اصولگرایان بین محذورین و خوفین افتادهاند
از فرآیندی که اصلاحطلبان طراحی کردهاند، غیر اصلاحطلب خارج نمیشود
دو ماه تا انتخابات ۲۸ خرداد ماه باقی مانده ولی در مقایسه با دوره های پیشین انتخاباتهای ریاست جمهوری به نظر می رسد که این دوره کمی فضای آرام تری را می گذرانیم و به تعبیری هنوز فضای عمومی جامعه انتخاباتی نشده است.
در میان جناح های سیاسی به نظر میرسد اصولگرایان کمی زودتر از اصلاحطلبان وارد ساز و کار انتخاب کاندیدای خود شدهاند و اصلاحطلبان به دلیل احتیاطهایی که دارند مثل فیلتر شورای نگهبان و یا تخریب سازمان یافته از سوی جناح رقیب، در معرفی کاندیدای خود کمی تأمل دارند و با احتیاط بیشتری قدم بر می دارند.
بر این اساس با یکی از اعضای شورای مرکزی جبهه اصلاحات گفت و گو کردیم تا ضمن پرسش از فضای عمومی کشور در فاصله دو ماه مانده به انتخابات و نتایج نظرسنجی های مردمی که در زمینه مشارکت در انتخابات برگزار شده، به جزئیات نوع کنشگری اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو و ساز و کاری که برای انتخاب کاندیدای خود در نظر گرفته اند بپردازیم.
آنچه در ادامه می آید مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با محمود صادقی است:
آقای دکتر! به نظر شما جامعه تا امروز وارد فضای انتخاباتی شده است؟
کمتر از یک ماه دیگر ثبت نام داوطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری آغاز می شود و دو ماه تا انتخابات ۲۸ خرداد ماه زمان باقی است اما هنوز فضای عمومی کشور حال و هوای انتخابات پیدا نکرده است. هرچند در محافل سیاسی و رسانه ها بحث انتخابات هست اما به نظر من در فضای عمومی کشور هنوز علائم اینکه شوقی برای استقبال از انتخابات نشان بدهد، دیده نمی شود.
بخشی از علل این قضیه بر می گردد به رویه معمول نظام انتخاباتی و جدول زمان بندی که با توافق نهاد نظارتی و نهاد اجرایی هر دوره تنظیم می شود و فاصله را خیلی کوتاه می گیرند. البته ما در مجلس می خواستیم الزامی ایجاد کنیم که این زمان بندی طولانی تر شود ولی آن موقع تلاش هایی ما به جایی نرسید. چون با شتاب زدگی صلاحیت ها بررسی می شود و مرسوم شده که برای خیلی ها «عدم احراز» می زنند و واقعا باید فکری برای این مسأله شود.
البته به صورت غیررسمی برخی افراد اعلام کاندیداتوری کرده اند و یکی دو مورد حتی ستادهای انتخاباتی خود را هم تشکیل داده اند.
ولی غیررسمی است و بعضا شائبه غیر قانونی بودن هم دارد. سخنگوی شورای نگهبان هم اخطاری داده که ما تبلیغات زودهنگام را رصد و در صلاحیت افراد لحاظ می کنیم.
آیا قانون برخوردی با افرادی که تبلیغات زودهنگام داشته باشند در نظر گرفته است؟
تا زمانی که انتخابات به صورت رسمی شروع نشده، تبلیغات قانونی نیست. دوره های قبل هم که من علت رد صلاحیت برخی از کاندیداها را مطلع می شدم، بعضا به خاطر تبلیغات زودهنگام بوده است. گفته بودند که یا تبلیغات غیر واقعی بوده و یا زودهنگام بوده است.
علائمی از تشدید بی رغبتی مردم به حضور در انتخابات به چشم می خورد
عامل مهمتر از این فضای عمومی جامعه است و بی رغبتی که نسبت به اصل شرکت در انتخابات اسفند ماه ۹۸ خودش را نشان داد. به نظر می آید که آن موضوع تداوم پیدا کرده و شاید تشدید شده و علائمی از تشدید این بی رغبتی به چشم می خورد. یعنی تا الآن برآوردها نشان می دهد که نه تنها اوضاع بهتر نشده بلکه قرائن نشان می دهد به دلایل مختلف احتمالا این امر بدتر هم شده است.
چند مورد از این دلایل را برای ما بگویید.
دلایلی که منجر به کاهش مشارکت در انتخابات اسفند ۹۸ شد کماکان باقی است. یکی بحث معیشتی و نارضایتی مردم از وضعیت و دیگری ابعاد سیاسی قضیه است که در جناح های سیاسی و بخش سیاسی جامعه مؤثر است؛ چون معمولا احزاب، جناح ها، علاقمندان و فعالان سیاسی و رسانه ای پیشران انتخابات هستند. هیچ علامت و سیگنالی ناشی از اینکه بنا است گشایشی در فضای سیاسی اتفاق بیفتد داده نشده است.
مضاف بر اینکه در آن زمان کرونا هنوز جدی نشده بود. یعنی هم تبعات معیشتی ناشی از کرونا و فضای روانی که وجود دارد و دوری از اجتماعات می تواند کاهش مشارکت در انتخابات را تشدید کند. ما دیدیم که کرونا در مرحله دوم انتخابات مجلس هم به شدت مؤثر بود. شهریور ماه پارسال دور دوم انتخابات در برخی از شهرها برگزار شد و درصد خیلی عجیبی از مشارکت بود و بعید نیست که فضای انتخابات خرداد ماه هم همان فضای مرحله دوم انتخابات مجلس باشد.
البته نظرسنجی هایی که صورت گرفته مقداری میل به مشارکت را نشان می دهد و مثلا نتایج نظرسنجی های ایسپا منتشر شد.
نظرسنجی ها مشارکت ۲۷ درصد مردم در انتخابات را نشان می دهد
در پژوهش هایی که انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها داشته میزان مشارکت چطور پیش بینی می شود؟
برآوردهایی که دوستان دارند و بعضی هم متکی به همین نظرسنجی ها است، در خوشبینانه ترین حالت درصدی که می توان اطمینان از حضور داشت شاید حدود ۲۷ درصد است.
به خاطر تفاوت هایی که انتخابات مجلس با ریاست جمهوری دارد، می توان امیدوار بود که حساسیت انتخابات ریاست جمهوری باعث بالا رفتن میزان مشارکت شود؟
یک موقعی تلقی من این بود که در انتخابات محلی معمولا میزان مشارکت بالاتر است ولی وقتی به گذشته مراجعه کردم دیدم در یک دوره یکسان بوده ولی اغلب در ریاست جمهوری مشارکت بیشتر بوده است. ولی در نظرسنجی ها کسانی که برای شرکت در انتخابات مردد بوده اند دو عامل را گفته اند که اگر این دو عامل اتفاق بیفتد ممکن است در مشارکت آنها تأثیر بگذارد. یکی عامل اقتصادی بوده و اگر تغییری در شرایط اقتصادی به وجود بیاید ممکن است به شرکت در انتخابات رغبت پیدا کنند و عامل دیگری که در رغبت مردم برای شرکت در انتخابات تأثیر دارد این است که چه کسانی کاندیدا می شوند.
بحث مذاکرات یعنی بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم ها به نوعی می توانست در فضای عمومی تأثیر بگذارد. تلقی افکار عمومی ابتدا این بود که بلافاصله پس از پیروزی دموکرات ها اتفاقاتی می افتد ولی بعد مشخص شد که هم از سمت آمریکا در این زمینه شتابزدگی وجود ندارد و از سمت داخل هم برخی جناح ها تحرکاتی داشتند که باعث تعویق این مسأله شد.
نباید انتخابات به مذاکرات پیوند بخورد
خود من معتقدم اصلا نباید انتخابات به مذاکرات پیوند بخورد؛ به خاطر اینکه می تواند تأثیر بدی بر منافع ملی بگذارد. لازم است که دولت با یک تأملی در مذاکرات حاضر شوند چون اگر طرف مقابل احساس کند که این موضوع پیوند می خورد و مؤثر است ممکن است کارشکنی هایی صورت بگیرد برای اینکه نگذارند این کار انجام شود و به تعویق بیندازند. ولی خواه ناخواه اگر اتفاق بیفتد در افکار عمومی تأثیر می گذارد. به طور مثال پیروزی بایدن، بدون اینکه هیچ اتفاقی بیفتد، در بازار ارز اثر گذاشت.
