تحلیل

صدا و سیما در چنبره «زر» و «زور»

صدا و سیما در چنبره «زر» و «زور»

بشیر معتمدی

باسمه تعالی

برای فهم نوع عملکرد صدا و سیما باید مفهوم «حوزه عمومی» هابرماس دوباره بازخوانی شود. هابرماس معتقد است گستره همگانی یا حوزه عمومی، میدانی مستقل از دولت است که دسترسی به آن آسان و برای پژوهش و کنکاش شهروندان آزاد است. در گستره همگانی است که افکار عمومی شکل می‌گیرد، چراکه فرض بر این است که در این گستره، هر یک از بازیگران در حالی که دیدگاههایش در دسترس عموم است، مواضع خود را با گفتگوی صریح تشریح می­کند.[۱]

 در این میان نقش رادیو و تلویزیون نیز برای شکل‌گیری این حوزه عمومی بسیار حیاتی است. این نهاد به آسانی در دسترس همگان قرار دارد و برای بسیاری از افراد جامعه قابل بهره‌برداری است. شرط آنکه چنین نهادی بتواند حوزه عمومی را شکل دهد، امکان اظهارنظر و ارائه تمام دیدگاههای مرتبط با یک رویداد یا ماجرا است. اگر چنین امکانی فراهم شود، می­تواند به توسعه خردمندی و گسترش افقهای فکری مخاطبان منجر شود و در نهایت انتخاب بهتر و شفاف تری را برای جامعه فراهم آورد و رعایت همین نکته است که صدا و سیما را می تواند به یک «رسانه ملی» ارتقاء دهد.

در روزهای اخیر دو طرح تقریباً همزمان در مجلس و شورای هماهنگی سران قوا مطرح شد. اولی طرح «مجازات‌های بازدارنده برای اظهارنظرهای غیرکارشناسی» است که به دنبال ایجاد محدودیت برای اظهار نظر افراد به ویژه افراد مشهور است و دومی طرح «مولدسازی اموال دولتی» است که بر اساس آن سران قوا با تعیین کمیته ای ۷ نفره به آنها اجازه فروش اموال دولت را می دهند.

در مورد هر دو طرح جنجال و بحثهای موافق و مخالف بسیاری در سطح روزنامه ها و فضای مجازی مطرح شده است، اما در این میان صدا و سیما یا ترجیح داده تا این دو طرح را به سکوت بگذراند و یا تنها به اظهار نظر یک طرف ماجرا یعنی موافقان بسنده کرده است. لذا این سؤال پیش می آید که چرا صدا و سیما که عنوان رسانه ملی را یدک می کشد، در مورد این دو طرح حیاتی نقش خود را  برای شکل گیری حوزه عمومی از طریق گفتگو ایفا نمی‌کند تا از این طریق هم به شفافیت اذهان جامعه مدد رساند و هم جایگاه «ملی» خود را بازیابد؟ چرا این امکان را فراهم نمی‌کند تا موافقان و مخالفان این دو طرح دور یک میز نشسته و استدلال های خود را بیان کنند تا  امکان انتخاب راهی صواب و درست برای مجلس و دولت و کل جامعه فراهم شود؟

پاسخ به این پرسش در این نکته حیاتی نهفته است که به تعبیر یکی از اساتید ارتباطات «گفتگو همیشه در بستر قدرت و ثروت انجام می‌گیرد و به نحوی توسّط آنها در هر جامعه‌ای کنترل می‌شود، مگر آنکه برای نظام حاکم و سرمایه‌داران، مشکل حادی ایجاد نکند». لذا اگر دیده می‌شود که صدا و سیما تمایلی برای گفتگو و ارائه دیدگاه­ های موافق و مخالف پیرامون این دو طرح ندارد که یکی محدود کننده آزادی بیان در برابر قدرت است و دیگری دست عده ای را برای رانت‌خواری ثروت باز می کند، باید دلیل آن را در کانون های قدرت و ثروت و به تعبیر دیگر کانون های «زر» و «زور» دید که بر صدا و سیما چنبره زده اند و اجازه نمی‌دهند تا با گفتگو، ابعاد این دو طرح شفاف گردد.

در واقع صدا و سیما حکم ضلع سوم این مثلث را پیدا می کند که قرار است در جایگاه «تزویر»، امکان عمل و حرکت را برای این کانون‌های قدرت و ثروت فراهم آورد. پس اقتضا می کند که چراغها و نورافکن ها را برای شفافیت و آگاهی همگانی از ماهیت این دو طرح خاموش کند تا این کانون ها بتوانند بی سر و صدا به تثبیت و تقویت جایگاه خود اقدام نمایند. در این میان ریاست سازمان در حکم عروسک خیمه شب بازی است که با نخهای نامرئی این کانون ها، اختیار عملی برای تغییر این رویه را ندارد و نادانسته یا دانسته در خدمت اهداف آنها قرار دارد. راه برون رفت صدا و سیما از این وضعیت، خلاصی از کانون های قدرت و ثروت است  که جز با تغییر ساختار امکان پذیر نیست.

[۱] نظریه های جامعه اطلاعاتی/ فرانک وبستر/ ۱۳۸۰

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا