طالبان کنونی از نظر فکری همان طالبان دهه ۷۰ اما با تجربه تر است/اینکه کیهان طالبان را غسل تعمید میدهد سیاست رسمی نظام نیست/
طالبان کنونی از نظر فکری همان طالبان دهه ۷۰ اما با تجربه تر است/اینکه کیهان طالبان را غسل تعمید میدهد سیاست رسمی نظام نیست/
تحلیل جلیل رحیمی جهانآبادی نماینده تربت جام در جلسه دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها
طالبان امروز و طالبان دیروز
مدرسین پرس: در جلسه اخیر دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، موضوع طالبان و افغانستان و مذاکرات ایران با طالبان مورد بررسی قرار گرفت. در این جلسه که به صورت مجازی برگزار شد دکتر جلیل رحیمی جهانآبادی نماینده تربت جام در مجلس به بیان دیدگاههای خود پرداخت. رحیمی جهانآبادی دارای دکترای روابط بینالملل بوده و از سالهای ۹۰ تا ۹۴ در دانشگاه آزاد افغانستان اشتغال داشته است. او از سال ۹۲ تا ۹۴ ریاست این واحد دانشگاهی را عهده دار بود.
اشتراکات ایران و افغانستان به روایت رحیمی جهان آبادی
رحیمی جهانآبادی با بیان اینکه موضوع افغانستان یکی از چالشهای مهم و حساس ما در چند دهه گذشته در سیاست خارجی بوده است گفت: از نظر سرزمینی، تاریخ، فرهنگ، حوزه تمدنی و زبان ایران و افغانستان اشتراکاتی دارند و جسته گریخته امنیت ایران از سوی مرزهای خود با افغانستان دچار تهدیدهایی شده است. اگر در افغانستان جنگ و ناامنی رخ میدهد سیلی از مهاجران وارد ایران میشود و مناطق مرزی تحت الشعاع قرار میگیرد.
او افزود: افغانستان یکی از قطبهای تولید مواد مخدر در جهان است و گروههای مافیایی پشت پرده تولید و انتقال این مواد مخدر به اروپا هستند. حتی سرویسهای امنیتی متعددی در حوزه مواد مخدر در افغانستان کار میکنند چرا که پول عظیمی که از این راه به دست میآید دست آنها را باز میگذارد که بتوانند اقدامات زیادی انجام دهند.سرویسهای غربی علاقه خاصی به این مساله دارند.
افغانستان منطقهای همواره حائل
این نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به چالشهای جمهوری اسلامی ایران در حوزههای قومی افغانستان و مذهبی و چالش آب با این کشور گفت: هرگونه تنش قومی و مذهبی در افغانستان نگرانیهایی در کشور ما در خصوص مرزهای شرقی ایران ایجاد میکند. نکته دیگری که برای جمهوری اسلامی ظرف دو دهه گذشته مطرح بوده حضور آمریکاییها و ناتو در خاک این کشور بوده است که بسیاری از عملیاتهای آنها علیه ایران از خاک افغانستان انجام میشد.
ما نگران این بوده ایم که پایگاههای دائمی و قراردادهای دائمی آمریکاییها با افغانستان به ایران آسیب اساسی وارد کند. مجموعه این نگرانیها بستهای پیش روی هر تصمیم ساز و تحلیلگری گذاشته است. خروج نیروهای آمریکا از افغانستان پس از روی کار آمدن جو بایدن رئیس جمهور کنونی واشنگتن نیز این سوال را مطرح کرده که تکلیف جمهوری اسلامی چیست و ما باید چه سیاستهایی را دنبال کنیم؟
این نماینده مجلس ادامه داد: اگر مطالعهای روی تاریخ افغانستان از قرن هجدهم انجام دهیم و تقسیم بندی هارتلند (مرکز) و ریملند (سرزمینهای حاشیه) غربیها را در نظر بگیریم به نظر میرسد که افغانستان در عمده تاریخ خود ریملند بوده است. در مقطعی بین فرانسویها و انگلیسیها بر سر هند جنگ بوده و آنها نیاز داشتهاند منطقهای حاشیهای به نام افغانستان هایل باشد.
در آن برهه تاریخی عمده لشکرکشیها از طریق زمینی انجام میشد و افغانستان مسیر لشکرکشی به هند بود. در دوره دیگری که شوروی قصد رسیدن به آبهای گرم بین المللی داشت آمریکاییها در افغانستان سیاست سد نفوذ را اجرا کردند و از مجاهدین حمایت کردند و به این کشور سلاح و تجهیزات آوردند. حتی گروههای عرب افغانی که پایه روز پیدایش سلفی مثل داعش شدند را در پاکستان علیه شوروی پایه ریزی کردند و افغانستان را به عنوان منطقه هایل در نظر گرفتند.
طالبان چگونه ظهور پیدا کرد؟
رحیمی جهانآبادی در ادامه به پیشینه لشکرکشی آمریکا به منطقه پرداخت و گفت: پس از آنکه حکومت مجاهدین شوروی را از افغانستان بیرون کرد و پیروز شد بر سر تقسیم قدرت دچار مشکل شد. بین گروههای اسلامگرای آقای حکمتیار و گروههای مرحوم احمد شاه مسعود یا گروههای شیعه بر سر تقسیم قدرت جنگ رخ داد و کشتارهای وسیعی صورت گرفت که فضای ناامنی برای مردم افغانستان ایجاد کرد. در این مقطع زمانی گروه طالبان ظهور و بروز پیدا کرد.
او افزود: در پیدایش طالبان از نظر لجستیکی و سازماندهی پاکستان پشت سر ماجرا بود و آنها نیروهایی که در حوزههای علمیه بودند به علاوه مخالفین مجاهدین و سران پشتون را سازماندهی کردند و از طریق آنها ملغمهای به نام طالبان پدید آمد. آن زمان مردم از این گروه استقبال کردند چرا که تصور میکردند اینها عدالت و نظم را برقرار میکنند. طالبان بسیاری از مناطق را به راحتی تصرف کرد و حادثه تلخ شهادت احمد شاه مسعود اتفاق افتاد و عملا افغانستان به تصرف طالبان درآمد.
زمانی که حادثه برجهای دوقلو اتفاق افتاد و آمریکا متوجه شد دست پروردهای که در منطقه دارد به منافع آمریکا آسیب میزند و با عربهای اسلامگرا در منطقه پیوند برقرار میکند. به این ترتیب با لشکرکشی آمریکا به افغانستان حکومت فعلی در این کشور بر سر کار آمد.
طالبان کنونی از نظر فکری همان طالبان دهه ۷۰ اما با تجربه تر است
رئیس پیشین دانشگاه آزاد افغانستان در ارتباط با تفاوت طالبان کنونی و طالبان دهه ۷۰ شمسی گفت: دو طالبان از نظر خاستگاه فکری هیچ تفاوتی با هم ندارند. تنها تفاوتی که وجود دارد این است که این بار طالبان بعد از شکستی که در منطقه متحمل شد با تجربه بیشتری بر سر کار آمده است. اگر به موضع گیریهای این گروه نگاه کنید ملاحظه میکنیم که طالبان سعی میکند نسبت به سفارتخانههای خارجی یا کشورهای همسایه یا قومیتها رفتار جدیدی از خود نشان دهد. تلاش میکند که روابط خود را با همسایگان و قدرتهای منطقه به گونهای تنظیم کند که دچار چالش نشود.
این نماینده مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: با این حال طالبان از نظر فکری نه تنها تغییری نکرده است بلکه به نظر من با توجه به قدرت نمایی داعش در عراق و سوریه لایههایی از طالبان پیوندهایی با گروههای اسلامگرای خارج از افغانستان پیدا کرده است. طالبانی که بر گروه مجاهدین پیروز شده بود یک گروه با قدرت محلی بود اما طالبان اکنون دارای یک سری تجربیات و روابط است.
تفاوت داعش و طالبان چیست؟
رحیمی جهانآبادی به تفاوتهای داعش و طالبان پرداخت و گفت: عمده تفاوت داعش با طالبان در این است که داعش سلفی و تندرو تر بود. آنها مذاهب اهل سنت و … را قبول نداشتند و یارگیری و سربازگیری داعش از عمده سربازان جهان بود. داعش هرجا که نیروی اسلام گرای تندرویی را میتوانست پیدا کند برای لشکرکشی به مناطق میآورد. اما طالبان بسیار مقید بود که از نیروهای افغانی استفاده کند. به نظر میرسد نسل جدید طالبان میخواهد از ظرفیت داعش بیبهره نباشد و از اسلام گراهای ازبک، تاجیک و … جذب کند.
دچار این تله نمیشویم که طالبان قابل اعتمادتر از حکومت مرکزی افغانستان است
این نماینده مجلس سپس به وضعیت ایران در قبال طالبان پرداخت. او گفت: طالبان تنها گروهی بود که با آمریکاییها جنگید و خسارتهای سنگینی به آنها وارد کرده است. عملا طالبان نقش مهمی در شکست آمریکاییها در منطقه دارد. یک نگاه به طالبان این است که این گروه میتواند به عنوان بخشی از اهداف کلان نظام جمهوری اسلامی به آمریکا ضربه بزند. نگاه دومی هم وجود دارد که طالبان کنونی نسخه اصلاح شده طالبان است و به نحوی میتواند با ما تعامل داشته باشد.
او با طرح این پرسش که «سابقه مبارزه طالبان با آمریکا میتواند باعث شود ایران حکومت مرکزی افغانستان را کنار بگذارد؟» ادامه داد: قطعا اینطور نیست. ما در بخشهای تصمیم ساز و تحلیلی خود در عرصه سیاست خارجی دچار این خطا نمیشویم که طالبان از حکومت مرکزی افغانستان قابل اعتمادتر است یا با جمهوری اسلامی بهتر میتواند کار کند.
به هرحال برای این گروه درگیری قومی و مذهبی مهم است، دنبال خلافت اسلامی است و این خلافت میتواند مرزهای سیاسی اش را گسترش دهد چرا که بحث خلافت اسلامی با بحث دولت – ملت بسیار متفاوت است. اساسا تفکرات امت محور چه در شیعه و چه در اهل سنت بسیاری از مرزهای سیاسی، قوانین بین المللی و بسیاری از پایبندیهای مرسوم دولت- ملتها را قبول ندارد و این میتواند برای ایران، چین، تاجیکستان و ترکمنستان مشکل ایجاد کند.
حفظ اتحاد برای جمهوریت افغانستان یکی از پایههای سیاست خارجی ماست
رحیمی جهانآبادی ادامه داد: فکر میکنم آنچه ما در خصوص افغانستان دنبال میکنیم چند محور دارد. آنچه اتفاق میافتد به نظر من حفظ جمهوریت در افغانستان و حفظ حکومت مرکزی در افغانستان است. این حکومت در افغانستان به عنوان یک حکومت نوگرا که به قوانین بین المللی پایبند است و دنبال توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان است شناخته میشود.
به نظر من حفظ اتحاد برای جمهوریت افغانستان یکی از پایههای سیاست خارجی ماست.
این نماینده مجلس در ادامه گفت: برخلاف آنچه گفته میشود ایران عملا هیچ گونه حمایتی از طالبان ندارد. طالبان نیروهای است که عمدتا پاکستان در تجهیز این گروه نقش داشته است. این گروه از سوی پاکستان و پول سعودیها حمایت میشود. با این حال الان ایران در برابر طالبان هیچ اقدامی انجام نمیدهد چون ایران هم مثل قطر، پاکستان، ترکیه و آمریکا طالبان را به عنوان یک واقعیت تلخ پذیرفته است؛ قوم پشتون در افغانستان یک قوم قدرتمند و پرنفوذ است.
حتی بخشهایی از لایههای حکومت کنونی افغانستان بدش نمیآید که حکومت در دست پشتونها باشد. از طرف دیگر طالبان واقعیتی است که به دلیل ناتوانی حکومت مرکزی ممکن است مورد استقبال لایههایی از مردم افغانستان قرار بگیرد. جمهوری اسلامی نیز بر اساس این واقعیتها وارد چانه زنی با طالبان شده است و تلاش میکند طالبان را به سوی گفتوگو و تقسیم قدرت با حکومت مرکزی پیش ببرد تا بعد از خروج آمریکا از منطقه، طالبان منطقه را به حوزه چالش تبدیل نکند.
آمریکا به دنبال باز کردن دروازه جهنم در افغانستان
رئیس پیشین دانشگاه آزاد افغانستان در ادامه گفت: آمریکاییها بعد از روی کار آمدن جو بایدن سود و زیان خود را در مناطق تحلیل کردند و به این نتیجه رسیدند که زیان سیاست خارجی آمریکا در منطقه فوق العاده بالاست و سود این موضوع را چینیها و ایرانیها میبرند. مثلا آمریکاییها هزینه هنگفتی در عراق برای برکناری صدام حسین پرداختند و برای حفظ حکومت جدید هزینه پرداخت میکنند اما عملا این کشور به حوزه نفوذ ایرانیها تبدیل شده است. در افغانستان هم هزینه سرسام آوری انجام دادند اما بازار افغانستان در اختیار ترکیه یا در حوزه نفوذ ایرانیها قرار گرفته است.
