استان یزد و درد با درمان تامین آب شرب

استان یزد و درد با درمان تامین آب شرب/
مهدی قمشی (استاد دانشگاه شهید چمران اهواز)
در جهان وجود تنوع شرایط اقلیمی و توزیع غیریکنواخت نزولات آسمانی روی خشکی های کره خاکی سبب شده تجویز یک راه حل واحد برای حل مسائل آب و مدیریت آن در مناطق مختلف زمین و یا کشورهای مختلف امکان پذیر نگردد. حتی در یک کشور نیز نمی توان برای همه مناطق آن راه حلی یکسان استخراج نمود.
امّا خوشبختانه در شرایط فعلی لوازم علمی و ابزاری و آمار و اطلاعات مورد نیاز به اندازه کافی وجود دارند که بتوان در مورد هر منطقه و یا هر مشکلی مرتبط با آب راه حلی منطقی استخراج و ارائه و تجویز نمود. با این مقدمه وارد اصل مطلب شویم که مشکلی به نام تامین آب شرب و بهداشت شهروندان است و گوشه ای از مشکلات اجتماعی آن در هفته جاری بین دو استان یزد و اصفهان رخ داد و برای چند روز مشکلاتی را برای شهروندان استان یزد رقم زد.
پُر واضح است که این مسئله نباید در بستری هیجانی و یا آنی مورد بحث و بررسی قرار گیرد زیرا نتیجه استخراج شده بر چنین بستری قطعاً موقتی و ناپایدار خواهد بود. پس اجازه دهید فارغ از مسائل هیجانی کمی منطقی مسئله را واکاوی کنیم تا نتیجه آن برای مدیران و یا موارد مشابه بکار آید و شاید راه حل استخراج شده برای آینده نیز چشم انداز تصمیم گیری را تسهیل نماید.
ابتدا ببینیم صورت مسئله چیست؟ استان یزد با ۱.۳ (یک و سه دهم) میلیون نفر جمعیت از نظر جمعیت بیستمین استان کشور و با بارش متوسط سالیانه ۹۳ میلیمتر پایین ترین رده یعنی سی و یکمین استان کشور و از نظر واحد های صنعتی فعال کشور با ۳۱۱۴ واحد صنعتی رده هشتم کشور را دارد. اگر ملاک مقدار آب قابل دسترس را نزولات متوسط استانی قرار دهیم سالیانه حدوداً ۲.۲ (دو و دو دهم) میلیارد مترمکعب آب شیرین در این استان باید قابل وصول باشد.
با تقسیم این مقدار آب بر جمعیت استان سرانه ۱۷۰۰ مترمکعب بدست می آید (توجه نمایید که از نظر علمی در نظر گرفتن آمار و اطلاعات حوضه ای صحیح تر است که در این صورت سرانه حوضه فلات مرکزی می شود حدوداً ۱۱۵۰ مترمکعب). این مقدار سرانه، استان یزد را در مقایسه با سایر استان ها در ردیف هفدهم قرار می دهد و در همین حال مقدار سرانه این استان از متوسط کشوری نیز کمی بالاتر است. (ذکر این نکته در اینجا نیز خارج از لطف نیست که چه خوب بود که تقسیمات جغرافیایی کشور ما -استان ها- بجای تکه پاره شدن های متعدد و کوچک، که متاسفانه مدتی است باب شده است -مانند تقسیم استان خراسان و یا استان تهران و یا آذربایجان و ….- بصورت تقسیمات بزرگ و بر اساس تقسیمات طبیعی و یا حوضه ای -چه حوضه های درجه یک و چه حوضه های درجه دو- شکل می گرفت و یا باقی می ماند. درچنین شکلی مدیریت آب بسیار منطقی تر و بهتر انجام می شد. امّا چنین نیست و یا نشد).
اگر ملاک را تامین آب شرب و بهداشت آحاد جمعیت قرار دهیم مقدار سرانه می شود ۵۵ مترمکعب. مقایسه ۵۵ با ۱۷۰۰ یا ۱۱۵۰ نشان می دهد که بین ۲۰ تا ۳۰ (بسته به در نظر گرفتن ملاک استانی یا حوضه ای) برابر مقدار آب مورد نیاز شرب و بهداشت مردم استان یزد، آب شیرین در خود استان وجود دارد. پس پُر واضح است که آب موجود در استان به راحتی قادر به تامین آب مردم نیاز مردم استان می باشد. از طرف دیگر مسئولین استان با یک سیاست غیر قابل دفاع، تمام نیاز آب شرب و بهداشت مردم استان را از دوش منابع داخلی برداشته و به ۷۰ میلیون مترمکعب آب انتقالی از زاینده رود با توجیه اسمی سهم استان یزد از ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب انتقالی بین حوضه ای از سرشاخه های کارون و دز به زاینده رود، گره زده اند (در حقیقت منابع داخلی را برای امر کشاورزی و صنعت بکار گرفته اند).
اشکال اصلی این گره زدن نابجا این است که هر اشکالی در مسیر انتقال آب به یزد رخ دهد اثرات آن فوراً به زندگی عادی مردم استان منتقل می شود و مشکلات اجتماعی نمود می یابند و مسئولان استان نیز با استفاده از بحران های اجتماعی و بزرگ نمایی مشکل، فشار بر دولت ها را زیاد و در نتیجه دست انداختن بر درآمدهای ملی به نفع منطقه خود و احتمالاً امور غیر ضرور را امکان پذیر می نمایند.
نتیجه بحث و اطلاعات فوق این می شود که:
- انتقال سالیانه ۷۰ میلیون مترمکعب آب زاینده رود به استان یزد در مقایسه با ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب انتقال بین حوضه ای سالیانه از سرشاخه های کارون و دز به زاینده رود (یعنی کمتر ۸ در صد آب انتقالی بین حوضه ای) آنقدر ناچیز است که نمی تواند توجیه گر خودسرانه شکستن خط لوله انتقال آب به یزد باشد.
- مشکل کشاورزان شرق اصفهان به مدیریت غیر صحیح آب در استان اصفهان بر می گردد که لازم است بدون چشم داشت به منابع آب حوضه های همجوار (که مشکلات زیست محیطی و اجتماعی بسیاری ایجاد می کند)، تجدید نظرهای جدّی در مورد آن صورت گیرد.
- نتیجه اصلی و مهم و اصولی این بحث این است که در کشور ما تنها سه استان از نظر منابع داخلی آب در مرز بحران قرار دارند (استان های تهران و البرز و قم) که از این سه استان مشکل استان قم از طریق انتقال بین حوضه ای از منابع آب رودخانه دز حل شده است (مقدار آب انتقالی بین حوضه ای از رودخانه دز برای این استان حدود ۲.۵ برابر نیاز شرب و بهداشت این استان است) و مشکل دو استان دیگر می تواند از طریق منابع آب درون حوضه ای حل شوند. ولی سایر استان های کشور از جمله یزد و اصفهان توانایی تامین آب شرب و بهداشت خود را از منابع داخلی دارا می باشند و لذا نیاز است دولت، این استان ها و دیگر استان های مشابه را مکلف نماید تا تامین نیاز آب شرب و بهداشت آحاد جمعیت خود را به منابع آب داخلی خود استان وصل نمایند تا بحران های اجتماعی در این بخش فرصت بروز پیدا نکند. منابع آب انتقالی چه از حوضه های مجاور باشند و چه با شیرین سازی آب از دریای عمان و یا خلیج فارس(که از نظر نگارنده توجیه علمی و اقتصادی نداشته اند) باید در بخش های دیگر مصرف مثل صنعت و یا کشاورزی بعد از اثبات صرفه اقتصادی استفاده شوند و یا با توجیه پدافند غیر عامل، آماده بکارگیری در بخش شرب و بهداشت در زمان های خاص و بحرانی باشند.
- بررسی علمی انتقال بین حوضه ای آب در کشورمان با توجه به شرایط خاص اقلیمی کشور از همان سال های ابتدایی انتخاب این روش برای فائق آمدن بر مشکلات آب برخی از مناطق کشور، نشان می داد که این راه ضمن ایجاد مشکل برای مناطق مبدا انتقال، مشکل مناطق گیرنده را نیز حل نخواهد کرد امّا متاسفانه سوء مدیریت و فشارهای سیاسی و لابی ها همیشه بر تصمیم کارشناسی فائق آمده و بار سنگین این طرح ها بر کشور تحمیل شد. حال که در عمل آثار سوء این طرح ها و عدم حل مشکل مناطق مقصد انتقال، مبرهن و واضح گردیده است وقت آن است که با یک تصمیم حاکمیتی پرونده این کارهای غیر کارشناسی و نادرست برای همیشه بسته شود.
- فارغ از بحث معیشت و اشتغال خانوارهای که دغدغه صحیحی است، وقتی استان هایی وجود دارند که خود را در مقابل منابع آب موجود در استان خود، شکننده نشان می دهند چه لزومی دارد در ترویج و گسترش صنایع آب بر و یا کشاورزی پُر مصرف (آب) پیشگام باشند (توجه نمایید که از نظر واحدهای صنعتی فعال، استان اصفهان در رده دوم کشوری و استان یزد در رده هشتم کشوری قرار دارند).
انتهای پیام/