«نفوذ» ، در دو چهره!
حسن دادخواه (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
در یادداستِ «انفجارهای خاموش و تلفات نامحسوس»، نوشتم که در کنار و همراه با انفجارهایی که شعلههای آتش و تلفات جانی و زیان های آنها را با چشم ملاحظه میکنیم و در سوگ گرامیان و جانباختگان مظلوم آن مینشینیم، نوع دیگری از انفجارهای خاموش و تلفات نامحسوس وجود دارد که بر اثر بیتدبیری، پافشاری بر سیاستهای غلط به وقوع میپیوندند که نه شعله های آتش آن و نه تلفات آن، دیدنی و شنیدنی است و از این رو، توجهی را جلب نمیکند! و در رسانهها، بازتابی ندارد ولی خزنده و گزنده زیرساختهای یک ملت و تمدن را دچار فرسایش خواهد کرد!
در بحث، وجود «نفوذ» نیز ما با دو چهره و نوع از نفوذ در جامعه ایرانی روبرو هستیم که با یکدیگر متفاوت هستند و خوشبختانه یا متاسفانه در دو سه دهه گذشته هر دو چهره را نیز تجربه کرده ایم! ضرورت پرداختن به این موضوع از آن روست که گاهی در سیر تحول و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی، بجای حرکت رو به جلو و درک صحیح تر از مفاهیم و اصطلاحات و کاربرد درست از آن، دچار عقبکرد و رجعت و بازگشت به عقب و گذشته شویم و دوباره ضرر و زیانهای آن را تجربه می کنیم!
بار اول، بحث نفوذ، زمانی به سطح عمومی رسانه های ملی رسید که گفتمان و دولت موسوم به اصلاحات و اصلاحطلبی با هدف اصلاح سیاستها و روشها و رویکردهای نادرست و معیوب در کشور، بنای خود را بر تجدیدنظر و تغییر و اصلاح گذاشت. در آن برهه، مخالفان هر گونه اصلاح و راضیان به وضع موجود، برای مبارزه با گفتمان اصلاح طلبی و خنثی کردن اثرات سازنده دولت اصلاحات، با تیغ و حربه هشدار به جامعه، بابت احتمال نفوذ فرهنگی و سیاسی از سوی دشمنان خارجی و بدخواهان داخلی، راههای رشد و فراگیر شدن گفتمان اصلاح طلبی را مسدود کردند و متاسفانه این برهه یا کمی بعد، همزمان شد با ترورهای کور شخصیت های موثر در پیشرفت های انرژی هسته و ربودن اطلاعات محرمانه از ایران!
کمی بعد، ناگفته روشن شد که چه بسا عوامل داخلی آن ترورها، برای پرت کردن حواس نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور، بحث نفوذ فرهنگی و سیاسی را دامن زده اند تا با آسودگی به اهداف پلید خویش برسند! اشتباه در درک پدیده نفوذ در آن برهه، موجب شد تا نهادها و دستگاه های فرهنگی و علمی و رسانه ای داخلی با محدودیت و تنگنا و نظارت های سخت و ویرانگر روبرو شوند. این اشتباه دو نتیجه شوم برای کشور و انقلاب به دنبال داشت که اکنون با گوشت و خون، اثرات آن احساس می شود:
۱ـ بی اقبالی دستهها و جمعیت فراوان نسبت به مشارکت در دو سه انتخابات اخیر
۲ـ نفوذ عملی و عملیاتی دشمن خارجی در سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی داخل کشور.
در واقع، مقامات ارشد نظام و کشور، ضمن آسودگی و بی اعتنایی به نفوذیهای مخرب که در صفوف نیروهای دلسوز و هواخواهان بی چون و چرای نظام رخنه کرده بودند، سعی و اهتمام و نگرانی خویش را معطوف بر محدود کردن نیروهای اصلاح طلب میهن دوست متمرکز کردند و از دو سوراخ همزمان گزیده شدند یعنی ازدیاد جمعیت ناراضی در داخل کشور و ناامن بودن سیستم های امنیتی داخلی! این اشتباه در تشخیص مصادیق نفوذ، از سوی دیگر، سیستم مدیریتی و اجرایی کشور را از شخصیت های کارآمد و با تجربه و امتحان پس داده در دفاع از کیان میهن و انقلاب، محروم نمود که با اتهام و برچسبِ نفوذی بودن، منزوی و خانه نشین شدند!
زیرا، گفتمان اصلاحطلبی بر این باور بوده و هست که درخت انقلاب و کشور فقط به یک سری هرس و حرس برای تغییرات و اصلاحات نیازمند است و هیچگاه به دنبال خشونت و بینظمی اجتماعی نبوده است. گفتمان اصلاحات، گرچه بیگمان موجب تغییر در باورها و اولویتها خواهد شد ولی هر گونه اصلاحی را در فرآیندی مردمسالارانه و آزاد و خرد جمعی و کارشناسی شده، میطلبد! دوره دوم و جدید از هشدار به نفوذ، متاسفانه پس از پشت سرگذاشتن تجربههای گران و تحمل زیان های فراوان شروع شده است.
در این دوره، از سویی جمعیت ناراضیان داخلی به تعداد ۶۰در صد از دارندگان حق رای رسیده است که خطری است بزرگ و قابل اعتنا و تامل و از سوی دیگر، جمعیت زیر خط فقر و نیازمند یارانه های دولتی در مقایسه با دو دهه گذشته، ازدیاد یافته است و از سوی سوم، احتمال خطر جنگ محدود و حمله ناشیانه دشمنان پیرامونی به مرزهای کشور و زیرساخت ها و تجهیزات صنعتی و نظامی، تقویت شده است.
در این شرایط دشوار، که دولتی با هدف اصلاح امور و با شعار وفاق سیاسی میان همه طیفها و انتخاب مدیرانی از همه احزاب و دیدگاه ها و در یک انتخاب نسبتا رقابتی و با رای مردم روی کار آمده است، دامن زدن دوباره به بحث نفوذ و جلوگیری از استقرار یک دولت فراگیر و عمل به خواسته های اکثریت رای دهندگان، جز نابود کردن و خاموش کردن کورسوی امیدواری در میان نسل جوان و مردم و محروم کردن سیستم مدیریتی کشور از نیروهای زبده و دغدغه مند و رها شدن اقتصاد رانتی به دست سودجویان و منفعت طلبان، نتیجه دیگری به دنبال نخواهد داشت!
چهره واقعی و دهشتبار نفوذ را در قالب نفوذ جاسوسان خارجی باید پایش وجستجو وکشف نمود که هدفی جز ویرانی کشور و بدبختی مردم را دنبال نمی کند. گفتمان اصلاح طلبی بی گمان با توجیه و استدلال و از راه گفت و گو و با هدف سازندگی و آبادانی و حفظ تمامیت سرزمینی و منافع ملی، راه خود را ادامه داده و می دهد و جز با انتخاب مردم و نه ساز و کارهای مخرب، حضور در قدرت را بر خود فرض می داند!
انتهای پیام/