فکر میکنم آمریکا حوزه نفوذ روسیه در حوزه بالکان و نزدیک مرزهای اروپای شرقی را ارزیابی میکند و حوزه نفوذ خود را به سمت دریای سیاه میبرد. آمریکا نفوذ روسیه در ترکیه، اوکراین و اروپای شرقی را به عنوان اولویت خود و خطر اساسی تلقی کرده و میخواهد سلب نفوذ را به سمت دریای سیاه ببرد که اجازه ندهد روسیه به سمت اروپای شرقی برود. مضاف بر این آمریکا به دنبال این است که در افغانستان یک دروازه جهنم باز کند؛ دروازه جهنمی که در آن داعش، طالبان و سایر اسلامگرایان باشد تا از این طریق برای ایران، چین، آسیای میانه زمینه چالش و درگیری ایجاد کند و عمده توجه آنها را به همین سمت بیاورد تا در این صورت ایران وقت کمتری برای عراق و سوریه بگذارد و روسیه هم وقت کمتری برای ترکیه بگذارد و در مقابل وارد حوزه ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان شود تا اسلامگرایان را مهار کند. به این ترتیب آمریکا یک بازی دوگانهای شکل میدهد که به نظر من ایران متوجه این بازی شده است و دارد تلاش میکند که دروازه جهنم را با ادغام طالبان در حکومت مرکزی افغانستان ببندد.
اینکه کیهان طالبان را غسل تعمید میدهد سیاست رسمی نظام نیست
این نماینده مجلس افزود: اگر جنگ داخلی در افغانستان گسترش پیدا کند و فشار به مردم ادامه پیدا کند همان اتفاقی که در سوریه رخ داد در افغانستان هم تکرار میشود. طرحی که آمریکاییها دارند نیز همین است. ایران با توجه به تجربهای که در سوریه دارد تلاش میکند که این بار حادثه سوریه تکرار نشود. با این حال حرفهایی که برخی رسانهها در ایران مطرح میکنند را نباید به عنوان سیاست رسمی نظام تلقی کرد.
مثلا اینکه روزنامه کیهان سعی میکند به طالبان غسل تعمید دهد به خود این روزنامه مربوط است. تصمیمساز اصلی در کشور در سیاست خارجی رهبری هستند و بخشی از ابزارهایی که در اختیار سیاست خارجی قرار دارد در وزارت امور خارجه، بخشی در قالب سپاه قدس و بخشی نیز در قالب نفوذ فرهنگی نهادهای اجتماعی است و کمیسیون امنیت ملی و شورای عالی امنیت ملی ریل گذاری را انجام میدهند.
رحیمی جهانآبادی در جمع بندی سخنان خود گفت: با تحلیلی که از منطقه داریم تلاشی را شروع کرده ایم که اولا با طالبان دچار چالش نشویم، ثانیا حواسمان باشد که این گروه پیروزی قطعی در افغانستان به دست نیاورد و ثالثا روند گفت وگوهای دولت مرکزی افغانستان با طالبان ادامه پیدا کند.
اما اگر ما به سمت افراط گرایی برویم و طالبان را گروهی مثل حزبالله، حشدالشعبی و سایر متحدان منطقهای خود در نظر بگیریم و تصور کنیم که میتوانیم بر روی این گروه سرمایه گذاری کنیم تله خطرناکی است که ما را در برابر مردم افغانستان، نیروهای مدنی و دموکراتیک و ارتش افغانستان قرار میدهد و وجهه ایران را به شدت در افغانستان خراب میکند. مضافا آنکه طالبان یک گروه افراطی است که درکی از دولت ملت، حقوق بین الملل، حقوق بشر و … ندارد و تلاش میکند نظمی بر اساس باورهای خود ایجاد کند.
او با بیان اینکه ما نباید خود را در برابر طالبان قرار دهیم گفت: با قرار گرفتن در برابر طالبان علاوه بر هزینههای سنگینی که به ما وارد میشود، آسیبهایی جدی به هزارهها و تاجیکها وارد میشود که به صورت فرهنگی و مذهبی با ما همراه هستند.
مطبوعات افغانستان مثل دهه ۱۳۲۰ ایران آزاد است
رحیمی جهانآبادی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من از سال ۹۰ تا ۹۴ در دانشگاه آزاد در کابل بودم. افغانستان یک نهادهای نوپای مدنی، دموکراتیک و شبکههای تلویزیونی مطبوعات آزاد دارد؛ آزاد به معنای سال ۱۳۲۰ در ایران که رضا شاه سقوط کرده بود و هرکس هرچه میخواست میگفت تا زمانی که محمدرضا شاه مستقر شد.
الان هم وضعیتی وجود دارد که هرکسی حرف خودش را میزند. مسلما طالبان به این فضا آسیب اساسی وارد خواهد کرد. این نگرانی از سوی ایران هم وجود دارد و ایران به دنبال آن است که در همکاریهای دیپلماتیک طالبان را به این سو سوق دهد که متحدان ایران آسیب کمتری ببینند.
نماینده تربت جام افزود: بهترین کار برای ایجاد تعادل در منطقه همکاری گسترده دیپلماتیک و امنیتی بین ایران، چین، روسیه و ترکیه است. این چهار کشور در صورتی که افغانستان به حوزه جنگ داخلی و چالش تبدیل شود بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد. ایران باید این کشورها را در گفت و گوهای چندجانبه با دولت مرکزی افغانستان و طالبان دور یک میز جمع کند تا مشکل افغانستان حل شود و آنچه که آمریکاییها مدیریت میکنند و پاکستان هم به آن کمک میکند مهار شود.
به نظر من آنچه که بین آمریکاییها و طالبان صحبت شده این بوده که شما در حد قدرت خود میتوانید پای میز مذاکره سهم بگیرید و اگر سهم بیشتری میخواهید باید حوزه نفوذ خود را بیشتر کنید تا به حرف شما گوش دهند. اما نمیتوانم بپذیرم که آمریکا با طالبان توافقی کرده باشد چرا که آمریکا با حکومت مرکزی افغانستان ارتباط نزدیکی دارد و این حکومت منافع آمریکا را تامین میکند. اگر قرار باشد آمریکا در شبه قاره هند متحدی در نظر بگیرد حکومت فعلی افغانستان حکومت قابل اعتمادتری برای آنهاست. اما آمریکاییها هم پی بردهاند که طالبان را نمیتوان از عرصه سیاسی افغانستان حذف کرد.
داعش، طالبان و داخ
رئیس پیشین دانشگاه آزاد کابل گفت: در این بزنگاه تاریخی طالبان به دنبال بازگرداندن افغانستان به دوران سنتی خود است اما با رشدی که در جامعه افغانستان رخ داده سنگ اندازی در مسیر مدرنیسم و دموکراسی که افغانستان شروع کرده است کار بسیار دشواری است. طالبان حتی اگر بر خیلی از مناطق مسلط شود نمیتواند رفتارهای سابق را نشان دهد. اگر هم بخواهد سختگیری کند و رفتارهای سابق را نشان دهد با مقاومت مردمی مواجه میشود و چالش طالبان در افغانستان زیاد خواهد شد. غربیها نیز از یک طرف میگویند طالبان رشد کند و از طرف دیگر آنجا را به عرصه چالش تبدیل کنند تا به اهداف کلانتر که پیدایش داعش یا همان داخ (دولت اسلامی خراسان) دست پیدا کنند.
داخ با طالبان سر سازگاری ندارد
او درباره فعالیت داخ (دولت اسلامی خراسان) ادامه داد: فعالیت این گروه در پنج شش سال گذشته در افغانستان شروع شده و در منطقه جلال آباد و مرزها یارگیری میکند. این گروه داخ که همان شاخهای از داعش است بحث حکومت اسلامی خراسان که بخشهایی از تاجیکستان، مناطق شمالی افغانستان، بخشهایی از ایران و پاکستان را شامل میشود.
رحیمی جهانآبادی در پاسخ به پرسشی درباره ارتباط داخ و طالبان گفت: تا سال ۹۴ که من در افغانستان بودم در بدخشان، جلال آباد و مرز ایران در یک جنگ بین طالبان و داخ کشتاری ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر رخ داد. به نظر میرسد که طالبان سر سازگاری با این گروه نداشته باشد چرا که داخ به دنبال گرفتن حاکمیت از طالبان است. داخ طالبان را گروهی میداند که دیگر توانایی برقراری احکام اسلام را ندارد و آن را گروهی میدانند که با غربیها و ایرانیها وارد گفتوگو و تعامل شده است. سربازهایی که برای داخ میجنگیدند نیز عمدتا از آسیای مرکزی و از اسلامگرایان اروپایی بودند و کمتر نیروی افغانستانی در آنها پیدا میشد.