مشکلات کشور ریشه در ساختارها دارد نه افراد/ اگر بناست سیاست ارتباط با جهان مثل گذشته باشد، چه فرقی میکند که دولت اصولگرا، اصلاحطلب یا اعتدالگرا باشد؟
مشکلات کشور ریشه در ساختارها دارد نه افراد
*اگر بناست سیاست ارتباط با جهان مثل گذشته باشد، چه فرقی میکند که دولت اصولگرا، اصلاحطلب یا اعتدالگرا باشد؟
محسن صنیعی (عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید چمران و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
* اصولاً هرگاه رقابتهای سیاسی حذف میشود، آنچه ظهور و بروز پیدا میکند رقابتهای منطقهای و حتی قومیتی است.
جلسات رأی اعتماد به دولت سیزدهم که از ۳۰ مرداد در مجلس شورای اسلامی به مدت پنج روز برگزار شد، در حقیقت نمایشی از سطح کارشناسی در دو قوه مجریه و مقننه در جمهوری اسلامی بود. اگر بنا باشد که ساختار فعلی جمهوری اسلامی ارزیابی شود، بیشک این جلسات، بهترین اطلاعات زنده را در اختیار کارشناسان جهان قرار میدهد؛ در ادامه مروری داریم بر آنچه میتوان از این جلسات برداشت کرد:
۱– موافقین یا مخالفین وزرای پیشنهادی، تفاوت چندانی در سمتوسوی سیاسی ندارند و مجلس، یک مجلس یک صدا است. این مجلس، خود را انقلابی میداند و تمام دغدغهاش این است که از همه وزرای پیشنهادی تعهد گرفته شود که هر کس بهزعم آنها غیرانقلابی است، از کار برکنار شود و امور به افراد بهظاهر متعهد و انقلابی سپرده شود. از متن مذاکرات، حتی یک صدای اصلاحطلبانه هم شنیده نشد. ترکیب آراء به کاندیداهای پیشنهادی، همین تکصدایی را نشان میدهد.
۲– از متن مذاکرات و البته برنامههای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مشخص بود که ظاهراً، نمایندگان مجلس و کابینه دولت سیزدهم، مشکل را در افراد میدانند، نه در سیاستها و ساختارها. اگر بناست سیاست ارتباط با جهان مثل گذشته باشد، چه فرقی میکند که دولت اصولگرا، اصلاحطلب یا اعتدالگرا باشد؟ نتیجه چه فرقی میکند؟ آیا تغییری حاصل خواهد شد؟ تنها تفاوتی که وجود دارد آن است که کابینه اصولگرا، آنچه را اجرا میکند که به آن اعتقاد دارد.
۳– غالب فحوای مطالب رئیسجمهور دولت سیزدهم و وزرای پیشنهادی، مدیریت کشور باوجود تحریمهاست. هنگامیکه مملکت در تحریم است و مبادلات بانکی رسمی، قابل انجام نیست، در حقیقت، روند ادامه همان شرایط قبلی است که تحریمها برقرار بوده است.
۴– جالب است گاهی آنچه کارشناسان در خارج از مجلس و دولت سیزدهم بهعنوان راهحل و درمان مشکلات کشور مطرح میکنند، در متن مذاکرات رأی اعتماد بهعنوان مشکل و درد تشخیص داده میشود. مثلاً در جلسه صبح روز شنبه (۳۰ مرداد ۱۴۰۰) آقای رئیسی گفتند که «وضعیت فعلی نتیجه گره زدن اقتصاد به خواست دیگران و شرطی کردن اقتصاد کشور است که شما نمایندگان بهخوبی از این وضعیت مطلع هستید.» در حقیقت آنطور که رئیسجمهور میگوید، عامل بحرانهای اقتصادی کشور، گره زدن اقتصاد ایران به خارج است؛ یعنی آنچه دیگران بهعنوان درمان میدانند، وی بهعنوان درد میدانند.
۵– فقدان یک نگاه جامع بر برنامه دولت. درحالیکه همه کارشناسان، مشکلات و بحرانهای اقتصادی را بحران کسری بودجه، تحریم و نبود سهولت در تبادلات بانکی بینالمللی میدانند، یک وزیر وعده ساخت یکمیلیون مسکن در سال میدهد، دیگری وعده تولید سه میلیون خودرو در سال، دیگری وعده ایجاد یکمیلیون شغل در سال، دیگری وعده احداث ۴۰ هزار مگاوات ظرفیت نیروگاهی در چهار سال؛ پرسش این است که همه اینها با کدام بودجه قرار است محقق شود؟
همه اینها در شرایطی است که فرض بر این است که میخواهند کشور را در شرایط تحریمی مدیریت کنند. بعضی از این وزرای پیشنهادی درعینحال که کشور در شرایط تحریم است، سخن از سرمایهگذاری ایرانیان خارج از کشور میکنند؛ این در حالی است که عملاً ایرانیان خارج از کشوری که دو تابعیتی هستند، در صورتی میتوانند در کشور اول خود سرمایهگذاری کنند که ازنظر قوانین کشور محل سکونت، منع قانونی نداشته باشند. چگونه ممکن است شرایط تحریمی وجود داشته باشد و امکان تبادلات بانکی وجود نداشته باشد، ولی همچنان انتظار سرمایهگذاری حتی ایرانیان خارج از کشور را داشته باشیم؟ به نظر میآید در این شرایط، هدف باید حفظ سرمایههای موجود باشد تا به خارج از کشور مهاجرت نکنند.
۶– بعضی نمایندگان در نطقهای موافق، مخالف یا تذکرات نمایندگان، خواستهای منطقهای را در ترکیب کابینه مطرح میکردند. این سخن، سخن درستی است که باید توزیع قدرت، بهطور عادلانه میان همه مناطق، قومیتها، مذاهب و سلایق سیاسی کشور توزیع شود، ولی این نکته را باید گفت که اصولاً هرگاه رقابتهای سیاسی حذف میشود، آنچه ظهور پیدا میکند رقابتهای منطقهای و حتی قومیتی خواهد بود.
۷– از نکات جالبتوجه در نطقهای نمایندگان در جلسه رأی اعتماد و همینطور چینش وزرای پیشنهادی کابینه مشخص است که ظاهراً امور اجرایی و قانونگذاری کشور در اختیار دانشآموختگان دانشگاهی غالباً با مدرک دکتری و ارشد است، ولی این سؤال پیش میآید که پس چرا با بحرانهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجه هستیم؟ پرسش این است که آیا علم قادر به حل بحرانهای ما نیست یا از علم بهعنوان دکور استفاده میکنیم و مدیریت و سیاستگذاریهای ما، بهدوراز علم و کارشناسی است؟
به نقل از: ستاره صبح