هر رئیسجمهوری که بر سر کار آمده، عملاً تعداد چاهها دو برابر شده است/ هیچ ابزاری بهاندازه آزادسازی قیمتها نمیتواند مصرف آب را بهینه کند/ درباره آب باید سالها قبل فکر میکردیم/
ارزشافزوده کشاورزی در ایران زیاد نیست/ قانون ارث زمینهای کشاورزی را کوچکتر و کوچکتر میکند/ در زمین کوچک نمیتوان کار بزرگ کشاورزی کرد/ با هر رئیسجمهوری که بر سر کار آمده، عملاً تعداد چاهها دو برابر شده است/ هیچ ابزاری بهاندازه آزادسازی قیمتها نمیتواند مصرف آب را بهینه کند/ درباره آب باید سالها قبل فکر میکردیم برای مسائل فوری خود یک راهحل فوری و موقت پیدا کردهایم
گفت وگوی مدرسین پرس با دکتر حسن جعفریانی استاد مدیریت در دانشگاه بجنورد و عضو شورای مرکزی انحمن اسلامی مدرسین دانشگاهها:
مدرسین پرس- کیاوش حافظی: بحران آب اخیرا موضوع اعتراضات اجتماعی در استان خوزستان بود. با به پایان رسیدن اعتراضات اما این بحران هنوز حل نشده است. موضوع انتقال آب از استانهای غربی به فلات مرکزی ایران موضوع گفتوگوهای اخیر مدرسین پرس با اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاهها بود. حال «مدرسین پرس» از منظری دیگر و از زاویه دید مدیریت با دکتر حسن جعفریانی، استاد مدیریت در دانشگاه بجنورد به گفتوگو نشسته است. او ضمن آنکه معتقد به انتقال بسیاری از صنایع به سواحل دریای مکران است، باور دارد ناگزیر به آزادسازی قیمت در زمینه آب هستیم. در ادامه دیدگاههای این استاد دانشگاه را میخوانید.
* آقای دکتر بگذارید در سؤال اول به این موضوع بپردازیم که آیا موضوع آب میتواند به بحرانهای بزرگ منجر شود؟
بصورت کوتاه قطعاً بله. اما نیاز به توضیحات بیشتری دارد. میدانید که یکی از مهمترین معضلهای امروز بشر بحثهای زیستمحیطی است. معضلات زیست محیطی و مشخصاگرم شدم زمین یکی از پیامدهای ناخواسته صنعتی شدن است. در سالهای اخیر این موضوعات توجهات بین المللی را به خودش جذب کرده است. توافق پاریس و گزارش اخیر سازمان ملل که در آن اثبات شده است با روندهای فعلی نمی توانیم جلوی گرمایش زمین را بگیریم نشان دهنده مهم بودن موضوع در عرصه بین الملی است. در مجموع در پاسخ به سؤال شما درباره اینکه «آیا ظرفیت ایجاد بحران دارد یا نه؟» میتوان از دو منظر بینالمللی و داخلی به موضوع نگاه کرد.
در یکی دو قرن گذشته کشورهای استعمارگر برای دستیابی به منابع تولید بر کشور ما سیطره داشتند. آنها عملاً حکومت و شکل و شمایل کشور را آنها ترسیم میکردند. مساله نفت و اطمینان از تامین آن آنقدر مهم بود که این کشورها برای تأمین انرژی خود در سطح بینالمللی لشکرکشی میکردند. امروز هم آب هم تقریباً چنین نقشی ایفا میکند. این که گفته شده است جنگ جهانی سوم بر سر آب خواهد بود خیلی بیراه نیست. البته منظور این نیست که چنین جنگی رخ خواهد داد ولی مشخصا منظور این است آب موضوع مناقشات بنن الملی زیادی خواهد بود و عامل اثر گذار مهمی بر روابط بین الملل می شود.
مسائل بین پاکستان و افغانستان، عراق و ترکیه، ایران و افغانستان و .. فقط در منطقه ما نشان میدهد آب چه نقش تعیین کننده ای دارد. در همین زمینه خوب است که به مرزبندیهایی که در کشور ما اتفاق افتاده توجه کنیم. مرز ایران با آذربایجان رود ارس، با افغانستان هیرمند و در جنوب بین ایران و عراق اروند خط مرزی است. به نظر میرسد عمدی پشت این داستان بود که کشورهایی مثل ما همیشه دچار اختلاف با همسایگان باشند. آنهم بر سر آب.. اگرچه حاکمان وقت ایران به آن توجه چندانی نشان ندادهاند اما این موضوع بسیار اهمیت دارد. ما احتمالاً در آینده با آذربایجان بر سر مساله ارس دچار چالش خواهیم شد.
همانطور که الان مشاهده میکنید اکنون با افغانستان بر سر مساله هیرمند دچار چالش و بحران هستیم. همین الان اقدامات ترکیه اثرات خود را بر ایران به جا خواهد گذاشت. سد معروف ایلیسو در جنوب غربی این کشور حجم قابلتوجهی از آب رود فرات را در مخزن نگه میدارد و باعث میشود زندگی عراقیها تحت تأثیر قرار بگیرد و تأثیر آن بر ایران گردوخاک خواهد بود.
بنابراین از منظر بین المللی جمع بندی اگر بخواهیم بکنیم، اینکه گفته میشود که احتمالاً جنگ جهانی سوم بر سر مساله آب خواهد بود، چندان بیراه نیست. اگر درگیریها و نارضایتیهای منطقهای اتفاق بیفتد تنشها به سطح بینالملل هم کشیده خواهد شد
اما از منظر داخلی هم میتوان به سؤال شما پاسخ مثبت داد. درست یا غلط، حوزه کشاورزی بخش بزرگی از اقتصاد و اشتغال ایران است. غیر از کشاورزی در جانمایی صنایع آببر نیز علمی برخورد نشده است. صنایع بزرگ را طوری طراحی شدهاند که بهجای استفاده از آب شور برای آنها از آب شیرین استفاده میکنیم. بهاینترتیب حتماً و حتماً اتفاقاتی که بین یزد و اصفهان افتاد یا مسائلی که اخیراً در خوزستان شاهد آن بودیم مجدداً تکرار خواهد شد. اینها چیزهایی نیستند که آنها را بتوان راحت حل کرد؛ متأسفانه تصمیماتی که در گذشته اتخاذ شدهاند پیامدهای ناخواسته بسیار زیادی داشتهاند.
* برای بهینهسازی مصرف آب چه کارهای میتوان انجام داد؟
بهینهسازی یک رشته علمی است. و علم پاسخ های قطعی و مفیدی برای بهینه سازی پیدا کرده است. بهینهسازی در کشور ما نه فقط در آب که باید برای همه منابع اتفاق بیفتد نفت و گاز و بقیه موارد هم چنین نیازی دارند؛ جالب است که ما در محاسبات خودمان آب را بسیار بی بها تعریف می کنیم. اکنون که آب به ماده و موضوع ارزشمندی تبدیل شده است. مهمترین کاری که میتوان کرد این است که برای یافتن ترکیب بهینه مصرف آب – یعنی مصرف خانگی، کشاورزی و صنعتی – باید فکر و پژوهش انجام داد. بهینه سازی هر کدام از این موارد الزامات متفاوتی دارد.
اما بصورت کلی و عمومی باید اشاره کنیم که ما بخش قابلتوجهی از آب را صرف کشاورزی میکنیم. نه فقط آبهای سطحی بلکه آبهای زیرسطحی ما نیز صرف کشاورزی میشود. تعداد چاههایی که در کشور ایجاد شده بسیار عجیبوغریب است. با هر رئیسجمهوری که بر سر کار آمده، عملاً تعداد چاهها دو برابر شده است و آلان نزدیک هشت هزار چاه عمیق در کشور وجود دارد.
برای بهینهسازی مصرف آب باید مثل هر ماده دیگری بهای واقعی آن را برآورد کنیم و بدانیم که هر یک مترمکعب آب چقدر ارزشمند است. آن موقع میتوان محاسبه کرد که اگر این مقدار آب برای شرب، مصارف صنعتی یا کشاورزی استفاده شود چه مقدار ارزش فزوده پیدا میکند. با چنین کاری بهراحتی قابلاثبات خواهد بود که آیا صرفه اقتصادی دارد که از آب شرب خود را صرف تولید هندوانه و فروش این محصول به کشورهای عربی کنیم آیا میارزد که آب را صرف تولید برق میکنیم. میدانید که در همه دنیا از انرژی برق برای تبدیل آب شور به آب شیرین استفاده میشود. این در حالی است که ما آب شیرین سدهای خود را تبدیل به انرژی برق میکنیم.
پس از برآورد قیمت واقعی آب و به دست آوردن ارزش واقعی آن رفته رفته روشن می شود که ما باید به سمت کشاورزی صنعتی حرکت کنیم. ۷۰ تا ۸۰ درصد مصرف آب در کشاورزی نقاط مختلف کشور بهصورت آبیاری غرقابی است. در مورد آبیاری غرقابی کارشناسان و اساتید کشاورزی و مهندسی آب اطلاعات بسیار ناامیدکنندهای ارائه میکنند.
شاید گفتن این نکته در اینجا درست نباشد اما برای من بسیار برخورنده بود که نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی که از منظر منابع آبی وضعیتی مشابه ایران دارد در یک پیام ویدئویی با مردم ایران صحبت کرد و کنار دست خود یک لیوان آب گذاشته بود و به طعنه میگفت بفرمائید آب…. اما مگر آنها چه کار کردهاند؟ میدانیم که آبیاری قطرهای را برای نخستین بار رژیم صهیونیستی معرفی کرد. آنها متوجه شدند که با این شیوه میتوانند از آب بهصورت بهینه استفاده کنند. آنها در حوزه مکانیزاسیون تلاش کردهاند که کشاورزیشان از حالت سنتی، غیراصولی و غیرعلمی خارج شود. ما چاره ای نداریم باید به سمت کشاورزی صنعتی برویم و یا اینکه کشاورزی را باید حذف کنیم. گمان میکنم تغییر وضعیت مدیریت آب در کشور شدنی است. البته دولت باید پشت این موضوع بیاید و کارهای بزرگی انجام دهد.
همانطور که عرض کردم بهینهسازی یک رشته علمی است، مدلهای مختلفی وجود دارد و کارهای بسیار زیادی در این زمینه انجام شده است. یک نمونه آن در کشاورزی IOT است؛ در حوزه کشاورزی نرمافزارهای خاصی طراحی شدهاند و در باغهای بزرگ با نصب ابزارهایی در داخل زمین مورداستفاده قرار میگیرد. این نرمافزارها در زمان لازم به صاحب زمین و کشاورز هشدار میدهد که به یک درخت مشخص، باید چه مقدار آب داده شود و یا اگر در جایی رطوبت بیشتری وجود دارد باید از میزان آب کاسته شود. اینها در دشتهای وسیعی از کشور قابلاجرا هستند. در یک کلام آنکه به آب نباید به چشم یک منبع رایگان خدادادی نگاه کرد. و آب را باید بصورت علمی مدیریت کرد.
نکته دیگر برای بهینهسازی مصرف آب جانمایی، صنایع بزرگ آببر است. پتروشیمیهای بزرگ کشور عمدتاً باید در جنوب کشور مستقر باشند، درحالیکه ما در خراسان شمالی شرکتهای پتروشیمی داریم که آبهای شیرین ما را خارج و صرف تولید محصولات خود میکنند. توسعه شرکتهای اینچنینی(آب بر در مناطق کم آب) قطعاً باید متوقف شود تا بتوانیم از آب به شیوه بهتری استفاده کنیم.
* یکی از علتهای قومیت و قومیتگرایی در طول تاریخ ایران آب بوده است. آیا درگیریهای قبیلهای و قومیتی بر سر مساله آب را میتوان در آینده متصور بود؟
تاریخدانان و جغرافی دانان آب و نبود آن و فاصله های بسیار زیاد منابع آبی در واحد سطح را منشأ اصلی دلیل قومیتی بودن و ایل و طایفهای بودن بافتاار اجتماعی کشورهای خشکی مثل ایران می دانند. در این سرزمین آب فراوانی وجود نداشته است و روستاها و آبادیها با فاصله بسیار زیاد از همدیگر شکل گرفتهاند. حتی برخی همین موضوع را دلیلی برای عقب افتادن ایران ذکر میکنند؛ چراکه فاصله شهرها از هم زیاد بوده و همین باعث میشود ارتباطات زیادی شکل نگیرد. همین حالا میزان جادههایی که بین شهرهای مختلف ایران وجود دارد در مقایسه با آنچه در اروپا وجود دارد بسیار زیاد است. برای آنکه مردم یک روستایی را به امکانات شهرها وصل کنیم باید ۱۰۰ کیلومتر جاده بکشیم درحالیکه در اروپا اینگونه نیست و فاصلهها بسیار به هم نزدیکاند. این فقدان ارتباط و دوری آبادیها از همدیگر باعث شده که بهمرورزمان هویتها، زبانها، گویشها و لهجههای متعددی شکل بگیرد.
بااینحال فکر نمیکنم در سطح قومیتهای لر، بلوچ، کرد و … مسالهای ایجاد شود اما در محیطهای خرد، احتمال چالشهای اینچنینی بسیار زیاد است. در گزارشهای مختلف از درگیری روستاهای زیادی با همدیگر بر سر مساله آب میخوانیم. اگر بخواهم در مورد خراسان شمالی برای شما مثال بزنم، در ابعاد ۲۰ در ۲۰ کیلومتری، قومیتهای مختلفی مثل کرمانج، ترک و ترکمن … وجود دارد. روستاها به خاطر کوهستانی بودن، از سرچشمه رودخانهها استفاده میکنند. بر اساس اطلاعی که دارم خدمتتان عرض میکنم که در سالهای اخیر اختلاف روستاها با همدیگر بسیار زیاد بوده است. بین مردم روستاها درگیری پیش آمده و هرکدام سعی کرده اند به نحوی نگذارند که آب رودخانه به سمت پایین برود.
فرض کنید روستای بالادستی قبلا ۵۰ هکتار زمین آبی داشتهاند و امروز بهواسطه استفاده از برخی تکنولوژیها این رقم به ۷۰ هکتار توسعه پیدا کرده است. از سوی دیگر آب حاصل از بارش کاهش پیدا کرده و بهاینترتیب درختهای چهار روستا در پاییندست خشک میشود. اینگونه مسائل در منطقهای که قومیتهای متفاوت وجود دارد، میتواند اختلافات را تشدید کند و احتمالاً ما درگیریهای محلی اینچنینی زیادی خواهیم داشت. کسی که در بالادست رودخانه قراردارد خود را محق میداند که از آب رودخانه استفاده کند و در نقطه مقابل پاییندست خشک شدن درختان خود را مشاهده میکند. در مورد چنین مسائلی باید فکر و برنامهریزی شود تا همه بتوانند بهطور عادلانه از آب استفاده کنند.
مثلاً مناطقی را در همین استان میشناسم که آب را نوبتی و بهصورت چند روز در هفته بین خود تقسیمبندی کردهاند و هر روستا به مدت ۲۴ ساعت از آب رودخانه بهرهمند میشود. درعینحال بعضی جاها به همین یک روز استفاده هم وفادار نیستند و دولت باید در این زمینه دخالت کند مثلاً پاسگاههای محلی بر این موضوع نظارت داشته باشند.
اگر بخواهم بهصورت کلی در مورد قومیتگرایی اظهارنظر کنم، میتوانم بگویم در غرب احتمال چنین اتفاقاتی را نباید دور از ذهن دانست. بهویژه اینکه بالادست خوزستان مناطق لرنشین هستند یا حتی در خوزستان که عربها و غیرعربها حضور دارند. سرچشمههای آب خوزستان از لرستان وارد میشود و اینها ممکن است شکافهای قومیتی را افزایش دهد. بهویژه آنکه که در نتیجه انتقال آب از مناطق لرستان به اصفهان یا قم کشاورزی مردم آن منطقه خشک شده یا جوانان آنها شغل خود را از دست دادهاند. اینها رفتهرفته باعث میشود که قومیتها احساس کنند که تحت ظلم واقع میشوند و یا حقوقشان آنگونه که باید رعایت نمیشود. در غرب چنین احتمالاتی وجود دارد که بزرگان قوم و کشور باید درباره آنها تدبیر کنند.
* گزارهای که بسیاری از کارشناسان طرح میکنند آن است که اقتصاد ایران نباید مبتنی بر کشاورزی باشد. شما در این مورد چه نظری دارید؟
ما در سطح کلان کشور برای توسعه دو دسته نظر داریم. عدهای معتقد بودهاند که ما به توسعه نمیرسیم مگر آنکه به کشوری صنعتی تبدیل شویم و صنایع بزرگ ایجاد کنیم. استدلال آنها این است که ما کشوری خشک و نیمهخشک هستیم، آب نداریم و باید دست از کشاورزی برداریم و از آب استفاده بهتری کنیم نه آنکه آب را صرف تولید ذرت، هندوانه و خربزه کنیم.
عده دیگر نیز معتقدند بهترین زمینه و پایه توسعه کشور باید کشاورزی باشد. من خودم طرفدار نظر افرادی هستم که میگویند باید صنعتی شویم. دلیلم این است که تغییرات آب و هوایی روزبهروز ما را عقب و عقبتر میبرد. در حال حاضر نزدیک به ۳۵ درصد اشتغال کشور را بخش کشاورزی تشکیل میدهد. در مورد استان خودمان، خراسان شمالی میدانم که کشاورزی ۳۷ درصد اشتغال این استان را تأمین میکند. دلیلش آن است که ما صنایع جاافتادهای که رشد پیدا کرده باشند و بتوانند به مزیت رقابتی منطقه تبدیل شوند نداریم. لذا افراد تلاش می کنند در همان زمین ها و کار کشاورزی رزقخود را جستجو کنند.
باید دو نکته بسیار مهم را متذکر شوم که نشان میدهد کشاورزی در ایران فاقد آینده است. نخست آنکه ارزشافزوده کشاورزی در ایران زیاد نیست؛ استانهای مبتنی بر کشاورزی، درآمد سرانه بسیار پایینی دارند. فرض کنید در منطقهای کشاورزی حتی بهصورت صنعتی انجام میشود. افراد بسیار زیادی بر روی ده هکتار زمین کار می کنند اما نهایتاً ارزشافزوده بسیار پایینی به دست میآید.
درحالیکه اگر همین آدمها و منابع صرف کارهای صنعتی شوند ارزشافزودهای بسیار متفاوتتر به دست خواهد آمد؛ بهخصوص آنکه امروز از اقتصاد دانشبنیان صحبت میشود. بنابراین اگر میخواهیم درآمد کشور در سطح ملی افزایش پیدا کند و کشور سرشار از درآمدهای دلاری باشد و بتوان سرمایهگذاریهای متعدد انجام داد، صنعتی شدن بسیار بسیار بهتر از کشاورزی است.
نکته دوم قانون ارث در کشور ماست. بعد از فوت صاحب اصلی زمین در کشور، زمین به تعداد فرزندان شکسته میشود. اگر در هر منطقه از کشور با هواپیما سفر کنید و از بالا به پایین نگاه کنید زمینهای کوچک نیم هکتاری و چند هزار متری مشاهده میکنید. در زمین کوچک نمیتوان کار بزرگ کشاورزی کرد. درحالیکه در آمریکا یک خانواده بر روی ۵۰ هزار هکتار زمین کار میکند و همه ابزارهای صنعتی را در اختیار دارد. اما در انگار در ایران کشاورزی بهویژه در روستاها، بهصورت یک سرگرمی انجام میشود که درآمدی حداقلی برای ارتزاق خانواده فراهم کند. بعضا زمین ها انقد کوچک است که نمی توان دستمزد روزانه صاحب زمین را تامین کند. از دل زمین های کوچک کشاورزی مدرن بدست نمی آید.
بهاینترتیب کشاورزی ما آیندهای ندارد. اینکه ما آب را از اعماق زمین خارج میکنیم و صرف هندوانه میکنیم آیندهای تاریک دارد. ضمن آنکه زمینهای شکسته شدهای که بهمرورزمان خردتر و خردتر میشوند امکان کارهای بزرگ کشاورزی را سلب میکند که باید درباره آنها فکر کرد.
* این شیفت از کشاورزی به صنعت چگونه قابلاجرا است؟
این کار بسیار دشوار و سخت است و برنامهریزی بلندمدت ۲۰ یا ۳۰ ساله میخواهد. مردم را باید بهمرور را ترغیب کرد که زمینها را نشکنند، فرزندان به سمت کارهای صنعتی بروند و از هر خانواده یک نفر در کار کشاورزی بماند تا زمینها شکسته نشود. باید برنامه جامعی برای صنعتی شدن طراحی شود. این مسیر، بسیار دشوار است اما چارهای نداریم و در آینده نمیتوانیم با کشاورزی حیات و ممات خود را حفظ کنیم.
* سؤال دیگر این است که فکر میکنید مدیریت آب با ایدئولوژی سیاسی ارتباط دارد؟ آیا لازم است برای مدیریت آب تغییراتی در پیشفرضهای سیاسی رخ دهد؟
پاسخ به این سؤال کمی دشوار است. در برخی حوزهها شعار خودکفایی که ریشه سیاسی دارد سر داده میشود. دستکم علم اقتصاد، این شعار را شعار بیهودهای میداند. وقتی شما میتوانید گندم را به قیمت ارزانتر از کشورهای دیگر خریداری کنید و نفت تولید کنید، اصلاً موجه نیست که به تولید گندم اصرار داشته باشید. به همین خاطر موضوع آب با ایدئولوژی سیاسی بیارتباط نیست.
اگر بخواهیم کشور صنعتی شود و کشاورزی کوچکتر شود، چارهای جز سرمایهگذاری خارجی نیست. باید صنایع مختلف را در کشور مستقر کنیم و در بخشهای مختلف آن را توسعه دهیم. حتی ممکن است الگوهای شهرنشینی ما تغییر کند و بیشتر مردم بهجای فلات مرکزی در سواحل دریای عمان ساکن شوند. باید صنایع را باید در سواحل دریای عمان مستقر کنیم. برای اجرا و عدم اجرا آن ما میتوانیم رد ایدئولوژی را مشاهده کنیم چراکه اگر صنایع را در آنجا توسعه دهیم بهراحتی میتواند در دسترس نیروهای متخاصم قرار بگیرد و آسیبپذیری کشور بیشتر شود.
در یک کلام مدیریت آب را میتوان به ایدئولوژی ارتباط داد اما درعینحال دلایل قابلتوجه و متقنی که بتوان این موضوع را اثبات کرد نداریم و اثبات آن سخت است. بیشتر معتقدم وضعیت کنونی ناشی از روزمرگی است تا اینکه یک مجموعه از برنامههای عمیق و ایدئولوژیهای سیاسی پشت این سبک اقتصادی قرار داشته باشد.
* فکر میکنید قیمتگذاری درست و آزاد آب در ایران اجراست؟
قبلا عرض کردم نه فقط در مورد آب بلکه هم در مورد نفت، گاز و انواع مشتقات آنها نیز چاره جز آزادسازی قیمت آب نداریم و بالاخره یک روز باید این کار را انجام دهیم. بعد از آنکه قبض برق آقای علی کریمی که منتشر شد، آقای دکتر محمد فاضلی جامعهشناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی حسابوکتابی کردند و آنرا منتشر نمودن و گفتند آقای کریمی نسبت به یک خانواده حاشیه شهر، ۱۱ میلیون بیشتر از منابع دولتی استفاده میکند و اگر قرار بود قبض برق ایشان به قیمت آزاد محاسبه شود، باید بهجای چهار میلیون تومان، ۱۵ میلیون تومان پرداخت میکردند.
آقای نوبخت، رئیس سازمان برنامهوبودجه دولتهای یازدهم و دوازدهم گفته بودند یارانه پنهان آب، برق و … در سال ۹۶ دو برابر بودجه کشور بود. این توزیع عادلانه نیست؛ چراکه فرد برخوردارتر مثل یک کارخانهدار که مصرف بیشتری دارد بیشتر از این موضوع بهرهمند میشود تا یک خانواده فقیر که نه کارخانه دارد و نه خودرو و مصرف آب فقط مصرف خانگی است. به همین خاطر باید بیشتر از اینها بر روی قیمتگذاری آب حساس و دقیق باشیم.
میانگین مصرف خانگی آب در ایران هم از استاندارد جهانی بالاتر است. بالاخره یک روز متوجه میشویم روش منابعی که بهعنوان یارانه توزیع میشود نتیجه معکوس در پی داشته است. امروز عملاً مشاهده میکنیم که این یارانه منجر به فاصله بیشتر طبقات غنی و فقیر میشود. این کار قابلاجرا اما سخت است. افرادی حتماً باید حاضر باشند از اعتبار خود بگذرند. احتمال اینکه رئیسجمهوری بیاید و چنین کاری را در دوره نخست خود انجام دهد تقریباً نزدیک به صفر است چراکه با گران کردن آب دیگر رأی نخواهد آورد.
متأسفانه شعارهای پوپولیستی که تا حد زیادی در کشور حاکم شده و هرروز اهمیت بیشتری پیدا میکند، اجازه نمیدهد که قیمتگذاری دقیق و درست انجام شود. اما چارهای نیست؛ حتی باید مثل آنچه در سایر کشورهای دنیا وجود دارد آب شرب را از آبی که برای شستشو مورداستفاده قرار میگیرد مجزا کرد. در بسیاری از کشورها آبی که برای استحمام استفاده میشود از آب شرب متفاوت و قیمتگذاری جداگانهای دارد.
منابع ما در آب بسیار اندک است. در یک دوره ۱۵ ساله با آزاد پنج یا ۱۰ درصد از قیمت آب باید این کار را پیش برد. اقتصاددانها روشها، تاکنیکها و روشهای متنوعی در این خصوص پیشنهاد کردهاند. تا زمانی که آزادسازی قیمتها اتفاق نیفتد، راهکارهایی که داده میشود راهکارهای موقت و کوتاهمدت است. هیچ ابزاری بهاندازه آزادسازی قیمتها نمیتواند مصرف را بهینه کند. حتماً خاطرتان هست که در گذشته چقدر بنزین در جایگاههای سوخت هدر میرفت. فرد آنقدر بنزین میزد که نهایتاً از باک او بنزین سرازیر میشد.
این موضوع حتی در تبلیغات تلویزیونی نمود پیدا کرده بود. در این تبلیغات یک نفر به آن فردی که بنزین از باک او سرازیر میشود اعتراض میکرد که چرا بنزین را هدر میدهد. در مقابل آن فرد در پاسخ میگفت «پولش را میدهم». اما بهمحض اینکه قیمت بنزین مقداری بالا رفت و به سطح واقعی خود نزدیک شد، مشاهده میکنیم که افراد دقت بیشتری در مصرف بالای بنزین دارند، حتی در خودرویی که میخواهند تهیه کنند به مصرف سوخت آن توجه میکنند و دیگر شاهد سرریز شدن بنزین از باک خودروها در جایگاهها نیستیم.
بسیاری از کالاهایی که صادر میکنیم مثل محصولات پتروشیمی نیز از گاز ارزان استفاده میکنند و کالاهایی یارانهای هستند. برخی دوستان اثبات کردهاند که اگر واحدهای پتروشیمی آب، گاز و … را با بهای واقعی مصرف کنند ورشکست خواهند بود. در این صورت باید یا فعالیت آنها متوقف شود یا تکنولوژی این واحدها بهروز شود تا این کارخانه سودده باشد. لذا می بینید که با آزاد سازی مسائل واقعی خود را نشان می دهد. لذا بیراه نیست اگر بگوئیم یارانه ها تنفس مصنوعی به جان و کالبد بیماران مرده زیادی می دهد… بیمارانی که در وراقع فقط یارانه مصرف میکنند و ارزشی افزوده نمی کنند.
* آب و کمبود آن یک مشکل طبیعی است. برای اینکه تبدیل به بحران اجتماعی در کوتاهمدت و میانمدت نشود، چه کارهایی باید از منظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادی انجام داد؟
به این سؤال جامعهشناسان باید پاسخ دهند، اما من در همین اندازه دانش خودم می توانم اینگونه بیان کنم که بحرانهای اجتماعی اولا ریشه در یک مسئله ندارند وثانیا در بحران ها مسائلی هستند که باید خیلی قبلتر درباره آنها فکر میشده است اما تدبیر نشده و اکنون به موضوعی مهم و فوری تبدیل شده است … . ما در مدیریت یک چارت برای مسائل مختلف داریم و مسائل را در دو بعد اهمیت و فوریت دستهبندی میکنیم؛ یعنی از بُعد اهمیت، مهم و غیر مهم و ازنظر فوریت، فوری و غیر فوری هستند.
ما اگر با مسالهای روبهرو شویم که هم فوری و هم مهم است یعنی وارد مرحله بحران شدهایم. جوهره مدیریت عقلانیت است. باید درباره آب سالها قبل فکر و کار عقلانی میکردیم. درحالیکه ما ابعاد تصمیمات خود را مورد ارزیابی و سنجش قرار ندادهایم، بلکه برای مسائل فوری خود یک راهحل فوری و موقت پیدا کردهایم و کمبود آب شرب استان قم یا اصفهان را انتقال سرچشمههای آب کارون حل کردیم؛ اما دقت نکردیم که این تصمیم چه پیامدهای ناخواستهای دارد.
به روند رو به گرمایش جهان و کاسته شدن آبها توجه نکردهایم. در اصفهان صنعت ایجاد کردیم – درست است که فولاد آن منطقه ارزش اقتصادی بسیار زیادی دارد – اما یک پیامد ناخواستهاش کاهش آب در غرب بود.
این پیامد ناخواسته را نتوانستیم کنترل کنیم و سطح اثرگذاری آنها از یک فرد یا دو فرد فراتر رفته و به سطح اجتماع رسیده است. اولین گروهی که از کاهش آب متضرر میشود، افرادی هستند که در حاشیه رودخانهها کشاورزی میکردند. اما سؤال اینجاست که بیکار شدن کشاورز در حاشیه رود چه ارتباطی با یک فرد در شهر اهواز پیدا میکند؟ چرا همگی با هم همصدا شده اند. مسئله آب، در کنار بیکاری بخش های دیگری از جامعه، در کنار سایر معضلات اجتماعی که ناشی از پیامدها و تصمیمات نادرست در حوزه های دیگر بوده است با هم تجمیع شده و بحران ایجاد می کنند. آسیبها رفتهرفته به آنجا میرسد که فرد بیکار در اهواز، با یک کشاورز یا بقال یک احساس درد مشترک کند و این منجر به یک اعتراض دست جمعی شود.
خلاصه مسیری که از یک بحران طبیعی به یک بحران اجتماعی میرسد بسیار طولانی است؛ آب و فاضلاب، صنعت و معدن و استانداری باید پیشبینیهایی میکردند، و دست به اقداماتی میزدند تا درد و پیامدها بزرگ و بزرگتر نشود و همه گیر نشود، اما اینها اتفاق نیفتاده است. بهاینترتیب من ریشه اصلی اینکه آب به بحران اجتماعی تبدیل شده است را در عدم مدیریت علمی میبینم. مدیریت علمی همه این مسائل را کنترل میکند، بهموقع وارد کارزار میشود و برای مسائل مختلف راهکار ارائه میدهد.
انتهای پیام/