♦مردم هم سخنان رهبری را جدی نمیگیرند/
![](https://modaresinpress.ir/wp-content/uploads/2023/06/محمود-صادقی-جدید-780x470.jpg)
♦بدنه احزاب اصلاحطلب اغلب با گرایش تاجزاده همراه هستند/
♦اگر در همین انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها رایگیری کنید، بیشتر بدنه حزب با رای و نگاه تاجزاده همراه هستند/
♦مردم هم سخنان رهبری را جدی نمیگیرند/
♦مردم میگویند: مجلس و انتخابات کیلویی چند؟
♦بیانات رهبری نوشدارو بعد از مرگ سهراب است و ما در سخنان ایشان با «تاخیر بیان از وقت حاجت» مواجه هستیم/
♦مجلس از گردونه تصمیمسازی و تصمیمگیری خارج شده است/
♦هدف این تحرکات سیاسی و انتخاباتیِ تصنعی، برای همان طیف تکلیفگرای جامعه است که اتفاقاً اکنون آنها هم دچار ریزش شدهاند/
♦اگر انتخابات آزاد نباشد، نه تنها جلوی دیکتاتوری را نمیگیرد که یقین بدانید ابزاری خواهد شد برای تبدیل دیکتاتوری با نقاب آزادی و انتخابات آزاد/
♦در این مدت شاهد شکلگیری یک حکومت تک صدایی و اداره امور کشور به دست یک اقلیت هستیم و نتیجه آن هم در همه ابعاد سطوح کاملاً عیان است/
♦ما نمیتوانیم تجربیات را نادیده بگیریم. ما تجربه ۹۸ و ۱۴۰۰ را پشت سر گذاشتیم. با توجه به همین تجربیات است که جبهه اصلاحات اکنون مجبور است قدری وقت بگذارد/
هفته گذشته روزنامه شرق گفتگویی با دکتر محمود صادقی دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها انجام داده بود که متاسفانه به صورت ناقص و غیر دقیق منتشر شد. به همین جهت هم اکنون متن کامل گفتگوی ایشان با شرق منتشر میشود:
عبدالرحمن فتحالهی: نزدیک شدن به هر انتخاباتی در ایران، همواره واکنش و تحرکات گروهها و طیفهای سیاسی را در پی دارد. اما فضای انتخابات پیشرو که باید رقابت بین نامزدها برای ورود به مجلس شورای اسلامی را با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات، بیشتر از پیش کند، در این دوره به فضایی بسیار مبهم و رمزآلود و البته سرخوردگی بدل کرده. شرایطی که در آن بسیاری از نامزدهای جناحهای سیاسی عملا در مقام تصفیه سیاسی کامل، یعنی حذف قرار گرفته و نه تنها فضا به سمت چند صدایی همراه با رقابت آزاد و عادلانه -که زمینهساز توسعه پایدار و رهایی از دیکتاتوری است- پیش نمیرود، بلکه اختلاف بین نیروهای سیاسی را هم بیشتر کرده و از همه بدتر سرخوردگی و واگرایی زیادی را از جانب جامعه برای مشارکت در آن را هم به امری بدیهی بدل کرده است.
همچنین اختلاف نظر در بین جبهه اصلاحطلبان برای مشارکت یا عدم مشارکت و سردرگمی طیف اصولگرا که بر سر دوراهی حمایت از نظام و مردم، چیزی است که در فضای سیاسی و خبری مجازی، رونق جدی دارد. اما در این بین سخنان رهبری در مورد انتخابات و بیانات ایشان برای برگزاری یک انتخابات سالم هم دستمایه اظهار نظر بسیاری از کنشگران و فعالان سیاسی شده است. به گفته این افراد، بیانات اخیر نه تنها با شرایط فعلی تناسبی ندارد، بلکه بر ابهام و سردرگمی نیروهای سیاسی هم افزوده است.