اگر مذاکرات هم به نتیجه برسد اثرگذاری واقعی آن به این زودی نیست.
این طوری که بعضی از مسئولین ذیربط گفته اند، این موضوع یک روند حداقل دو سه ماهه دارد. برای اینکه از یک طرف برداشتن تحریم ها و راستی آزمایی آن و از طرف دیگر بازگشت ایران به تعهدات خودش که خیلی جنبه فنی دارد و دارند مذاکره می کنند که چه تحریم هایی اعمال شده که باید بردارند و از این طرف هم چه تعهداتی مطابق برجام باید برگردد.
نگرانی اصولگرایان تأثیر مذاکرات بر بالا گرفتن شور انتخابات
کنش های سیاسی جناح رقیب دولت چقدر در خنثی کردن اثرات این عامل تأثیر داشته است؟
به نظر من بخشی از جبهه اصولگرایی که یک طیف با تنوع دیدگاه ها است خیلی تمایل ندارند به اینکه شور انتخاباتی بالا بگیرد. به دلیل نتیجه ای که انتخابات گذشته در همین فضای سرد انتخاباتی توانستند بگیرند احساس می کنند اگر با همین دست فرمان جلو بروند به نوعی می توانند در انتخابات خرداد ماه هم نتیجه بگیرند. این امر کاملا مشهود است و بعضا هم به زبان آورده اند. مثلا آقای حداد عادل ابراز نگرانی کرده بوده از اینکه طرف های مقابل امتیازی بدهند و باعث بالا رفتن شور انتخابات شود.
در فضای کلاب هاوس هم خبرنگاران خبرگزاری فارس از من دعوت کردند که در جلسه ای درباره تأثیر مذاکرات بر انتخابات ۱۴۰۰ حضور پیدا کنم و کاملا مشهود بود که نگرانی دارند از اینکه مذاکرات بتواند شور انتخاباتی ایجاد کند. چون معمولا این طور است که هرچه مشارکت افزایش پیدا کند شانس این طیف کاهش و شانس اصلاح طلبان افزایش پیدا می کند.
اصولگرایان بین محذورین و خوفین افتاده اند
من از زبان برخی نمایندگان فعلی مجلس هم شنیده ام که نگران کاهش مشروعیت هستند. این کاهش مشروعیت اگر در نمایندگان مجلس خیلی خودش را نشان ندهد، در رئیس جمهور که مقام دوم کشور است و به خصوص در تعاملات بین المللی نیاز به این مشروعیت دارد، طبعا مؤثر است. یعنی یک جوری بین محذورین و خوفین افتاده اند. یعنی از یک طرف کاری بشود که فضا داغ نشود و از طرف دیگر نگران آن بُعد هستند.
عملکرد فراکسیون امید جدا از عملکرد کل مجلس نیست
بعضی از فعالان سیاسی سعی می کنند کمرنگ شدن حضور مردم در انتخابات مجلس را به عملکرد اصلاح طلبان ربط بدهند و چون به نوعی فراکسیون امید را می توان ویترین اصلاح طلبان گفت، تمرکز تحلیل های آنها روی عملکرد فراکسیون امید است. به نظر شما این تحلیل هایی که می خواهند میزان مشارکت در انتخابات را به عملکرد اصلاح طلبان و فراکسیون امید مجلس دهم ربط بدهند چقدر مقرون به صحت است؟
عملکرد فراکسیون امید جدا از عملکرد کل مجلس نیست. اولا حدود ۶۰ نفر در لیست امید قرار گرفتند و از همان ابتدا فراکسیون جداگانه ای را به عنوان مستقلین و با محوریت آقای لاریجانی تشکیل دادند و به تعبیر من عملکردشان در مجلس بالانسر بود و هر طرفی که اینها می رفتند سنگین می شد. حتی بعضی وقت ها ممکن بود روی برخی از اعضای فراکسیون امید تأثیر بگذارند و چون رأی ها مخفی بود یک حالت غیر شفاف داشت. در پارلمان های خیلی کشورها شفاف است و مثلا اندونزی که ما از پارلمان آن بازدید کردیم در چینش صندلی ها تابلو خورده که فلان حزب اینجا است و اقلیت و اکثریت مشخص است و رأی ها مشخص و حزبی است ولی اینجا این طور نیست و در مجلس ما احزاب محلی از اعراب ندارند.
