بحران آب و بُن بَست کشورداری در ایران

بحران آب و بُن بَست کشورداری در ایران/
مراد کاویانی راد (هیات علمی دانشگاه خوارزمی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
موقعیت جغرافیایی ایران روی نوار بیابانی زمین از این کشور، سرزمینی به ذات کمبارش، با اقلیمی خشک و با شدت تبخیر بالا پدید آورده است به گونهای که میانگین بارش کشور یک سوم میانگین بارش جهانی و شدت تبخیر سه برابر میانگین تبخیر زمین است. این در حالی است که هر چند سال یکبار نیز کشور درگیر خشکسالی سراسری یا منطقه ای می شود.
ساکنان این سرزمین از دیرباز شیوه معیشت و زیست خود را با این ویژگی های جغرافیایی هماهنگ و سازگار کرده بودند. اما در چندین دهه گذشته به واسطه افزایش جمعیت، گسترش کشاورزی آب بَر، رشد و گسترش شهرنشینی، ناکارامدی مدیریت منابع آب، حاکمیت رویکرد سازه ای به منابع آب و رویکرد ایدئولوژیک نسبت به تامین امنیت غذایی در قالب پیگیری خودکفایی در حوزه تولیدات کشاورزی به افزایش مصرف آب فراتر ظرفیتهای محیطی کشور انجامیده است.
این حالی است که نابسندگی منابع آب سطحی برای رفع نیازهای فزاینده آب به کندن نزدیک به یک میلیون دهانه چاه آن هم عمدتا برای آبیاری در بخش کشاورزی همراه شد. تاسف و حسرت آنجاست که بیش از نیمی از این آب دچار هَدررفت و پرت آب میشوند. نزدیک به نیمی از این چاه ها بدون پروانه هستند و بسیاری از چاههای پروانه دار نیز جدای از اضافه برداشتی که داشتهاند دریافت مجوزشان هم با اما و اگرهای بسیاری همراه است. وضعیتی که سبب شده است همه دشت های کشور دچار افت شدید آب سفرهای زیرزمینی آب بشوند به گونه ای که بیشتر آنها از جهت بهره برداری ممنوعه و بحرانی اعلام شدهاند.
در کنار عواملی که برشمرده شد در دو نیم دهه اخیر مسئله دِگرش یا تغییر اقلیم در مقیاس جهانی با کاهش بارش، تشدید خشکسالی ها، افزایش تبخیر و افت شدید بارش از جامد به مایع در این سرزمین همراه شده، وضعیتی که در حوضه آبریز مرکزی بازتاب و نمود بیشتری داشته است. از این رو، بسیاری از رودخانه های دائمی کشور یا دیگر به مقصد نمیرسند یا فصلی شدهاند.
افت شدید بارش در سال آبی جاری، کشور را درگیر بحران کم آبی کرده است وضعیتی که کارشناسان از زمستان گذشته نسبت به آن هشدار داده بودند. به گونهای که بسیاری از سدهای کشور تهی از آب هستند. برای نمونه در اریبهشت گذشته حجم آب سدهای تهران به کمتر ۵۰ میلیون متر مکعب رسید این در حالی است که مصرف آب این کلانشهر بیش از یک میلیارد متر مکعب در سال است دیگر مراکز استان های کشور هم مانند اصفهان، مشهد و.. حال و روز بهتری از تهران ندارند.
آب سد دوستی روی هریرود با خاستگاه افغانستان که در فراهم سازی آب شهر مشهد نقش تعیین کننده یافته است به واسطه رویکرد تنش زای مقامات طالبان به شدت درگیر کم آبی است، در بسیاری از مناطق کشور به واسطه کاهش بارش، کشت دیم عملا به بار نیامد و خشکید، در مناطقی که کشت آبی بود به واسطه افت شدید آبهای سطحی و زیرزمینی درگیر کم آبی شدهاند. وضعیتی که قطعا افت شدید تولید محصولات کشاورزی، افزایش قیمت مواد غذایی و تهدید امنیت غذایی جامعه را در پی خواهد داشت.
اگر امروز درگیر فطعی برق شدهایم در تابستان پیشِ رو بسیاری از شهرها درگیر قطعی و جیرهبندی آب خواهند شد. با قطعی برق که احتمالا در تابستان بیشتر خواهد شد می توان زندگی کرد اما بی آبی هرگز. از این رو، بحران کم آبی برای کشاورزی و آشامیدن ظرفیت بالایی برای بحران زایی و بی ثباتی کشور دارد. قطعی برق که بخشی از آن برایند تهی ماندن سدهاست و بروز بی آبی و کم آبی طی هفتههای آینده با تشدید گرما و افزایش نیازهای آبی همراه خواهد بود کارکرد دیگر بخش های زیرساختی و خدمات عمومی در عرصههای اجتماعی و اقتصادی را مختل خواهد کرد.
از آنجا که سرمایه اجتماعی و سیاسی نظام به واسطه ناکارامدی و افزایش نارضایتی افت کرده و میزان نارضایتی بالاست، این وضعیت میتواند زمینه برای بروز ناآرامی و بیثباتی به ویژه در نواحی فقیر و حاشیهنشین کلانشهرها را فراهم کند. این در حالی است که ناتوانی مالی دولت که با فشار فزاینده تحریمها تشدید شده است در کوتاه مدت قادر به پاسخگویی در برابر همایندی این بحرانها نیست.
حتی اگر راهکاری هم پیشنهاد و اجرایی شود کوتاهمدت خواهد بود که برونداد آن تشدید پیامدهای نگرانکننده این وضعیت در آینده نزدیک خواهد بود. حال اگر، این وضعیت در پاییز پیش رو، با دیربارشی همراه شود کشور درگیر وضعیتی از منظر ناامنی آب و غذا و نارسایی خدمات عمومی و ناکارامدی زیرساخت خواهد شد که تا کنون در کشور سابقه نداشته است و به نظر می رسد بالا بودن نارضایتی اکثریت جامعه از وضع موجود زمینه را برای خیابانی شدن اعتراضات سراسری فراهم خواهد کرد. وضعیتی که حاکمیت برای کنترل و نه مدیریت آن ناچار به پرداخت هزینه های حیثیتی کلان و هزینه بیشتر سرمایه سیاسی خود خواهد شد.
از اینرو، پیشنهاد می کنم:
– با نگرش به محدودیتهای منابع آب که در آینده گستره و ژرفای بیشتری خواهد داشت، ایران ظرفیت خودکفایی در تولیدات کشاورزی ندارد. تداوم وضع موجود خیانت در حق نسل امروز و فردای این آب و خاک است. – الگوی کشت به زور هم که شده باید با واقعیت پایدار کم بارشی، کم آبی و پیامدهای سهمگین دگرش اقلیم و محدودیت فزاینده منابع آب هماهنگ و سازگار شود – ظرفیتمحیطی همه کلانشهرهای کشور از منظر خدمات اکولوژیک به پایان رسیده است. اضافه بار محیطی (جمعیت، سازه و فعالیت ) بیشتر در این شهرها به معنای تشدید روند نابودی کشور است. از این رو، شهرها بیش از این نمیتوانند پذیرای اضافه بار محیطی به ویژه در قالب حاشیهنشینی شوند.
– چارهای نمانده است طی یک و نیم دهه آینده دست کم باید یک سوم جمعیت کشور به کرانههای جنوبی کشور منتقل شود. این اقدام نیازمند نیازمند داشتن دستگاههای آب شیرین کن با حداقل هزینه و به روزترین فناوریها برای شیرین سازی آب، داشتن اقتصاد دریاگرا و سیاست خارجی تعاملگرا در مقیاس جهانی و منطقهای است.
– طی روزها و هفتههای آینده شاهد ارائه راهکارهای خلق الساعه و کوتاه مدت برای برون رفت از این وضعیت خواهیم بود باور بفرمایید نگاههای ژورنالیتسی و ناکارشناسی ره به جایی نخواهند برد و در بهترین حالت بحران ها را در کوتاه مدت درگیر تاخیر اما با قدرت ویرانگری بیشتر در آینده خواهد کرد. کشورمان در وضعیت بغرنجی در حوزههای گوناگون کشورداری قرار دارد. دیگر نمیتوان آن را با رویکردهای ایدئولوژیک معارض با واقعیات جغرافیایی و ژئوپلیتیک این سرزمین اداره کرد، تداوم این رویکرد یعنی تشدید بحرانها، گسترش ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی و فضای جغرافیایی، افت سرمایه سیاسی و اجتماعی نظام، تداوم حاکمیت رویکرد امنیتی بر حوزه کشورداری تا توسعه ای و… ایران را دریابیم بحران از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیک تر است.
انتهای پیام/