اگر کشتیبان را سیاستی دگر نیاید؟
سخن گفتن از جهش و برون رفت از مسائل مبتلا به جامعه آن هم با مشارکت مردم، مستلزم بایستهها و زمینههایی در حوزه سیاستگذاری داخلی و خارجی است/
مراد کاویانی راد (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
امروزه تامین امنیت، رفاه و توسعه ملی، کارویژه نظامهای سیاسی است. به عبارتی، چنانچه این موارد درگیر آشفتگی، آن هم برای یک دوره طولانی مدت بشوند گویای ناکارامدی نظامهای سیاسی و بحران مشروعیت در آن ساختار به شمار میرود. با گذار از دهه نخست انقلاب و فاصله گرفتن از شعارهای انقلابی و ایدهآلیستی اولیه انقلابیون، ذهنیت عموم جامعه به دورهای از واقعگرایی با تاکید بر ارتقا سطح رفاه و معیشت کشیده شد.
بازتاب این واقعیت در آشکارترین وجه خود در رویکردها و برنامههای نامزدهای ریاست جمهوری بازتاب یافته است که برای رایآوری ناگزیر شدهاند دستکم در ظاهر به قواعد بازی جدید تن بدهند. اما مناسبات حقیقی قدرت در ساختار نظام حقوقیِ نظام بر مداری تنظیم شده و سامان یافته است که دَر بر همان پاشنه کهنهیِ کهن میچرخد. دسته کم، بیش از سه دهه است کشور درگیر بحران فزاینده ناکارامدی است که بازتاب آن در شکل گسترش فقر، بیکاری، فساد سیستماتیک، نابودی محیط زیست، ناامیدی و دهها بحران دیگر گریبانگیر جامعه بهویژه نسل پس از انقلاب شده است.
این در حالی است که ذهنیت بخشهایی از کارگزاران نظام بر پایه همان آرمانها نیمه نخست دهه شصت و رویاهای دوره جنگ سرد باقی مانده و از همان منظر به سیاست داخلی و خارجی مینگرند. آرمانهایی که مردم نسبتی با آنها و وضعیت موجود و مبتلابه کشور نمییابند و محملی برای نقد ساختار ناکارامد شدهاند.
طی این بازه زمانی، نسلی نو پدید آمده و بالیده است که الزاما پیرو کیش پدران خود و حواریون اولیه انقلاب نیستند حتی در مقام نقاد و معترض آنها و اوضاع ناگوار موجود برخاستهاند. امروز جامعه دره عمیقی از بیاعتمادی بین کلانمسئلهها و خواستهای خود با کلانمسئلهها و پَسندهای نظام سیاسی میبیند که هر روز عمیقتر و یاس آورتر میشود. احساس و نیازی که هیچ بخشی از ارکان حاکمیت حتی بخش به ظاهر منتخب جامعه آن را نمایندگی نمیکند.
جالب آنجاست که در فهرست های چندگانه انتخابات مجلس در اسفند گذشته هیچ یک از این فهرستها حتی حاضر نشدند در حد شعار و چند کلمه در دیوارکوبهای خود به مسائل و چالشهای کشور ورود کنند. ظاهرا اطمینان دارند کاری از آنها بر نمیآید پس چرا خود را وارد بیم موج و گردابی از ناشدنیها کنند که بعدها ناگزیر از پاسخ به رای دهندگان شوند. همان رای هیجانی، عاطفی و حماسیِ اندک ز گلستان آرا ملت آنها را بس است، ولو دو درصد آرا شهروندان تهرانی باشد.
گوییا باور نمیدارند روز داوری کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
نسل امروز می بیند، ارزیابی میکند، وضعیت خود و کشور را با کشورهای جهان و منطقه میسنجد، امروز را با دیروز کشور مقایسه میکند، ظرفیت های محیطی و انسانی خود برای توسعه با کشورهای منطقه را می بیند و با جوامع پیرامونی مقایسه میکند، اما به جز دره و گودال نمی یابد.
در حد سخن هم برای برون رفت از این وضعیت حتی در گفتار، واکنشی در کارگزاران نظام نمی یابد. خود را حقیر می یابد که باید حسرت کشورهایی را بکشد که تا چند دهه پیش حتی در جغرافیای سیاسی جهان وجود نداشتند اما امروز کعبه آمال ملت به ویژه جوانان این مرز و بوم شده اند.
از این رو، سخن گفتن از جهش و برون رفت از مسائل مبتلا به جامعه آن هم با مشارکت مردم، مستلزم بایستهها و زمینه های در حوزه سیاستگذاری داخلی و خارجی است که ذهنیت کارگزاران و مناسبات حقیقی قدرتی که کشور را به پرتگاه موجود کشانده است توان همراهی با آن را ندارد و در حد همان دیوارکوبها باقی خواهند ماند و جامعه خود را با آن بیگانه مییابد. ایمان بیاوریم در وضعیت پرتلاطم موجود که اگر کشتیبان را سیاستی دگر نیاید، کِشتی طوفان زده و ره گم کردهی ما به گل خواهد نشست.
انتهای پیام/