داغ آن «تَکرار» هنوز تازه است
اتفاقا کتاب عملکرد مجلس دهم منتشر شده و در سایت مرکز پژوهش ها هم موجود است. متأسفانه هیچ گاه این عملکرد در رسانه ها درست اظهار نشده است. بخشی از علت آن هم به سیاست رسانه ای صدا و سیما بر می گردد که من معتقدم از «تَکرار می کنم» آقای خاتمی در دلشان کینه ای نسبت به دولت و مجلس مانده و داغ آن «تَکرار» هنوز تازه است و کاملا مؤثر بود برای اینکه امپراتوری رسانه ای برای تخریب وجهه مجلس ایجاد کردند.
صدا و سیما در مجلس دهم به نمایندگان تهران تریبون نمی داد
مجلس یازدهم که با اقلیت حضور مردم شکل گرفته را مقایسه کنید که در طول شبانه روز در صدا و سیما چقدر تریبون دست مجلس است. مثلا معمول است که شبکه پنج با نمایندگان تهران ارتباط داشته باشد و در مجلس دهم در همین حد هم به نمایندگان تهران تریبون نمی داد. نطق های مربوط به رأی اعتمادها زنده پخش می شد و گریز ناپذیر بود که مثلا ما را نشان می دادند ولی اغلب این طوری بود و گاهی هم که مصاحبه های طولانی از ما می گرفتند، چند ثانیه ای که خودشان می خواستند را پخش می کردند. برای من کاملا مشهود بود که تعمد دارند این مجلس را ناموجه جلوه بدهند.
اگر به لیست تقنینی مجلس دهم در حوزه قانونگذاری و نظارت مراجعه و با ادوار مختلف و یا حدود یک سال مجلس یازدهم مقایسه کنید، اتفاقا مجلس دهم عملکردهای شایان توجهی دارد و قوانینی زیادی در حوزه های اجتماعی، معیشتی و اقتصادی تصویب کرد.
چند نمونه از مصوبات مجلس دهم در زمینه بهبود معیشت و بالا بردن سطح اجتماعی مردم را نام ببرید.
اولین کاری که مجلس دهم درگیر آن شد قانون برنامه ششم توسعه بود که لایحه آن تقدیم شده بود و بررسی آن به زمان مجلس دهم افتاد. تأثیراتی که مجلس دهم روی بخش های مختلف این قانون گذاشت را می شود در بخش های مختلف دید. مثلا ماده ۲۶ برنامه ششم بحث شفافیت حقوق و دستمزدها است. در بودجه های سنواتی هم تعاملاتی که کمیسیون تلفیق با دولت داشت نوعا در جهت افزایش سطح رفاه بود. مثلا برای پرداخت به افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی تکلیفی را قرار دادیم به اینکه پرداخت به آنها نباید از ۴۰ درصد حداقل حقوق پایین تر باشد. این حکم مستمری افراد تحت پوشش بهزیستی را سه برابر کرد.
باید عملکرد واقعی مجلس دهم و یا فراکسیون امید این مجلس را ببینیم و نقد کنیم. بازنمایی این عملکرد در رسانه ها کاملا متضاد چیزی است که در عملکرد بود. به محض اینکه خطایی از یک نماینده سر می زد آن را نماینده امید می گفتند. حتی اگر یک خطای لفظی از یک نماینده شاخص اصولگرا سر می زد را به لیست امید نسبت می دادند. کاملا مشخص است که فلش را به سمت لیست امید می بردند.
انتقاد محمود صادقی از مدیریت فراکسیون امید
البته عملکرد فراکسیون امید ایده آل نبود. اولا از عملکردش گزارش نمی داد و ثانیا مدیریت فراکسیون خیلی مدیریت کارآمدی نبود. یعنی از ظرفیتی که وجود داشت ما به مراتب می توانستیم بهتر استفاده کنیم. یعنی خود من انتقاد دارم و معتقدم به اندازه امیدی که مردم داشتند فراکسیون مؤثر واقع نمی شد. به خاطر اینکه تلقی مدیریت فراکسیون این بود که فضا باید آرام باشد و چالشی نشود و بازگشت اصلاح طلبان به قدرت را در دوره آرامی طی کنیم و چالش نباشد. این تلقی مقداری دست و پای فراکسیون را بسته بود.
یعنی فراکسیون در حد انتظارات رأی دهندگان ظاهر نشد و طبیعتا این به علاوه به علاوه آن فضای رسانه ای تأثیر گذاشت در اینکه مجموعا تلقی افکار عمومی و حتی بدنه اصلاح طلبان مثبت نشد. به خاطر اینکه سطح انتظارات از مجلس و فراکسیون خیلی بالا رفت.
برخی از کسانی که از طریق لیست امید وارد مجلس دهم شدند از همان ابتدای تشکیل این مجلس و حتی قبل از آن هم خودشان را اصلاح طلب نمی دانستند.
همین طور است. در اولین اجتماعی که ما داشتیم حتی سالن به ما ندادند. یک جلسه در کتابخانه ملی برگزار شد و جلسه ای که ما می خواستیم در یکی از سالن های مجلس مثل سالن مشروطه یا مجلس قدیم باشد، هیچ کدام از این سالن ها در اختیار فراکسیون قرار نگرفت و ما در مسجد سلمان پاستور جلسه برگزار کردیم. همزمان طیف آقای لاریجانی در صحن مجلس قدیم برنامه داشتند. یعنی از همان ابتدا خودش را نشان داد که آنها راه نیامدند.
بی اعتنایی روحانی به انتظار آیت الله هاشمی
البته این هم به ضعف تشکیلاتی اصلاح طلبان بر می گردد. یعنی اصلاح طلبان اعتبار خودشان را پشت جاهایی مثل دولت آقای روحانی بردند ولی غیر شفاف و بدون گرفتن تعهد برای همکاری که در کارهای سیاسی مرسوم است. اگر آقای عارف کنار نمی رفت مسلم بود که آقای روحانی رأی نمی آورد و تردیدی در این نبود. ولی آقای روحانی بعد خیلی بی اعتنایی کرد و متناسب با این پشتیبانی که اصلاح طلبان کردند به آنها سهم نداد. مطلع هستم که حتی آقای هاشمی هم از عملکرد آقای روحانی خیلی ناراحت بود. حداقل انتظار می رفت که آقای عارف را معاون اول کنند و شنیده ام که آقای هاشمی هم از آقای روحانی چنین انتظاری را اعلام کرده بود ولی ایشان بی اعتنایی کرد.
اصلاح طلبان اهل سهم خواهی نیستند
در انتخابات ۹۶ هم این خطا تکرار شد. یعنی در واقع بدون عوض همکاری صورت گرفت. به خاطر جنبه های اخلاقی که معمولا در تصمیم گیری های اصلاح طلبان غالب است که زیاد اهل سهم خواهی نیستند و هم به خاطر مصالح عمومی کشور که مصلحت را در این می دیدند.
در مجلس دهم تعامل های دولت عمدتا با آقای لاریجانی بود
یعنی اصلاح طلبان مصالح خودشان را فدای مصالح عمومی جامعه کردند؟
به وضوح این کاملا مشهود است که نه در دولت اول و نه در دولت دوم آقای روحانی وارد چانه زنی های سهم خواهی شدند. یعنی در مجلس دهم هم همکاری ها و تعامل های دولت عمدتا با آقای لاریجانی بود. شاید اگر مدیریت بهتری در تعامل فراکسیون امید با طیف آقای لاریجانی می شد می توانست نتایج بهتری بدهد ولی از ابتدا یک حالت تقابل و رقابتی این دو طیف مقابل هم گرفتند. جزئیات آن قابل تحلیل است ولی نتیجه این شد که مثلا در بحث رأی گیری هیأت رئیسه اصولگرایان در برابر فراکسیون امید متحد بودند. برای اینکه اولویتشان این بود که اصلاح طلبان مدیریت مجلس را به دست نگیرند.
نیروهایی هم که وارد مجلس شدیم نیروهای دسته اول اصلاح طلبان نبودند. چون در سال ۹۴ هم رد صلاحیت گسترده صورت گرفت. حتی یک نظر این بود که اصلا لیست ندهند.
یک تحلیل این است که اگر قبل از پروسه تأیید صلاحیت کاندیدای خود را معرفی کنند و در صورتی که تأیید صلاحیت نشد کاندیدایی نداشته باشند و از یک کاندیدای ائتلافی، میانه رو و یا این طور اسامی حمایت نکنند، بعد هم هزینه این حمایت را پرداخت نمی کنند. شما چقدر با این مسأله موافق هستید؟
ما این تحلیل ها را داریم ولی هر تصمیم گیری منطق زمان خودش را دارد. یعنی اگر به سال ۹۲ برگردیم و شرایط آن زمان را در نظر بگیریم، اصل آن تصمیم ناموجه نبوده ولی باید مکمل هایی می داشت که آن کنش اصلاح طلبان را کامل می کرد. یعنی حمایت از آقای روحانی اشتباه نبود ولی به طور متعارف باید مناسباتی صورت می گرفت که این حمایت شفاف تر می شد.
ولی الآن اصلاح طلبان با توجه به این تجربه تاریخی عملا به این نتیجه رسیده اند. تصمیمی که در انتخابات ۹۸ گرفتند محصول چنین تجربه ای بود. وقتی دیدند که در حدود ۱۶۰ کرسی مجلس نتیجه از قبل تعیین شده است و خیلی از افراد شاخص هم رد صلاحیت شده بودند، به این نتیجه رسیدند که ما به عنوان شورای سیاستگذاری نمی توانیم لیست بدهیم و لیست هم ندادند.
برای انتخابات پیش رو هم فرآیند انتخاب کاندیدا در مجمع عمومی تصویب شده است. بر اساس تجربه ای که داریم نظر قالب این است که کاندیداهای ما پیش از ثبت نام ها معلوم شود.
یعنی ممکن است چند نفر به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان معرفی شوند و بعد از تأیید صلاحیت ها کاندیدای نهایی را معرفی کنند؟
فرآیند و نصابی برای این امر طراحی شده که اگر یک یا چند نفر آن نصاب را آوردند قبل از شروع ثبت نام ها اعلام می شود که اینها مورد حمایت هستند. بعد از ثبت نام و اعلام صلاحیت ها هم فرآیندی دارد و منطقی که بر این فرآیند حاکم هست این است که کاندیدا اصلاح طلب باشد.
از فرآیندی که اصلاح طلبان طراحی کرده اند کاندیدای غیر اصلاح طلب خارج نمی شود
یعنی به سراغ کاندیدای ائتلافی و یا غیر اصلاح طلب نخواهید رفت؟
از این فرآیند چنین فردی خارج نمی شود. اساسا منطقش این است که کسی باشد که نصاب بالایی را در بین احزاب اصلاح طلب داشته باشد و البته بعدا هم فرآیندی هست که در بدنه هم چنین اقبالی داشته باشد.
بر اساس فرآیند طراحی شده افرادی مثل آقایان لاریجانی و مطهری که اصولگرا هستند ولی مواضعشان به اصلاح طلبان نزدیک است هم بیرون نخواهد آمد؟
خروجی این فرآیند این جوری قابل پیش بینی است که حتما فردی که شهرت به اصلاح طلبی دارد خارج می شود. یعنی کسی که مردم به اصولگرایی می شناسند و حتی اصلاح طلب با پایگاه ضعیف اجتماعی هم از این فرآیند خارج نمی شود. من نمی خواهم مصداقی صحبت کنم.
آیا امکان این هست که بعد از تأیید صلاحیت ها اصلاح طلبان کاندیدایی نداشته باشند؟
خیلی واضح می گویم که «بله» امکانش هست. یعنی از این فرآیند چنین بر می آید که اگر کسانی که از قبل مورد حمایت قرار می گیرند تأیید صلاحیت نشوند ما می گوییم کاندیدا نداریم. فعلا مناقشه ما بر سر این است که دوز اصلاح طلبی کسی که خارج می شود چقدر است. اگر حداقل نصاب را هم در نظر بگیریم، خروجی آن یک غیر اصلاح طلب نیست.
با توجه به تجربه سال ۹۲ به این نتیجه رسیده اید که امسال کاندیدای غیر اصلاح طلب نداشته باشید؟
بله. این موضوع در سال ۹۸ هم تجربه شد. یعنی این امری نیست که ذهنی باشد و در عالم خارج هم این اتفاق در انتخابات مجلس یازدهم افتاد که اصلاح طلبان لیست ندادند و آقای خاتمی هم اعتبار خودش را خرج نکرد که «تَکرار» کند. از نظر من شکی در این نیست که اگر ما کاندیدای اصلاح طلب نداشته باشیم از کسی حمایت نمی کنیم.
معیارهای اصلاح طلبان برای انتخاب کاندیدا
جناح اصولگرا فرآیندی را شروع کرده اند و از چند نفر که برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کرده اند هم برنامه خواسته اند. در جناح اصلاح طلب هم چنین فرآیندی شروع شده که از فرد یا افرادی بخواهند برنامه و افراد کلیدی کابینه خودشان را اعلام کنند؟
من فکر می کنم این فرآیند باید اوایل اردیبهشت ماه شروع شود که تا قبل از ثبت نام بتوانند به جمع بندی برسند. در آن فرآیند حتما برنامه و تیم همراه جزو معیارها است و میزان تعهد فرد به معیارهای اصلاح طلبی حتما شاخص قرار می گیرد. البته بنا است که میزان اقبال عمومی هم بعدا سنجیده شود و یکی از شاخص ها هم نظرسنجی های مطمئن است.
تاکنون جبهه اصلاحات وارد بررسی مصداقی افراد نشده است
یک سری اسامی در رسانه ها مطرح شده است. چقدر این اسامی در جمع جبهه اصلاحات هم مطرح شده است؟
در جبهه اصلاحات تاکنون اصلا وارد بررسی مصداقی نشده ایم. اما جلساتی که احزاب دارند و یا محافل حزبی است طبعا بحث می شود. خیلی ها آرزو می کنند آقای خاتمی باشد ولی معلوم شده که ایشان قصد کاندیداتوری ندارند. همچنین بعضی از احزاب به سراغ بعضی افراد رفته اند که گزینه ایده آل آنها بوده ولی خود آنها رد کرده اند. مثل آقای محمدرضا خاتمی که تا جایی که من می دانم بعضی از احزاب دوست داشتند ایشان باشد ولی نپذیرفتند. ولی در سطح جبهه اصلاحات تاکنون هیچ بحث مصداقی انجام نشده است.
جبهه اصلاحات به طور منظم و سازمان یافته آماده می شوند برای اینکه تنور انتخابات را داغ کنند
یادگار امام در یکی از سخنرانی های اخیر خود تأکید داشتند که «از نان شب واجب تر این است که ما به سمت یک انتخابات پر شور برویم». در این فضایی که اغلب نظرسنجی ها مشارکت زیر ۵۰ درصد را پیش بینی می کند، باید چه کار کنیم که تنور انتخابات گرم شود؟
تا جایی که به فعالان سیاسی و احزاب بر می گردد این است که مشارکت کنند و برای فضای انتخابات آماده شوند و در فضاهای رسانه ای، حزبی و یا اجتماعاتی که دارند مباحث انتخاباتی را مطرح و اظهار نظر کنند و بعضا برنامه و دیدگاه بدهند. در سمت اصلاح طلبان به شکل قابل قبولی این کارها دارد انجام می شود. جبهه اصلاحات شکل گرفته و همه اینها برای این است که در انتخابات مشارکت کنند. به طور منظم و سازمان یافته آماده می شوند برای اینکه تنور انتخابات را داغ کنند.
من فکر می کنم بخشی که به احزاب و اصلاح طلبان بر می گردد دارند کار خودشان را انجام می دهند و بخشی که به نظام بر می گردد خارج از حیطه اختیار ما است که فضا را باز کنند و سیگنال بدهند. رهبری تا حد زیادی در اظهاراتی که داشته اند مسأله انتخابات پر شور را مطرح کرده اند و شخصیت های برجسته ای مثل حاج حسن آقا هم متناسب با خواسته رهبری روی این امر تأکید کرده اند ولی باید ببینیم کسانی که تصمیم گیر نهایی هستند چه کاری می خواهند بکنند.
دلایل احتیاط اصلاح طلبان
در میان اصولگرایان چون ترس رد صلاحیت کمتر است حاضر می شوند و به نظر می آید یک رقابت داخلی هم بین طیف های مختلف آنها وجود دارد و فکر می کنند با مطرح شدن می توانند گوی سبقت را از رقبا بربایند. ولی اصلاح طلبان با احتیاط قدم بر می دارند و شاید یکی از دلایلش این است که نمی خواهند تشتت ایجاد شود و زود هنگام وارد عرصه نمی شوند که نظم تشکیلاتی رعایت شود. بعضا هم احتیاطی که می کنند به خاطر تخریب های سازمان یافته ای است که در جناح رقیب شروع می شود. مثلا به دلیل احتمالی که خود رقبا می دهند از یک سال پیش شروع به تخریب آقای ظریف کرده اند. با اینکه بارها اعلام کرده که من نمی آیم، اما تخریب ها سازمان یافته انجام می شود.
انتخابات معنادار به این معنا است که دو دیدگاه متفاوت بتوانند در عرصه های مختلف با برنامه های خود مردم را جلب کنند
امیدواریم در دو ماه آینده یک فضای رقابت واقعی که مطلوب اصلاح طلبان است شکل بگیرد. فضای رقابت واقعی هم به این است که مجال عرضه برنامه ها به مردم فراهم شود. یعنی انتخابات معنادار به این معنا است که دو دیدگاه متفاوت بتوانند در عرصه های مختلف با برنامه های خود مردم را جلب کنند و فضا به گونه ای نشود که دوقطبی های کاذبی صورت بگیرد و فضا احساسی شود و بر مبنای آن بخواهیم صرفا به طور عددی مشارکت را افزایش بدهیم.
سؤالات افکار عمومی از اصلاح طلبان
من فکر می کنم تجربه مردم هم همین است. در فضاهای مجازی اغلب می پرسند که چه کار می خواهید بکنید؟ برنامه و تیم شما چیست؟ دقیقا هم اسم می برند که مثلا شما برای معضل گرانی می خواهید چه کار کنید؟ برنامه شما برای بیکاری چیست؟ اصلاح طلبان مورد این سؤال جدی هم قرار گرفته اند که با محدودیت هایی که وجود دارد و می گویید نگذاشتند کار کنیم، باز هم می خواهید رأی بیاورید و بگویید نگذاشتند کار کنیم؟
شاید کسانی که کاندیدا می شوند باید بگویند با همه محدودیت های موجود ما می توانیم این کار را انجام بدهیم. چون خیلی از مردم می گویند مگر شما نمی دانستید که نمی گذارند، پس چرا می آیید؟ اگر می آیید، در حدود اختیاری که دارید وعده بدهید. فراتر از آن بگوید اگر قوای دیگر همکاری کردند من تلاش می کنم که این کارها را انجام بدهم. البته پشتوانه اجتماعی و پایگاه رأی تأثیر زیادی در اقتدار رئیس جمهور دارد. مثلا نمونه این را در عملکرد آقای خاتمی می دیدیم که بعد از دوم خرداد ۷۶ تا مدتی همه عقب نشینی کردند و امیدی که در بدنه اجتماعی ایجاد شد کلی کار کرد. ولی به نظر من اشتباه است رئیس جمهور و یا نماینده مجلس وعده هایی بدهند که خارج از حیطه اختیار آنها است. به عنوان مثال بخشی که مربوط به عملکرد قوه قضائیه است را رئیس جمهور نمی تواند وعده بدهد.
به نقل از: جماران