خوزستانسیاسی

سیاست خارجی متوازن، شرط استقلال

سیاست خارجی متوازن، شرط استقلال

محسن صنیعی (عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگا‌ها)

در یک هفته گذشته، سفر رئیس جمهور به روسیه و دیدار ایشان با پوتین و نیز سخنرانی جناب رئیسی در مجلس دوما، بازتاب های مختلفی در فضای رسانه‌ای کشور داشت. از یک طرف، ابهامات در مورد استقبال از هیات ایرانی در فرودگاه مسکو، در ورودی کاخ کرملین و حتی در اتاق مذاکره بین پوتین و رئیسی و نیز نداشتن هیچ سند و قرارداد امضاء شده مطرح می‌شود و از طرف دیگر، اهمیت سفر به عنوان رابطه استراتژیک و راهبردی با روسیه مورد توجه قرار می گیرد.

آقای رییسی در سخنرانی در مجلس دوما و هم در مذاکرات با پوتین، بر ارتباط استراتژیک و راهبردی ایران با روسیه تاکید کردند. از زمانی که خبر دیدار رئیس جمهور از روسیه، منتشر شده بود، احتمال امضای سند راهبردی بیست ساله ایران و روسیه، اعلام می‌شد ولی در این سفر، این سند به امضاء نرسید به این معنی که مذاکرات پیرامون این سند به پایان نرسیده است.

آن چنان که ما از رابطه استراتژیک و راهبردی با روسیه سخن می گوییم، هیچ کدام از مقامات روسیه، اشاره‌ای به رابطه راهبردی و استراتژیک با ایران ندارند، اگر چه ایران به عنوان یک کشور مهم در سیاست خارجی روسیه به شمار می آید. علاوه بر سفر رئیس جمهور به روسیه، در هفته گذشته، سفر وزیر امور خارجه به چین صورت گرفت. وزیر امور خارجه در این سفر، اجرای سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین را اعلام کردند. از مجموعه بیان مواضع توسط مقامات نظام و دولت، این چنین نتیجه گرفته می‌شود که چین و روسیه دو شریک استراتژیک و راهبردی ایران هستند و حتما در پرونده‌های خارجی ایران، از جمله پرونده هسته ای، از ایران حمایت خواهند کرد‌ ولی آن چه که دیده می‌شود، نه روسیه و نه چین، آن چنان تصوری که ما از ارتباط با آن ها داریم، ندارند

در دنیای جدید، اصل حاکم بر روابط بین الملل، منافع و مصالح ملی است. چین و روسیه بر اساس منافع و مصالح خود، رابطه با ایران را طراحی می کنند. باید توجه داشت که در ارتباط جهانی چین و روسیه، ارتباط با اروپا و امریکا نیز وجود دارد. آیا روسیه و چین، به خاطر ایران حاضرند ارتباط خود با اروپا و امریکا را خدشه دار کنند؟ به نظر می آید که پاسخ منفی است. طبیعی است که اگر امریکا حدود ۲۵٪ اقتصاد دنیا را دارد، هیچ گاه روسیه و چین، به خاطر شریک کوچک تر اقتصادی، شریک بزرگ تر اقتصادی را رها نمی کنند.

ضمنا باید توجه داشت که دوران شرق و غرب ایدئولوژیک جنگ سرد به پایان رسیده است. شرق و غرب فعلی، شرق و غرب جغرافیایی است نه شرق و غرب ایدئولوژیک. آن چه بر روابط بین الملل حاکم است همان منافع اقتصادی است. رقابت امروز چین با امریکا، یک رقابت اقتصادی است نه یک رقابت ایدئولوژیک. اگر به پرونده هسته ای ایران از سال ۸۴ تا ۹۰ نگاهی بیندازیم، هم روسیه و هم چین، به همه قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران، رای مثبت داده بودند.

نتیجه گیری: آن چه که باید در سیاست خارجی مد نظر قرار داد آن است که نباید یک کشور را شریک بسیار ویژه دانست و یا آن که حتی یک کشور را دشمن دائمی دانست.

شاید بهترین توصیه را در حکمت ص ۲۶۸ نهج البلاغه داریم که «دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار، چراکه ممکن است روزى دشمنت شود و با دشمنت نیز در حد اعتدال دشمنى کن، زیرا ممکن است روزى دوست تو شود». اگر این حکمت را در سیاست خارجی بخواهیم پیاده کنیم، با همه کشورهای جهان، رابطه متوازن برقرار می کنیم.

نفی یک سمت، به رابطه ویژه با سمت دیگر می انجامد، بنابراین سیاست نه شرقی نه غربی، دچار خدشه می شود. در حقیقت سیاست عدم وابستگی به شرق و غرب، به معنای عدم رابطه با شرق و غرب نیست، بلکه رابطه متوازن با شرق و غرب است. خوشبختانه وزیر امور خارجه، اخیرا بیان کرده اند که «اگر در روند مذاکرات به مرحله‌ای برسیم که رسیدن به توافق خوب لازمه اش این باشد که گفت‌وگویی را با آمریکا داشته باشیم آن را نادیده نمی‌گیریم» و این به معنای آن است که سیاست منع مذاکره با امریکا به احتمال مذاکره با امریکا تغییر کرده است.

به نقل از: روزنامه خوزی‌ها

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا