اقتصادی و اجتماعی

پایان عمر شعار «مدیر جوان مؤمن انقلابی»

پایان عمر شعار «مدیر جوان مؤمن انقلابی»

حسین وفاپور (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها)

تقریبا یک دهه است که متولیان ارشد نظام، یکی از راهکارهای حل مشکلات عدیده کشور و عبور از بحران‏های کلان را، استفاده از مدیران جوان انقلابی می‏دانند و در تعریف این شعار نیز هیچ تدقیقی نکردند و هرکسی از ظن خود تعریفی از این شعار ارائه کرده و در هر جایی این شعار سر داده می‏شود و در انتخاب‏ها هم به این شعار استناد می‏شود.

از راه اندازی سایت ثبت نام و معرفی مدیر جوان انقلابی برای دولت سیزدهم گرفته تا برگزاری جشنواره انتخاب مدیر جوان نمونه تراز انقلاب تا ده ها مورد اظهار نظر مدیران مملکتی در مورد لزوم استفاده از مدیران جوان انقلابی در پست‏های کلیدی کشور، همه و همه گویای فراگیری این شعار در کشور است.

در دوره‏ ای هم آنقدر در این شعار افراط شد که شخص رهبر انقلاب مجبور شدند با تغییر مختصری در تعریف جوان، امثال مرحوم کاظمی آشتیانی، مدیر اسبق رویان را نیز جوان معرفی کنند و دایره این حوزه را وسیع‏تر نمایند.

در ابتدا قرار بود ایده مدیر جوان انقلابی برای انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۱ اجرا شود و کاندیداهای جوانی همچون آقایان بذرپاش و سعید محمد با وعده‏ های فراوان برای ریاست جمهوری مطرح شدند و برخی از تحلیل‏گران آقای سعید محمد را گزینه اصلی نظام برای تعیّن مصداق مدیر جوان انقلابی برای نشاندن در جایگاه ریاست جمهوری می‏ دانستند.

ولی ظاهرا بزرگان نظام حاضر نشدند چنین ریسکی بکنند و در نهایت بر سر یکی از مدیران با سابقه سیستم قضایی کشور برای نشاندن در جایگاه ریاست جمهوری توافق شد و سرآخر کاندیدای جوان مؤمن انقلابی به ریاست مناطق آزاد کشور رضایت داد.

در گام بعدی با شعارهای فراوان، ادعای انتخاب کابینه جوان انقلابی ارائه شد و گزینه‏ های متعدد جوان و به اصطلاح انقلابی برای وزارتخانه‏ های مختلف مطرح شد ولیکن با تمام شعارهایی که داده می‏شد نهایتا میانگین دولت رئیسی ۵۲ سال شد که نسبت به دولت قبل، صرفا ۵ سال پایین‏ تر بود.

اکنون پس از یک سال بسیاری از اعضاء کابینه از شعارهای واهی ادعایی خود در ابتدای دولت دست برداشتند. به مرور آن مدیران جوان انقلابی دولت نیز که ادعاها و وعده‏ های عجیب و غریب مطرح کرده بودند که مهمترین ایشان جوانترین وزیر دولت آقای رئیسی یعنی آقای عبدالملکی بود، از گردونه دولت کنار گذاشته می‏شوند.

حال سؤال اینجاست که چگونه ممکن است جوانی بی تجربه بدون گذراندن مراحل طبیعی ارتقاء شغلی و بدون کسب تجربه لازم در سازمان مورد نظر یا سازمان مشابه و فراگیری عملی روش های مدیریتی نزد مربیان و اساتید خود، صرفا با داشتن صفت مؤمن و انقلابی که در جامعه ریاکار ما به طور کامل قابلیت ظاهرسازی و فریب نیز دارد، بتواند مجموعه بزرگی مانند یک وزارتخانه و یا یک اداره کل مهم را مدیریت کند؟

چرا باید با سپردن یک مسئولیت سنگین به جوانی خام، بی تجربه و رویاپرداز، هم هزینه زیادی به کشور تحمیل کرد و هم یک سال فرصت سوزی کرد؟

چرا در کشور ما همانند همه کشورهای توسعه یافته، تجربه جدی گرفته نمی‏ شود؟ چرا اجازه نمیدهند مانند تمام دنیا، مدیران کشور با گذرندن مراحل طبیعی کاری به ارتقاء شغلی دست یابند و مدیران مجرب این کشور در کجا و چه زمانی باید تجربه خود را در اختیار نظام قرار دهند و چرا باید چندین بار این سیکل معیوب تکرار شود؟

به نظر می رسد عمر شعار پرطمطراق مدیر جوان انقلابی به سر رسید و شاید بهتر باشد به جای این مدل شعارهای بی ‏پشتوانه، به تخصص و تجربه افراد اهمیت بیشتری داده شود؛ گرچه این کلام هرگز به معنای عدم استفاده از جوانان در سطوح مختلف مدیریتی کشور، نخواهد بود.

انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا