سیاسی

«رأی ندادن» برای اصلاح نظام لازم است!

«رأی ندادن» برای اصلاح نظام لازم است!

هرگونه مشارکت در انتخابات، تأیید و تداوم همین روندهایی است که موجب انحراف از اهداف آغازین انقلاب شده است/

 راه ­حل، نه مشارکت در انتخابات نمایشی و نه براندازی، بلکه مقاومت مدنی است/

بشیر معتمدی

باسمه تعالی

دوباره فصل انتخابات شد و خطیبان از همه تریبون‌های خود بر طبل «رأی دادن برای حفظ نظام واجب است» می‌کوبند. اما حداقل این بار باید گفت «رأی ندادن برای اصلاح نظام لازم است» و دلیل این گفته را بیش از همه باید در بی‌معنی شدن انتخابات در ایران دانست.

نظام کنونی ایران از اهداف اولیه خود یعنی شکل‌گیری «جمهوری اسلامی» دور شده است. جمهوریتی که در آن مهندسی انتخابات صورت می‌گیرد تا فرد مورد نظر نظام از صندوق بیرون بیاید، به واقع جمهوری تهی از معنا است و اسلامیتی که در آن آزادی انتقاد از حاکمان جرم تلقی شود و فساد در اعماق حکومت نفوذ کرده باشد، نسبتی با اسلام محمدی و علوی ندارد. بنابراین اگر کسی در اصل انحراف نظام از جمهوری اسلامی شک داشته باشد، باید گذاشت در جهل مرکب خود باقی بماند.

اما برای اصلاح این نظامی که دیگر نه جمهوری است و نه اسلامی چه باید کرد؟ به نظر می‌رسد هرگونه مشارکت در انتخابات، تأیید و تداوم همین روندهایی است که موجب انحراف از اهداف آغازین انقلاب شده است، به ویژه آنکه ظاهراً در مورد اعلام میزان حضور از اکنون تصمیماتی گرفته شده است.

تریبون‌داران اما فریاد برمی‌آورند که «دشمنان قصد کاهش مشارکت مردم در انتخابات را دارند»، «تضعیف مشارکت در انتخابات، آرزو و ایده دشمن است»، «دشمن به این نتیجه رسیده که اگر مشارکت در انتخابات کاهش یافت، یعنی نابودی نظام رقم خورده است.» رهبری هم جبهه استکبار را مخالف انتخاباتِ ایران دانستند.

متأسفانه داستان نظام کنونی همچون چوپان دروغگو شده است که دیگر کسی حرفش را باور ندارد. اگر اینگونه باشد که آقایان می‌فرمایند، به راستی باید گفت بخشی از نظام از جمله شورای نگهبان و همه عوامل پیدا و پنهان آن که با رد صلاحیت‌های گسترده و عدم امکان ارائه لیست توسط بخش وسیعی از احزاب و گروهها، باعث مأیوس کردن مردم از مشارکت در انتخابات شده‌اند، از عوامل دشمن و جبهه استکباری هستند که مخالف انتخابات در ایران است و قطعاً نفوذی دشمن در نظام به حساب می‌آیند.

رهبری اخیراً به درستی گفته است: «به همین علت آمریکایی‌ها دیگر اینگونه (درباره مشارکت نکردن) سخن نمی‌گویند، اما با شیوه‌های مختلف به دنبال دور و مأیوس کردن مردم از انتخابات هستند». لذا باید دشمن را در داخل دید که به قول رهبری «با انتخابات و حضور پرشور مردم پای صندوق‌های رأی مخالف هستند».

در نتیجه وقتی انتخابات نمایشی شکل گرفت که به عنوان مثال در انتخابات مجلس خبرگان آن در بسیاری از  حوزه‌ها از هم اکنون نتایج آن مشخص است، دیگر این انتخابات مظهر جمهوریت و رکن اصلی نظام به حساب نمی‌آید و دیگر اساساً جمهوریتی وجود ندارد. علاوه بر این، کسانی که راه هرگونه اصلاح در کشور را از طریق نهادهای موازی با مجلس همچون شورای نظارت مجمع تشخیص، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی بسته‌اند، دیگر نباید انتظار داشته باشند که انتخابات راه اصلاح کشور و ترمیم و حل مشکلات باشد.

 در واقع حکومتی که مردم را صاحب تحلیل نمی‌داند تا مثلاً در رفراندوم شرکت کنند و نظرشان را درباره مسأله‌ای بگویند، چگونه انتظار دارد تا بتوانند فردی اصلح را برای مجلس شورای اسلامی و خبرگان برگزینند. همان را هم خود انتخاب کند و دچار این همه زحمت و هزینه انتخابات از یک سو و خواهش و التماس برای رأی دادن از سوی دیگر نشود.

وقتی آنها همه هویت و درک و شعور ما را نادیده می‌گیرند، باید برای اثبات هویت خود این شعار را سرلوحه خود قرار دهیم که: «من رأی نمی‌دهم، پس هستم». با رأی ندادن شاید حاکمیت بفهمد- البته بعید است- که کسانی را که «نمی‌بیند» و برای آنها درک و شعوری قائل نیست، اتفاقاً «هستند» و آنچنان به درک و شعور رسیده‌اند که بسیاری از افراد حاضر را شایسته حکمرانی برای خود نمی‌دانند.

اگر اشخاصی همچون یکی از تریبون داران که گفته بود: «دشمنان تصور می‌کنند افرادی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند با حکومت همراه نیستند، بنابراین می‌توانند به راحتی به کشورمان حمله کنند»، نگران چنین امکانی هستند، مقصر را در درون خود بجویند که چنین شرایطی را فراهم کرده‌اند.

اتفاقاً بسیاری از کسانی که تمایلی به رأی دادن در این انتخابات نمایشی ندارند، الگوی بسیار درخشانی را از ائمه (ع) خود آموخته‌اند. آنها از امام سجاد­(ع) آموخته‌اند که برای مرزبانان حکومت اسلامی دعا کنند و همواره نگران طمع دشمنان به این آب و خاک هستند و در عین حال سخن امام کاظم(ع) در توصیه خود به صفوان جمال که شترهای خود را به بنی­‌عباس اجاره داده بود، آویزه گوش خود کرده‌‌اند که هرگونه کمک به تداوم ظلم و ستم، مشارکت در آن به حساب می‌آید و لذا حاضر نیستند رأی خود را به مسببان ناعدالتی اجاره دهند تا موجب تداوم آنان گردند.

پس راه حل چیست؟ راه حل همان است که رهبری در سیاست خارجی گفته‌اند: «نه مذاکره، نه جنگ؛ مقاومت». همین راه حل را باید در عرصه داخلی نیز به کار برد: «نه مشارکت در انتخابات نمایشی، نه براندازی؛ مقاومت مدنی».

تجربه هم نشان داده است که همین مقاومت مدنی و گسترش نهادهای غیردولتی و مخالفت و اعتراض به ظلم‌ها و بی عدالتی ها از طریق حقیقی و مجازی  است که توانسته حاکمیت را از بسیاری از عرصه ها عقب براند و نه به طور مثال چند نفر در درون مجلس که اختیاری از خود ندارند.

اگر طرح صیانت و حجاب نتوانست در مجلس به سرانجام رسد، نتیجه چنین مخالفت‌هایی بود و البته حاکمیت برای رسیدن به اهداف خود راههای دور زدن قانون را بلد است و لذا طرح صیانت را به شورای عالی مجازی می‌سپارد و طرح حجاب را وزارت کشور تلاش می‌کند با بخشنامه‌ای محرمانه عملیاتی سازد و همین هم نشان می‌دهد که مجلس کاره‌ای نیست.

در هر حال بسیاری از مردم دریافته‌اند که فایده‌ای برای این مشارکت متصور نیست و لذا با صدایی رسا بانگ برمی آورند که: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری‏‎ ‎‏امیدوار به فضل خدا در این انتخابات نمایشی شرکت نمی‌کنیم و آن را ادامه راه شهیدان برای ظلم ستیزی و مقاومت در برابر انحراف از جمهوری اسلامی می دانیم».

انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا