تحلیل

سیسمونی گیت: طلایه های ساحل آرامش

سیسمونی گیت: طلایه های ساحل آرامش

با تشکر از دختر خانم و آقای داماد

این واقعه یکی از نشانه های غلبه منطق زندگی مردم بر شعارهای پرهزینه مقامات است/

انقلاب آرام مخملی را فرزندان مقامات شروع کرده اند/

قدرت حتی نتوانسته وارد خانه های خودش شود/

  سینا طاهری

ماجرای سفر خانواده رییس مجلس به ترکیه و خریدهای آنها برای سیسمونی نوه این رییس محترم قوه مقننه، این روزها به یکی از مهمترین و کلیدی ترین اخبار رسانه ها بدل شده است. عموما از آن به عنوان دم خروس یاد کرده اند که در بیشتر تحلیل ها این پدیده را در امتداد ریاکاری های قدرت سیاسی و شکاف میان شعارها و عملکردهایشان تبیین کرده اند.

به نظر می رسد که این ماجرای تلخ که نشانه ای از عدم صداقت و ریاکاری متنعمان این نظام و شعارهای پدران یا مادران سیاستمدارشان هست، سویه های روشن و امیدبخشی هم دارد.

اگر صرفا به ماجرای خرید توجه کنیم متوجه میشویم که این واقعیت آنقدر هم گفته می شود تلخ نیست. باید از دختر و داماد رییس مجلس تشکر کرد. اینان اتفاقا صادق ترین و خالصانه ترین کنش را در این زمینه نشان دادند. اتفاقا عملکرد آنها برای سفر تفریحی به ترکیه و خرید در آنجا، صادقانه ترین کنش انها در سطح زندگی روزمره بود.

هرچند آنها در تامین منابع مالی زندگی و موقعیت ها و منزلت های سیاسی و اقتصادی شان به شدت به موقعیت خویشاوندی و خانوادگی و ارتزاق از نام و نان نظام مشغول هستند، اما در عمیق ترین و اتفاقا عام ترین سطح زندگی، یعنی زندگی اندرونی و حیات خلوت خودشان، پیامی را ناخواسته مخابره کرده اند که برای مردم خیلی نویدبخش خواهند بود.

اینکه دختر عزیز رییس مجلس و داماد محترم فهمیده اند برای تفریح در ایران فضای مناسبی وجود ندارد و مهمتر آنکه آنها فهمیده اند فرزند عزیزشان برای سلامتی و رفاهش باید از کالاهایی (اجزای سیسمونی) استفاده کند که نه در شعارهای میان تهی خودکفایی بلکه در سطح استانداردهای جهانی تولید شده باشند.

آنها به همه اعلام کرده اند که کالای خوب نه در درهای بسته اقتصادی، بلکه در بازار بین المللی تولید میشود. آنها که در زیر سایه پدران از همه نعمات این نظام بهره مند هستند، قبل از هرکسی بن بست شعارهای میان تهی و ناکارامدی برجام و پیامدهای درهای بسته کشور را نشان داده اند. اتفاقا آنها بهتر از هرکسی و شاید زودتر از هرکسی به شعارها و عملکردهای پدرانشان پشت کرده اند.

 آنها هرچند نام نان شان از پدرانشان است، اما ناخواسته در صف مردم ایستاده اند. آنها پیامی را علنا مخابر کرده اند که سالهاست امثال رییس مجلس ان را سانسور کرده اند.

از این منظر بهتر است از این دختر و داماد تشکر کنیم. آنها خیلی زودتر از آنچه که پدرانشان فکر میکردند به شعارهای پدرانشان پشت کرده اند. زیرا آنها پا در واقعیت دارند، واقعیتی که زندگی را با کیفیت بالا میخواهد، شان خودش را نه در تحمیل و تحریم که در مناسبات میان فرهنگی و بین المللی جستجو میکند. این عزیزان علی رغم همه حملاتی که به آنها شد، این پیام را مخابره کردند که نسل سیاسیون پیرو درهای بسته حتی در اندرونی خودشان هم نفوذ و مشروعیت ندارند.

این فرزندان ناخلف این روسا، مهمترین کارگزاران تغییر خواهند بود. قطعا آن عزیز نورسیده در آینده نزدیک وقتی بزرگ شود، زمان زیادی را صرف تطهیر شعارها و عملکردهای پدربزرگهای خودش خواهند کرد. از این رو این واقعه را خیلی تلخ نبینیم. این واقعه یکی از نشانه های غلبه منطق زندگی مردم بر شعارهای پرهزینه مقامات است.

انقلاب های مخملی را نه عوامل بیگانه، بلکه اعضای خانواده های فرزندان و دامادها و عروسها و نوه های این مقامات در حال رقم زدن هستند. انقلاب آرام برای گذار از منطق شعارهای پرهزینه به زندگی هایی در شان ملت از اندرونی های مقامات شروع شده است، حتی اگر این شروع ریشه هایی در ریا داشته باشد، اما برنده نهایی اش، سویه های شعارزده نیست، بلکه سویه های ارج نهادن به زندگی در استانداردهای جهانی و درمناسبات انسانی باز برای فرهنگ و تمدن ایرانی است.

دقت کنیم که اگر این فرزندان هم مثل پدرانشان باور میداشتند، ملت باید در دو مرحله هزینه سنگینی میداد: یکی هزینه سنگین برای اصلاح عقاید غلط نسل فرزندان که مدیران و کارگزاران سیاسی آینده هستند و دیگری هزینه برای اصلاح ساختارهای قانونی که چنین افرادی بر سر کار نیایند و ریا به سکه رایج سیاست بدل نشود.

اما حالا گام اول و هزینه اول را خود اندرونی مقامات متقبل شده و آن باورها را دود کرده اند و به هوا فرستاده اند و فقط مانده گام دوم.

به همین دلیل فراسوی همه نقدها و گاه توهین هایی که به این سرکار خانم و جناب اقای داماد شد، باید از آنها تشکر کرد که آنها هم به صف مردمی پیوسته اند که سالهاست فریاد می زنند مسیر سیاست و تحریم، ختم به خیر نمی شود.

هرچند مردم عادی هزینه این سیاست را با رنج ها و گاه با جان خودشان پرداخت میکنند و این اقازاده ها تنها هزینه ای که باید بپردازند هزینه بلیط به ترکیه و خرید کالاهای برند و باکیفیت از آنجا است.

اما باید به همین روزنه های اندک امید هم دلخوش بود، چراکه انقلاب آرام مخملی را فرزندان مقامات شروع کرده اند.

در آینده نزدیک همه چیز تغییر خواهند کرد، زیرا قدرت حتی نتوانسته وارد خانه های خودش شود، خانه های مردم که سالهاست سبک زندگی دیگری را در پیش گدفته است. این اتفاق نشان میدهد که ساختار کلان سیاسی خیلی بیش از گذشته تنها مانده است و حتی همراهی فرزندانش را هم با خودش ندارد.

انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا