خود فرض میکنیم.
چرا برای جوانان و نخبگان این مرز و بوم راهی بجز مهاجرت یا پناهندگی باقی نمانده است و چگونه میتوان آنها را به ماندن و خدمت کردن در این مملکت امیدوار کرد؟
باید به نسل جوان و متخصص کشور اعتماد کرد؛ بدانیم که اینها از هر سرمایهای برای این کشور ارزشمندتر هستند و در این اعتماد نباید هیچ مرزبندی و هیچ گروهبندی وجود داشته باشد، حتی خطاهای آنان نیز باید با اغماض نگریسته شود تا اعتماد ایشان جلب شود. بدون سرمایه انسانی، این کشور به هیچ سرمنزلی نمیرسد. البته بزرگان باید بدانند که با حضور این نخبگان جوان باید سقف توسعه کشور را بلندتر از گذشته ببینند و حتی شاید لازم باشد جای خود را به آنها بدهند و خود را آماده بازنشستگی کنند و این عامل نباید موجب راندن آنها شود.
امیدوارم توجه به این آمار و این شرایط و توجه بیشتر به آینده کشور بتواند جرقهای برای تنبه مسئولین کشور برای تغییر رویه خود در حکمرانی روشن کند و زمینه را برای استفاده از این نسل جوان متخصص فراهم کند و آنها را مجبور به مهاجرت یا پناهندگی نکنند.
حسین وفاپور (استادیار جهاد دانشگاهی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)