تحلیل

جنبش بی‌سر و خودکشی اینچنین فجیع…

جنبش بی‌سر و خودکشی اینچنین فجیع…

حسن جعفریانی (عضو هیات علمی دانشگاه بجنورد و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین)

هرچه جستجو کردم، نتوانستم برای توصیف این روزهای زندگی در این سرزمین، جمله ای مناسب تر از این شعر شاملو بیابم “هرگز کسی این چنین فجیع به کشتن خویش برنخاست…” آخرین روزی که تمام ملت با همه وجود شادی کرد از اینکه تیم فوتبال وطنمان به جام جهانی ۲۰۲۲ راه یافته است، هرگز قابل تصور نبود که در روز بازی در همان جام بخشی از مردم طرفدار تیم مقابل شوند و از گلهای زده حریف اظهار خوشحالی کنند..تبریک و دوصد تبریک به جمهوری اسلامی…

در روزی که طرفداران نسبتا پرحجم ایرانی تیم فوتبال انگلیس بابت پیروزی قاطعانه بر ایران در خیابانهای تهران بعضا سوار بر موتور تکتاز و پیکان جوانان و پراید شادی میکردند و بعضا بر طبل شادانه می کوبیدند تقریبا همه آنها پرچم اشتباهی به دست گرفته بودند. آنها پرچم بریتانیا (شامل ولز، ایرلند شمالی، اسکاتلند و انگلیس) را بر سر درخانه کوبیده بودند غافل از آنکه پرچم انگلیس متفاوت است. لازم است دوباره شعر شاملو را تکرار کنم” هرگز کسی این چنین فجیع به کشتن خویش برنخاست…”

صحنه آنچنان مقهور تاخت و تاز افراطیون است، که هیچ عاقلی جرات نمی کند فریاد برآرد که چه می‌کنید…زیرا سریعا متهم می‌شود. واژه های ناپاک همچون تیرهای رها شده از چله کمان از هر دو سوست. عقلا و صلحا در این وانفسا عملا امکان بروز ندارند. دریغ و افسوس و آه، زیرا بقول هانا آرنت آنجا که عقل غایب می شود، خشونت پا پیش میگذارد و حاضر مسلط میدان میشود. چه بیچاره اند صلحا که ناگزیرند کنار مسجد کوفه به یاد حضرت امیر گوشه عزلت گزینند و سمرقتد و بخارا را خلوتی مناسب بیابند برای پیشه کردن صبر ..آنها همیشه محتاج اند. محتاج؛

اندک جائی برای زیستن،

اندک جائی برای مردن

و گریز از شهر

که با هزار انگشت

به وقاحت

پاکی آسمان را متهم می کند

جنبش مهسا، جنبش بی سر و یا هر چه بخواهیم نامش بنهیم از نظر خیل طرفدارانش جای هیچ گونه نقدی ندارد. کمال جنبش در چشم طرفداران به حدی است که حتی نمی شود سوال پرسید. مبارزان محترم راه آزادی: من به عنوان یک معلم به این حکومت اعتراض دارم اعتراض من بسیار عمیق تر از فرقه فخریه  و سلسله اسماعیلیه است.

مایلم با این جنبش همراهی تمام و کمال کنم لطفا می‌شود یک نفر به من بگوید فراخوان ۲۴ تا ۲۶ آبان را چه کس و یا کسانی داده‌اند؟ نامشان چیست؟ زبانشان کدام است؟ و کجا زندگی میکنند؟ این بزرگواران در این فراخوان دقیقا از ما چه انتظاری دارند؟  لطفا ناراحت نشوید، از این سوالات میگذرم در خیابان هم حاضر می شوم اما شما را به هرچه می‌پرستید میشود لطفا بگوئید وقتی به خیابان امدم باید دقیقا چه کاری انجام دهم؟ من در خیابان و در بین طرفداران این جنبش واژه‌های سربی‌تر از سرب می‌شنوم. می‌شود لطفا یک نفر بگوید این حجم از فحاشی آیا استراتژی مبارزان راه آزادی است یا ویژگی پست مدرن جنبش چنین اقتضا می‌کند؟؟ باقی سوالات بماند. البته و صد البته بدا به حال حکومتی که مردمانش در برابر فراخوان ارواح پاسخ مثبت بدهند.

مبرهن است وقتی جنبش بر خشم استوار است که صد البته مقصر اصلی آن هم حکومت است و وقتی عقلا و صلحا با چشمی پر از آب و دلی پر از خون به کنج عزلت رانده میشوند، علی القاعده جنبشی ظاهر می شود که خشم و هیجان بر عقلانیت غلبه می کند و وقتی جنبش جنبش فاقد نظریه پرداز است، فاقد تئوری است، فاقد ساختار و سازمان و .. است، و نخبگان درون آن جای نمیگیرند، آن جنبش می تواند اشتباهات فاجعه آمیز داشته باشد. در مورد اشتباهات بعدا خواهم نوشت اما عجالتا این اشتباه در برخورد با تیم ملی را لطفا تصحیح و درمان کنید. هنوز فرصت هست.

تیم ملی ایران را جنبش مهسا، تیم حکومت می داند و در همان حال از علی کریمی و علی دائی به عنوان چهره های برجسته حامی و همدل با جنبش یاد می کند. مگر نه این است که علی دائی و علی کریمی اگر امروز سرمایه ای دارند از مسیر تیم ملی بوده است، پس بهتر نیست از سردار آزمون و مهدی طارمی هم حمایت کنیم تا علی دائی های آینده زاده شوند؟؟  همرزمان گرامی! گمان می کنید اگر علی دائی همین امروز در تیم ایران حضور داشت آیا امکان پذیر بود به دیدار رئیس جمهور نرود؟

با فرض اینکه علی دائی می توانست بر سر رئیس جمهور فریاد بزند، مگر امکان پذیر بود عموم از آن آگاه شوند؟، با وجود این حجم از کنترل بر برنامه های زنده رسانه های جمعی، اساسا مگر چنین چیزی امکان پذیر بود که صدای اعتراض او شنیده شده و همزمان مردم هم از موضع واقعی او آگاه شوند؟ چگونه افراطیون انتظارات دن کیشوتی از بازیکنان فوتبال دارند؟؟  آیا بهتر نیست سکوت اعضای تیم را پذیرفته و آنها را درک کنیم و از آنها حمایت کنیم تا از این سرگیجه و فشار کشنده نجات پیدا کنند و خود و جایی که ایستاده اند را بشناسند و نام ایران را سربلند کنند.

خلاصه اینکه  آقایان؛ اگر برخورد این روزها با اعضای تیم ملی، برای علی دائی هم اتفاق افتاده بود، امکان نداشت شهریاری متولد بشود که بعدا بتواند به زلزله زده های کرمانشاه کمک کند یا نماد غیرت باشد و ….

مبارزان گرامی در گیر و دار فاجعه، و در آوار حادثه لختی درنگ! که  همین چندی پیش سخنگوی پر طمطراق جبهه پایداری(جبهه ای که تقریبا همه انقلاب را بلعیده)  و برادر همواره حاضر و این روزها غایب یعنی حسن عباسی نظر خود را بسیار صریح راجع به فوتبال، خانواده فوتبال و علی‌الخصوص همسران فوتبالی ها بیان کرد… آنها خوش ندارند الماسی از بوشهر و سرداری از ترکمن صحرا بر بیلیوردهای خیابان های ایران در آینده بدرخشند. شما اما مکلفید از خودتان سوال کنید چگونه فوتبال و فوتبالیست ها را به آنطرف میدان راندید و پرچم بریتانیا را در میانهء میدان به رقص در آوردید. نمی دانم پاسخ شما چیست. اما پاسخ من این است” هرگز کسی این چنین فجیع به کشتن خویش برنخاست…”

ن و القلم و مایسطرون

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا