اختهسازی علوماجتماعیِ دانشگاهی
اختهسازی علوماجتماعیِ دانشگاهی
محسن حسام مظاهری
اخراج دکتر محمد فاضلی از دانشگاه شهید بهشتی را باید در امتداد پروژهای دانست که من اسمش را گذاشتهام «اختهسازی علوماجتماعیِ دانشگاهی».
پروژهای که مشخصاً بعد از وقایع سال ۸۸ آغاز شد و مصادیق فراوانی میتوان برایش برشمرد: از پاکسازی دانشگاه از چهرههای ناسازگار و غیرمطیع و تزریق انبوهی از نیروهای سرسپرده و ظاهرالصلاح به هیئتهای علمی گرفته تا مهندسی آیندهی دانشگاه با اعطای بورسیههای خاص به خودیها و تشکیل انبوه گروههای علمی با پسوند «اسلامی» و «حوزوی»سازی دانشگاه و تولید و ترویج شبهعلم و… .
متهم بزرگ ۸۸، علوم انسانی و اجتماعی بود که انتقام سخت هم از آن گرفته شد.
باید اذعان کرد که جریان حاکم بر کشور، در این پروژهی اختهسازی موفق هم عمل کرده است. علوم اجتماعیِ دانشگاهی امروز موجودی شده است با سه ویژگی: بیرنگ، بیبو و بیخاصیت.
واقعیت آن است که جامعهشناسِ مطلوب در منظر جریان حاکم، یا مطیعِ انشانویس است که بلد باشد با کلیدواژههای «گام دوم» و «تمدن اسلامی» و «علم دینی» و نظایر اینها مقالهی علمی ـ پژوهشی تولید کند، برای مجلاتی که از ۸۸ به بعد مثل قارچ تکثیر شدند. یا غیرمطیعِ ساکت که مثل بچهی آدم برود سر کلاس، درس تکراریاش را بدهد و برگردد خانه و سر ماه حقوقی به حسابش واریز شود و نهایت دغدغهاش ارتقای رتبه و رقابت با دیگر اساتید بر سر پایاننامهگرفتن و مقالهچاپکردن و مجری/ناظر پروژههای بیخاصیت اما پرپول بودن باشد.
درهردو حالت، کارمندانی زبون و تحقیرشده برای سازمان دانشگاه که شمشیر داموکلس قدرت هماره بالای سرشان است تا مبادا دست از پا خطا نمیکنند!
یکی از ثمرات پروژهی اختهسازی، کوچ اجباری علوم اجتماعی به بیرون دانشگاه و حاشیهی آموزش عالیِ رسمی بوده که البته به گمان من امر مبارکی است. چراکه جامعهشناسان و پژوهشگران اجتماعی را به عرصهی عمومی و تعامل بلاواسطه با بدنهی جامعه سوق داده و از پشتمیزنشینی و مناسکگزاری علم و وابستگی به قدرت رهانده و جهانشان را انضمامیتر کرده است.
همین است که امروز، علوم اجتماعی جدی را در فضای بیرون دانشگاه باید سراغ گرفت. شاید دور نباشد زمانی که جامعهشناسان خود به این تصمیم برسند که باید نهاد دانشگاه را وانهند و داوطلبانه رخت ازین بازی بیرون کشند؛ پیش از آنکه به دست دیگران اخراج یا تبعید شوند.
به نقل از: کانال آقای محسنحسام مظاهری