
تا دیر نشده کاری بکنید،….!!!!
۴۳ سال بدون اینکه صدای بخش عظیمی از گروههای ذینفع که برایشان قانون وضع میکنند را بشنوند، با خیال خامِ به بهشت بردن مردم به هر قیمتی برایشان قانون نوشتند و سیاستگذاری کردند/
مردم هزینه این سیاستگذاری را نقد، با تلخکامی زندگیشان میپردازند و حاکمان قسطی و با زوال مشروعیتشان/
چه باید کرد؟ راهکار دشوار نیست. همانی است که بارها و بارها گفته شده است. در قدم اول صدای کنشگران در جنبش را بشنوند/
مجید فولادیان
عضو هیات علمی علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد
۱.در ایران چندین گسل اجتماعی فعال وجود دارد. گسل هایی مانند اقتصادی، سیاسی، مذهبی، قومیتی، نسلی و زنان. متاسفانه تمام این گسلها با توجه به سیاستگذاری های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی چند دهه اخیر در مرز انفجار قرار دارند.
برخی از آنها مانند گسل سیاسی و اقتصادی چند باری به انفجار هم رسیده آمد اما هر بار با حربه ی سرکوب بر روی آنها سرکوب گذاشته شده است و به جای حل مسئله با نگاهی اجتماعی با خوانشی امنیتی بطور موقت آن جنبش ها در ظاهر خاموش شدهاند. همین باعث شده همچنان فعال بمانند.
۲.ما امروز با فوران دو گسل همزمان مواجهیم. گسل نسلی و گسل زنان. فعال شدن این دو گسل یکی از عمیق ترین جنبش های ایران معاصر را پدید آورده است، که حاصل ۴۳ سال سیاستگذاری از بالا به پایین در این حوزه مربوط به زنان و جوانان است.
۴۳ سال بدون اینکه صدای بخش عظیمی از گروه های ذینفع که برایشان قانون وضع میکنند را بشنوند، با خیال خامِ به بهشت بردن مردم به هر قیمتی برایشان قانون نوشتند و سیاستگذاری کردند. سیاستگذاری ای که از دو دهه پیش شکست آن آشکار شده بود و حتی شخص رادیکالی چون آیت الله جنتی هم ناکارآمدی آن را درک کرده بود. اما در حکومتهای ایدئولوژیک اصلاح سیاستگذاری امری است پرهزینه؛ هم برای مردم، هم برای حاکمان.
مردم این هزینه را نقد، با تلخکامی زندگی شان میپردازند و حاکمان قسطی و با زوال مشروعیتشان.
۳.چرا این جنبش عمیق و ریشه دار است؟ در پاسخ به این پرسش کافی است به گستردگی و پراکندگی شهرهای درگیر در آن نظری بیندازیم. شهرهایی که شاید هیچوقت تصور اینکه بر علیه حاکمیت جمهوری اسلامی در آن ها جنبشی شکل بگیرد، محال بود.
(شهرهایی مثل قم ،بیرجند، بجنورد و قروه و ….)
یا دانشگاه هایی که در تمام سالهای بعد از انقلاب سعی شده است تا جوّشان غیرسیاسی باشد و به لحاظ ساختاری مجوز شکلگیری تشکلهای سیاسی را به آنها نداده اند و یا اگر تشکلی داشته اند بسیار نحیف و کنترل شده بوده اند و در این چند دهه اخیر صدایی از آنجا به گوش نمیرسید اما حالا نیز در این جنبش به میدان آمده اند (دانشگاه هایی مانند شهید بهشتی و الزهرا و…)
از سوی دیگر از سال ۸۸ به بعد به خاطر ندارم در جنبشی فعالان اجتماعی و سلبریتی ها تا این حد به میدان بیایند. از مهران مدیری که به عنوان فردی محافظهکار شناخته میشود تا کتایون ریاحی و سردار آزمون از درون اردوی تیم ملی. همه این مشارکتها کار را بر سیاستهای قدیمی مواجهه با جنبش های اجتماعی سخت میکند. به عنوان نمونه حالا دیگر صدا و سیما قسمت زیادی از برنامههای تولیدی خودش را نمی تواند پخش کند و یا مثلا اگر قرار بر اخراج سردار آزمون از تیم ملی باشد احتمالا برخی دیگر هم به او میپیوندند و شاکله تیم ملی قبل از بازی های جام جهانی بر هم میخورد.
در سمت دیگر حمایتهای چهره های سرشناس جهانی است. تاکنون در هیچ کدام از جنبش های اجتماعی معاصر ایران تا این حد چهره های شاخص بین المللی موضع گیری نکرده بودند از کیم کارداشیان تا جی کی رولینگ همه توجه جهانی را به سمت ایران و جنبش زن، زندگی و آزادی جلب کردهاند.
قطعا این حجم از توجه فشار اجتماعی زیادی را بر سیاستمداران کشورهای مختلف میآورد تا آنها نیز موضع بگیرند و همه اینها فشار را بر نظام سیاسی ایران بیشتر و بیشتر خواهد کرد.
۴.چه باید کرد؟ و یا چه می توان کرد؟ راهکار دشوار نیست. همانی است که بارها و بارها گفته شده است. در قدم اول صدای کنشگران در جنبش را بشنوند. آنها را به رسمیت بشناسند. این جوانان تماما بزرگ شده همین سیستم آموزش و پرورش و همین برنامه های صدا و سیما هستند. عاقل و بالغاند و نیاز به نصیحت ندارند. خشمشان را درک کنید. به نهادهای رسمی که با هزار سختگیری مجوز تاسیس داده اید اعتماد کنید و اجازه برگزاری تجمع و سخنرانی و مناظره بدهید. هرچقدر افراد ساخت یافته تر بشوند امکان گفتگو میسرتر میشود. نمیشود سالها باد بکارید و چیزی غیر از طوفان درو کنید.
۵.به نظر من اگر با این موج اعتراضات مانند جنبش های قبلی برخورد شود احتمال اینکه در لحظه ای دیگر (که خیلی هم دور نخواهد بود) چندین گسل همزمان فعال شود، زیاد است. آن موقع برای شنیدن صداها دیر است. تا دیر نشده است، کاری بکنید.
به نقل از: صفحه تلگرام دانشجوی دگاندیش دانشگاه فردوسی مشهد