در این رابطه خبرنگار روزنامه شرق، گفتگویی را با «محمود صادقی» فعال سیاسی اصلاحطلب، عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و نماینده مجلس دهم انجام داده که مشروح آن در گزارش پیش رو قابل ملاحظه است. صادقی ضمن تایید نفس بیانات رهبری در خصوص یک انتخابات آزاد و منصفانه، به دلیل عدم تناسب زمانی بین این بیانات و شرایط ایجاد شده بعد از اصلاح قانون انتخابات، این اظهارات را بیشتر عاملی برای ابهام و سرخوردگی جامعه از مشارکت و حضور عامه مردم در انتخابات میداند. صادقی در این گفتگو تاکید دارد که صحبتهای وی تنها بیانگر مواضع خود اوست و ارتباطی با مواضع سایر احزاب و نیروهای سیاسی اصلاحطلب ندارد.
سخنان رهبری در مورد انتخابات، تاخیر بیان از وقت حاجت است
خبرنگار: بسیار ممنونم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، با توجه به شرایط کنونی و اتفاقات اخیر، گویا دوگانگی در فضای سیاسی چه بین اصلاحطلبان و چه در بین اصولگراها وجود دارد که البته این دوگانگی در بین اصلاحطلبان بسیار پررنگتر است. برای شروع از توییت خود شما شروع میکنیم، آیا دیکتاتوری و مسایل مشارکت [در انتخابات] در شرایط کنونی قابل حل است یا خیر؟ و اصلا مساله انتخابات را باید چگونه در این شرایط ارزیابی کرد؟
صادقی: من در ابتدا تاکید میکنم که اظهارت من مربوط به خودم هست و بیانکننده مواضع جبهه اصلاحات نیست و حتی هیچ ارتباطی با تشکل متبوع خود من یعنی «انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها» هم ندارد. چون همه این بحثها چه در درون جبهه اصلاحات و چه در انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها که در حال بحث و گفتگو درباره آن هستیم، هنوز موضعگیری رسمی صورت نگرفته و بنابراین من در اینجا به عنوان شخص حقیقی خود اظهار نظر میکنم.
در خصوص بیانات رهبری باید گفت که از چند زاویه میتوان به موضوع نگاه کرد. یکی نفس آن بیانات به همراه گزارهها در سخنرانی رهبری است که صرف نظر این که ما در چه زمانی هستیم، همه آن تعابیر و گزارهها به جا و متین و مبتنی بر قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی است که جایگاه انتخابات در آن به درستی تعیین شده و به عنوان یک مسیر عقلانی و تجربه شده برای اداره و کشور و مشارکت مردم در تعیین سرنوشتشان و به تعبیری راهکار دموکراتیک برای اداره جامعه است و طبیعی است که اگر انتخاباتی با تمام شرایط آن یعنی یک انتخابات آزاد برگزار شود، و البته همانطور که رهبری گفتند و من تکملهای بر آن دارم، این است که زمینه مشارکت جناحهای سیاسی و اندیشهها و افکار مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی گونههایی بود که رهبری هم بر آن تاکید داشتند، فراهم باشد و آن چیزی که من به آن اضافه میکنم این است که محدود به جناحها نباشد و به طور ویژه زمینه مشارکت احزاب و نهادهای مدنی هم فراهم شود.
البته این کار آثاری دارد که از ظهور دیکتاتوری و فساد جلوگیری کرده و به نوعی امنیت را برای جامعه به همراه خواهد آورد. ضمن آنکه باید در نظر داشت، «امنیت پایدار» که به نوعی زمینهساز «توسعه پایدار» هست را تضمین میکند. جامعهای که با مشارکت عامه مردم اداره بشود، زمینه اصلی برای پایداری امنیت و زمینهساز تحول و تغییر متناسب با خواستههای مردم خواهد بود و هر چه از آثار و پیامدهای مثبت آن بگوییم کم نیست. به خصوص از این جهت که در قرائتهای جدید از دموکراسی که این تعبیر قدیمی که ممکن است منجر به دیکتاتوری اکثریت شده و حقوق اقلیت زیر پا گذاشته شود، دیگر وجود ندارد و حتی به نوعی با دموکراسی جدید ترمیم میشود. مثلا در بسیاری از پارلمانهای دنیا حزب اقلیت هم در پارلمان و دولت میتواند کرسی داشته باشد. بنابراین آن مجموعه سخنرانی رهبری که در مورد انتخابات فرمودند، بسیار درست و به جا هست و میتوان بعدها در مورد آن صحبت کرد.
به هر تقدیر اگر در ظرف خود جمهوری اسلامی هم لوازم یک انتخابات مشارکتی، رقابتی، منصفانه عادلانه و معنادار، فراهم شود میتواند بسیاری از چالشهای کنونی را حل کند. مثلا در خا حاضر چالش اصلی ما تشکیل یک حاکمیت تک صدایی و به نوعی حاکمیت اقلیت بر اکثریت است و این امر به دلیل اینکه انتخابات گذشته چنین ویژگیهایی را نداشته در کنار سایر بحرانهای جامعه منجر به یک واگرایی در سطح جامعه شده و فکر میکنم رهبری هم با توجه به آن صحبت که اخیرا در جمع زنان داشتند مجدد بر بحث انتخابات تاکید داشتند. این موضوع از این جهت که حتما ایشان از نتایج نظرسنجیهایی که موسسات خاص انجام میدهند، اطلاع دارند، از اهمیت زیادی برخوردار است. قطعا رهبری از میزان بسیار پایین مشارکت مردم، که از این نظرسنجیها منتج شده، احساس خطر کرده و در حال تلاش هستند تا زمینهساز یک انتخابات با مشارکت بالا بشوند.
خبرنگار: به نظرم بهتر است تا همین نکته را با هم مقداری کالبد شکافی کنیم، مثلا رهبری تقریبا تا چندی قبل یک سکوتی را در زمینه انتخابات اختیار کرده بودند، اما در این دو یا سه سخنرانی اخیر، موضوع اصلی همان انتخابات بود. با این حال ایشان یک چیزی میگویند اما واقعیت میدانی چیز دیگری است، به خصوص بعد از حوادث سال گذشته که کلا مساله انتخابات خیلی برای جامعه جذابیت ندارد و از حیز انتفاع ساقط شده است. نکته دوم این که با توجه به شرایط کنونی که بسیاری از دلسوزان هم بر آن انتقاد داشتند، نگاه خاصی است که متاسفانه در شرایط کنونی[بسیاری از نهادهای مربوطه] بسیار بستهتر از مجلس یازدهم در حال عمل کردن هستند. مجلس انقلابی که بسیاری از افراد مانند آقای «آقاطهرانی» یا «قالیباف» از آن یاد میکنند، در مجلس دوازدهم بسیار بستهتر از مجلس یازدهم خواهد بود. این را باید بپرسم که آیا واقعا با این دست گفتگوها میتوان مساله مشارکت را حل کرد یا خیر؟
صادقی: قبل از این که بخواهم پاسخ شما را بدهم باید بگویم که اتفاقا رهبری نسبت به دورههای قبل خیلی هم زود شروع به اظهارنظر کردند و در سخنرانی نوروزی هم به این چهار عاملی که در سخنرانی اخیر بر آن تاکید کردند را به صورت سربسته اشاره داشتند و گفتند که «در وقت خودش آن را باز خواهم کرد». در سالگرد امام(ره) هم اشارهای داشتند تا دوره کنونی که به صورت تفصیلی بدان پرداختند.
اما نکتهای که وجود دارد تعبیر فقهی و اصولی است که من از این بیانات دارم و آن «تاخیر بیان از وقت حاجت» است. این تعبیر اصطلاحی فقهی است و اشاره به این دارد که «اگر قانونگذار بخواهد حکمی بدهد باید آن را در زمان خودش و در زمانی که به آن حاجت است بگوید». و اگر حرفی از وقت حاجت به تاخیر بیفتد، عقلا قبیح است. به نظر من این بیانات با توجه به وضع موجود، از زمانش گذشته و به نوعی نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است و به مصداق آن شعر معروف شهریار: «بیوفا حالا که من افتادهام از پا، چرا؟» هست.
به دلیل این که انتخابات از مردادماه کلید خورده و قبل از آن با تصویب طرح اصلاح قانون انتخابات، تمهیداتی آشکارا اندیشیده شد تا فضای انتخابات بسیار محدوتر از آنچه در گذشته بود، بشود. در واقع با توجه به آن عملکردهایی که در گذشته وجود داشت و همه خلاف قانون بودند، این قانون سعی کرد به همه آنها لباس قانونی بپوشاند. به خصوص این که این قانون به فاصله کوتاهی با فوریت به تایید شورای نگهبان رسید. ضمن این که این قانون با پیشنهاد و پیگیری حقوقدانان شورای نگهبان مطرح شده و به سرعت تایید و به قانون تبدیل شد و یکی از آفات و انحرافات اصلی که پیشبینی شده، توسعهی نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات تا پس از انتخابات است. چیزی که تا پیش از این زمزمههایی از آن وجود داشت و در انتخابات مجلس دهم در حوزه اصفهان برخلاف قانون عمل شد اما هماکنون به قانون بدل شده است.
به هر حال با یک قانون و بدون ایجاد فرصت و گفتگو و تبادل نظر، سریع جدول زمانبندی انتخابات در نیمه مرداد شروع شد و نیروهای سیاسی حتی فرصت فکر کردن هم نداشتند. این که فورا پیشثبت نام انجام شد و بعد در مهرماه ثبتنام و بعد از آن اعلام بررسی هیاتهای اجرایی و چند روز بعد نتایج آن اعلام میشود، همه نشان میدهد که بیانات رهبری ربطی به شرایط کنونی ندارد.
اگر بخواهیم برنامه زمانبندی انتخابات را با مسابقه فوتبال قیاس بکنیم، هماکنون در دقیقه هشتاد مسابقه هستیم و در واقع بیانات رهبری بسیار تاخیر داشته است. این نکات باید پیش از شروع مسابقه گفته میشد، به طوریکه تنها در مقام خطابه و سخنرانی نبوده و این رهنمودها باید در عمل مسؤلان اجرایی و نظارتی انتخابات ساری و جاری میشد.
مثلا مخاطب این صحبتهای رهبری چه کسی است؟ مردم هستند یا شورای نگهبان و یا عوامل اجرایی مانند وزارت کشور؟ چه کسی باید آزادی انتخابات و رقابت را فراهم کند؟ اینها همه به مسوولان باز میگردد که همه کارهایشان را کرده و تمام شده است. بنابراین این سخنرانیها خیلی هم خوب که باشد، اما چه زمانی باید این سخنرانی و بیانات اجرا بشود؟
در جبهه اصلاحات اجماع صد در صدی نیست
خبرنگار: آقای روحانی هم مسایلی را در رابطه با مشارکت در انتخابات مطرح کرد که با هجمه اصولگرایان مواجه شد. «حسین مرعشی» از حزب کارگزاران جانب حسن روحانی را گرفته، و واقعا این وسط چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ و من به شخصه از توییت شما یک شبه برداشتی مانند توییت مصطفی تاجزاده را داشتم. اما واقعا الان چه مسالهای در حال رخ دادن است و مساله مشارکت چگونه کلید خواهد خورد؟
صادقی: شما در سوال قبلتان به نکتهای اشاره کردید که در واقع بحث جامعه است. این که نگاه جامعه و مردم به نهادهای حاکمیتی چگونه است؟ یعنی آنچه که تجربه خود من در دوره نمایندگی و بعد از آن است، این است که اساسا اکثریت جامعه از امید داشتن به اثرگذاری نهادهایی مانند مجلس شورای اسلامی و خبرگان عبور کرده و آنها را از حیز انتفاع ساقط میدانند و این را تجربه کردند و هر زمان که به پای صندوق آمدند و خواستند تا بنابر فرمایش مقام رهبری با انتخاب خود تغییری در اوضاع ایجاد کنند، عملا تغییری را ندیدند. مثلا در دوره خود ما در مجلس دهم با وجود همه چالشها و رد صلاحیتها، اصلاحطلبان با راهبرد مشارکت حداکثری و انتظارات حداقلی وارد انتخابات شدند. اما با شرایطی که در مجلس حاکم بود، انتظارات حداقلی مردم هم برآورده نشد.
در طرحهای مختلفی که خود من و اعضای فراکسیون امید دادند و یا اهم لوایحی که دولت به مجلس داد، غالبا به در بسته خورد. مثلا لوایح مربوط به مبارزه با پولشویی و استانداردهای FATF که میتوانست قفل مشکلات بانکی را باز کند، به نتیجه نرسید. مردم به تجربه زیسته دریافتهاند که مجلس از گردونه تصمیمگیری و تصمیمسازی خارج شده است. مثلا در تصمیمگیری قیمت بنزین در سال ۹۸ مجلس عملا هیچ نقشی نداشت و نهاد فراقانونی موسوم به شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا بود که تصمیم گرفت. مردم هم وقتی مجلس را اثرگذار نمیبینند، امیدی هم ندارند. علاوه براین در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۱۳۹۸ اصلاحطلبان در بیش از ۱۶۰ کرسی امکان رقابت نداشتند و در بسیاری از همان تعداد کرسیهای اندک هم که امکان رقابت وجود داشت، چون مردم اصلا از مجلس ناامید بودند که بتواند در تعیین سرنوشت کشور کوچکترین تاثیری داشته باشد، در انتخابات مشارکت گسترده نکردند.
بعد از وقایع آبان ۹۸ و سقوط هواپیمای مسافربری بنده سوالی را از وزیر دفاع مطرح کردم که در قبال این مسایل پاسخگو باشد و از نمایندگان خواستم تا برگه سوال را امضا کنند و آن را در سطح مجلس چرخاندم، کسی آن را امضا نمیکرد و تنها دو نماینده آن را امضا کردند. وقتی مردم این مسایل را میبینند از آنها ناامید میشوند و این گونه بیانات را هم جدی نمیگیرند. بنابراین این بیانات یا به نوعی ناظر به خود طیفهای اصولگرایی است یا این که در حد ویترینی حرفی زده شده.
خبرنگار: این مجلس یازدهم به معنای واقعی کلمه ضعیفترین مجلس تاریخ جمهوری اسلامی است. اما آیا این برداشت من درست بود که توییت شما به نوعی یک شبه برداشت از توییت آقای تاجزاده بوده یا خیر؟
صادقی: من حرف خودم را زدم. من گفتهام که بیانات رهبری به جاست اما در شرایطی که انتخابات آزاد وجود داشته باشد. بنابراین انتخاباتی که آزاد نباشد نه تنها جلوی دیکتاتوری را نمیگیرد بلکه به ابزاری برای دیکتاتوری بدل میشود که نقابی[مشروع] از جنس انتخابات خواهد داشت که بیشتر ضربه میزند. زمانه هم دیگر عوض شده است. یعنی اگر رهبری زمانی میگفتند اگر ما را هم قبول ندارید برای حفظ کشور در انتخابات مشارکت کنید، الان دیگر کسی وقعی به این موارد نمیگذارد. من در سطح جامعه هم که حضور دارم و بازخوردهایی را از مردم میگیرم، که وقتی به انتخابات اشاره میکنیم به تعبیر عامیانه میگویند مجلس و انتخابات کیلویی چند؟
خبرنگار: الان تقریبا یک هفتهای است که شاهد رخ دادن یکسری مناظرات بین مسوولان هستیم. مثلا «محسن هاشمی» در مقابل «حسین شریعتمداری» در تلویزیون قرار میگیرد و مردم دارند میبینند که در نهایت چیزی از آن به دست نمیآید، کفگیر این مسوولان به ته دیگ خورده و رهبری هم متوجه شده که مساله مشارکت پایین بسیار جدی هست، با این حال برنامههایی از این دست در حال اجراست. آیا به نظر شما هیچ یک از این موارد تاثیری در میزان مشارکت در انتخابات خواهد داشت یا خیر؟
صادقی: تصور من این است که خود حاکمیت هم کاملا متوجه شدند که دیگر مردم فریب صحنه آراییها را -به تعبیر مهندس موسوی- نمیخورند و کسانی که در این انتخابات شرکت میکنند اعتبارشان را نزد مردم از دست میدهند. بنابراین حداکثر تاثیر در بین خود این اصولگرهاست و شاید یک رقابت تصنعی ایجاد شود که دست کم طیف تکلیف گرا که دچار واگرایی شدهاند دوباره به میدان بیایند و آن رأی سنتی را که قبلا داشتند حفظ کنند.
خبرنگار: ارزیابی شما از گفتههای حسن روحانی چیست، و این تحرکاتی که انجام داده و هجمههای زیادی هم به سمت او هست، را چگونه ارزیابی میکنید؟ این که آقای روحانی گفته باید در مقابل این جریان خالص ساز قرار گرفت و مشارکت حداکثری در انتخابات داشت و … ؟
صادقی: من چون نقل قول مستقیمی از خود ایشان نشنیدم لذا نمیتوانم مستقیم نظری هم بدهم. چون نقلی شده بود که میگفت: ممکن است رای ندادن هم خودش یک نوع مشارکت باشد. اما تاجایی که میدانم خود ایشان هم امیدی به انتخابات مجلس ندارند که بتوانند فهرستی را ارایه بدهند و تلاش ایشان در مورد انتخابات خبرگان است.
خبرنگار: ارزیابی شما در مورد اظهارات آقای مرعشی چیست که تاکنون اظهارات ضد و نقیضی داشتند؟
صادقی: آقای مرعشی یک مصاحبهای را با خبرگزاری دانشجو داشت و گفته بود که ما در جبهه اصلاحات در اقلیت هستیم و حتی برای ریاست جبهه اصلاحات هم به دلیل این که پایگاهی نداشتم، کاندید نشدم. بنابراین اگر ایشان حرفی میزنند، این از طرف جبهه اصلاحات نیست و از طرف خودش یا موضع حزب کارگزاران است. البته ایشان در مواردی حقایقی را بیان میکنند اما در مواردی هم یک نوع سردرگمی در اظهارات ایشان دیده میشود.
از یکجا کاملا تصریح میکنند که اساسا زمینه انتخابات آزاد و رقابت و مشارکت وجود ندارد و از طرفی هم میگویند که باید در انتخابات مشارکت کرد. خوب این گفتهها در عمل یک سردرگمی به همراه دارند. بنابراین با تمام احترامی که برای ایشان قایل هستم این ضد و نقیض گویی در صحبتهایشان وجود دارد. کارگزاران معتقدند تحت هیچ شرایطی نباید از صحنه انتخابات دور شویم و حتی اگر دو کاندید هم داشته باشیم باید در صحنه حضور داشته باشیم. البته معمولا ایشان یک نگرانب امنیتی هم دارند که فکر میکنم در سال ۹۸ هم بر همین اساس لیست دادند و از ترس برخوردهای امنیتی به دلیل متهم شدن به تحریم انتخابات، مصلحت اندیشیهایی کرده و به چنین رویکردهایی ادامه میدهند.
خبرنگار: از اظهارت بسیاری از فعالان مانند «جواد امام» هم به نظر میرسد که حتی جبهه اصلاحات هم تکلیف مشخصی برای مواجهه با انتخابات ندارد، ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
صادقی: جبهه اصلاحات هنوز جمعبندی نکرده و تنها یک پیشنویس اولیه راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات در کمیته راهبردها تدوین شده و این پیشنویس برای احزاب ارسال شده و خود ما هم در انجمن مدرسین در موردش در حال گفتگو هستیم. به هر تقدیر این پیشنویس ارسال شده و در حال نظرخواهی از اعضای احزاب هستیم و بنا دارند در مجمع عمومی راهبرد اصلی مشخص شود.
خبرنگار: با توجه به فرمایشات خود شما که هماکنون برای صحبت در مورد انتخابات بسیار دیر است، آیا این وضعیت برای جبهه اصلاحات صادق نیست؟
صادقی: خیر، در واقع در آن پیشنویس گزینههای محتمل بیان شده و بر اساس شرایط واقعی پیرامونی آن گزینهای که متناسب با واقعیت است در زمان خودش اتخاذ خواهد شد. بنابراین درست نیست تا قبل از اعلام هیات نظارت و اعلام اسامی کاندیداها، راهبرد اصلاحات اعلام شود. چرا که چندین فاکتور در تعیین راهبرد موثر است.
یک راهبرد باز بودن انتخابات و امکان رقابت است و دیگری هم مشارکت مردم است. بنابراین اگر قرار است چهار فرض با توجه به دو فاکتور تایید صلاحیت گسترده و مشارکت بالا مشخص شود، آن فرض امکان رقابت تا زمانی که اعلام نظر نهایی هیات نظارت در مورد این افراد مشخص نشده، نمیتوان در مورد آن اظهار نظر کرد. البته جبهه اصلاحات یک حزب نیست و هدفش هم اجماعسازی بین اصلاح طلبان است تا یک میانگینی از نظرات را بگیرد. بنابراین اگر آقای جواد امام قرار است از منظر حزب متبوعش، یعنی ایثارگران حرفی بزند، راحتتر صحبت میکند. بنابراین صحبتهای یک شخص و اظهارات او نسبت به میانگین نظرات جمعی جبهه اصلاحات قدری متفاوت خواهد بود.
خبرنگار: خوب باتوجه به شرایط کنونی گویا یک ناهمگونی جدی در جبهه اصلاحات وجود دارد، ارزیابی شما از خروجی جبهه اصلاحات در زمینه مشارکت در انتخابات چگونه خواهد بود؟ آیا این خروجی به گونهای خواهد بود که همه افراد و احزاب بخواهند بدان تمکین بکنند یا خیر؟
صادقی: این قضیه چندان قابل پیشبینی نیست و اختلاف نظر تمام نمیشود و تصور من این است که احتمالا جبهه اصلاحات به اجماع صد در صدی نخواهد رسید. یعنی اگر رأیی که به دبیرکلی خانم منصوری داده شد را در نظر بگیرید، متناسب با آن رای، در مورد مشارکت در انتخابات هم متناسب با ان ممکن است تفاوت نظر در جبهه وجود داشته باشد. طبیعتا تصمیمی که اتخاذ میشود بر اساس رای اکثریت است.
خبرنگار: در این رابطه باید گفت که هرچند من نگاه جنسیتی ندارم، اما جایگاه خانم منصوری با جایگاه سنتی آقای بهزاد نبوی قطعا برابر نیست و قطعا پتانسیل رای آذر منصوری برابر با پتانسیل رای بهزاد نبوی نیست. نظر شما در این باره چیست؟
صادقی: رایی که به خانم منصوری داده شد ماهیت جنسیتی نداشت و بیشتر مربوط به رویکرد سیاسی او بود. البته این هم مورد توجه اعضای جبهه اصلاحات بود که میخواستند به زنان جایگاه ویژهای بدهند و به همین دلیل این نگاه در رای به ایشان بیتاثیر نبود. اما قبل از اینکه یک نگاه فمنسیتی باشد بیشتر یک رویکرد سیاسی بود.
خبرنگار: با این تفاسیر آیا آذر منصوری میتواند جایگاه بهزاد نبوی در تعیین خط مشیگذاری در جبهه اصلاحات را داشته باشد؟
صادقی: من تصور میکنم در جبهه اصلاحات هرچند اشخاص مهم هستند ولی خرد جمعی تصمیمگیری میکند. تصمیمگیری در جبهه اصلاحات، سلسه مراتبی دارد که شامل چندین کمیته هستند که تصمیمگیری میکنند.
مثلا هیات رییسه و مجمع عمومی است که تصمیم نهایی را خواهد گرفت. هر چند جایگاه مهندس نبوی به عنوان یک شخصیت قدیمی و مورد اعتماد به خصوص در حفظ انسجام جبهه تاثیرگذار هست. اما خانم منصوری هم شخصیتی با تجربه و دانش و فهم سیاسی بالا است و موقعیت ممتازی بین اصلاح طلبان دارد. اما اگر فرض کنیم که به جای خانم منصوری، آقای دکتر شکوری راد قرار داشت، باز هم تصمیمگیری بر مبنای رویکرد سیاسی صورت میگرفت. بنابراین در جبهه بیشتر رویکرد سیاسی اهمیت دارد تا خود شخص.
البته شرایط ویژهای هم وجود دارد که ما بعد از تست کردن وضعیتهای مختلف مثل انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و براساس این تجربه، جبهه اصلاحات تصمیمگیری نهایی را خواهد کرد. بنا نیست تا زمانی که وقت طبیعی خودش است این تصمیم نهایی اعلام شود چرا که تنوع سلایق و علایق و تغییر شرایط همه در نظر گرفته شده و حتی حفظ انسجام مجموعه در تصمیمگیری نهایی تاثیرگذار است. اما پیشبینی من این است که ما احتمالا نمیتوانیم به یک نظر اجماعی صد در صدی برسیم و احتمالا احزابی هستند که دلایل خاص خودشان برای شرکت در انتخابات را دارند. به هر تقدیر من قصد ندارم شخص یا حزبی را تخطئه بکنم چرا که آنها هم دلایل خاص خودشان را دارند.
البته اکثریتی هم هستند که با توجه به وقایع و تجارب گذشته قائل به مشارکت نیستند و من به عمد لفظ «مشارکت» را به کار میبرم نه «شرکت». زیرا مقصود از عدم مشارکت تحریم انتخابات نیست و گزینه تحریم انتخابات در جبهه اصلاحات اصلا وجود ندارد و نهایت آن عدم مشارکت یعنی ندادن فهرست است.
خبرنگار: ارزیابی شما از گفتمانی که هماکنون از زبان آقای تاجزاده مطرح میشود چیست؟ هماکنون بسیاری معتقدند که گفتمان آقای تاجزاده رادیکالترین گفتمان اصلاحات است، تا الان اصلاحطلبان چقدر با این گفتمان همراه هستند؟ چون بسیاری معتقدند ما بارها در بزنگاه انتخابات دیدیم که وقتی زمزمه ورود چهرههای کلیدی انتخابات وجود داشت، اما در نهایت هیچ یک از این چهرههای کلیدی نیامدند. نظر شما در این باره چیست؟
صادقی: به نظر من در بدنه اصلاحطلبان، گرایش آقای تاجزاده بر سایر گرایشها غلبه دارد. مثلا در حزب کارگزاران طبق گفته بعضی از مسؤلان حزب هر چه از نیروهایشان دعوت کردند تا برای ثبتنام اقدام کنند، کسی حاضر به ثبت نام نشد. بنابراین در بدنه این حزب هم چه در تهران و در شهرستان، کسی اقبالی برای مشارکت در انتخابات نشان نداد. بنابراین حتی بدنه حزبی مانند کارگزاران که سران آن دنبال مشارکت در انتخابات هستند با نظر آقای تاجزاده بیشتر همراه است. در همین انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها هم اگذ رایگیری و نظرسنجی بشود، به نظر من اکثریت با نظر آقای تاجزاده همراه هستند.
خبرنگار: خوب با توجه به این وضعیت، اگر حزبی برای مثال تصمیم به مشارکت میگیرد اما بدنه با حزب همراه نیست اما همچنان خودش را وابسته به حزب میداند، آیا این رویکرد بدنه حزب، تمرد و تناقض نیست؟
صادقی: اولا در کشور ما هنوز سلسله مراتب حزبی در احزاب ایجاد نشده و بنابراین الزامی هم برای بدنه وجود ندارد. دوم این که بدنه بیشتر با جامعه در ارتباط هست و آن قیودی که کادر رسمی احزاب دارند، را ندارند. مثلا تا جایی که من اصلاع دارم کارگزاران نتوانسته است غالب بدنه خودش را در کشور متقاعد به ثبت نام کند و ما هرچه سوال میکنیم که بالاخره چند نفر از حزب کارگزاران برای انتخابات مشارکت کردند، پاسخ دقیقی نمیدهند.
این هم نشان میدهد که این حزب گویا بیشتر دلخوش به نیروهایی به تعبیری نیابتی است و از بدنه خودشان اقبال بسیار کم است. طبق اخباری هم که به من رسیده، اگر در کل کشور ۱۰۰ نفر اصلاحطلب برای انتخابات مجلس ثبتنام کرده باشد تنها ۳۰ نفر تایید شدهاند. یعنی خود ۱۰۰ نفر در سراسر کشور هم بسیار کم است و حتی به اندازه حدود یک سوم تعداد کرسیهای خود مجلس که ۲۹۰ کرسی است ثبت کرده اند و از این تعداد کم هم تنها حدود ۳۰ نفر تایید صلاحیت شدهاند که اصلا آمار خوبی نیست.
انتهای پیام/