متاسفانه اکنون نه استراتژی روشنی پیش روی ماست و نه از اجماع نخبگان اثری دیده میشود.
متاسفانه اکنون نه استراتژی روشنی پیش روی ماست و نه از اجماع نخبگان اثری دیده می شود.
در توسعه استان خوزستان باید سهم عوامل بین الملل، مثلا امکان صادرات با کشورهای منطقه را دید.
گزارش نشست مجازی «قصه توسعه خوزستان» توسط انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه شهید چمران اهواز- پنج شنبه ۶ آبان ۱۴۰۰
مدرسین پرس: نشست مجازی «قصه توسعه خوزستان» توسط انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه شهید چمران اهواز، روز پنج شنبه ۶ آبان، با سخنرانی آقایان دکتر محمد کیانوش راد، دکتر مرتضی افقه و دکتر یداله مهرعلیزاده برگزار گردید.
در این نشست، در ابتدا دکتر محسن صنیعی، دبیر انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه شهید چمران، ضمن خوشآمدگویی به حضار و سخنرانان، بیان کرد که با توجه به اهمیت مبحث توسعه، برنامه این انجمن، برگزاری نشست های متعدد با حضور کارشناسان در زمینه های متعدد توسعه است که اولین نشست با طرح توسعه استان خوزستان، آغاز می گردد.
ایشان بیان کردند که استان خوزستان، دارای پتانسیل های مختلف طبیعی، تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی است. این استان دارای توانایی و امکانات فراوان در حوزه کشاورزی، صنعت، تجارت، گردشگری، مرزهای زمینی و آبی با کشورهای منطقه و نیز نیروهای آموزش دیده در حوزه صنعت و اقتصاد است که امکان دستیابی به توسعه ی همه جانبه را فراهم کرده است. اما، علی رغم همه این موارد، هم اینک استان خوزستان به دلایل گوناگون، از بحران های متعدد در زمینه های مختلف، از ضعف ها و کمبودها در تمامی شاخص ها رنج می برد.
لذا ضروری است که توسعه خوزستان و علل عدم توسعه خوزستان و راه های توسعه همه جانبه استان، به بحث و بررسی گذاشته شود.
سپس، آقای دکتر افقه، دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز، عمده موانع توسعه را تعریف نادرست از توسعه، اولویت ایدئولوژی بر معیشت و رفاه مردم، منحصر کردن فرایند توسعه به نسخه های اقتصادی، و نیز ورود و دخالت مدعیان اقتصاد نخوانده به تصمیم گیری های اقتصاد دانست.
وی بیان کرد که کشورهای در حال توسعه از جمله ایران و به خصوص خوزستان از عاملی به نام دوگانگی (Duality) رنج می برند: بخش مدرن و بخش سنتی. از جمله غفلت های دیگر در برنامه های توسعه، نگاه مکانیکی به فرایندهای علوم اجتماعی به خصوص توسعه است. از جملۀ این غفلت ها ارائۀ یک برنامه واحد برای دو بخش مدرن و سنتی است در حالی که برای هر یک از این دو بخش برنامه هائی کاملاً مجزا باید تدوین شود.
به علاوه، در برنامه توسعه کشور، ملاحظات اقلیمی، جغرافیایی، دینی و فرهنگی مناطق نیز باید در نظر گرفته شود اما به این واقعیت هم توجه نمیشود. بنابراین، اساس برنامه های توسعه باید برای هر استان یا منطقه به صورت مستقل و با در نظر گرفتن ملاحظات فوق الذکر صورت پذیرد. خوزستان استانی استثنایی و منحصر به فرد است که با توجه به نقشی که در توسعۀ کل کشور دارد باید مدیریت آن به طور ویژه و با حساسیت خاص صورت پذیرد.
اما بر خلاف این دیدگاه، در تمام سه دهۀ گذشته معمولاً بی ثبات ترین و ضعیف ترین مدیران در سطح مدیریت و برنامه ریزی استان وجود داشته اند. از جمله ویژگی های منحصر به فرد استان، وجود واحدهای اقتصادی ملی در خوزستان است که به دلیل همین بی تدبیری و بی توجهی به مدیریت آن، مزایایشان به خارج از استان منتقل می شود ولی مضارش در استان رسوب می کنند.
چند راه حل مطرح می کنم: من اعتقاد دارم که توسعه یک فرآیند تربیتی است، بنابراین مردم و به خصوص تصمیم گیران و تصمیم سازان کشور و استان باید از طریق آموزش، در معرض تربیت توسعه قرار گیرند. باید نخبگان اعم از دانشگاهیان، روحانیون، دبیران، رسانهها، هنرمندان و خود مسئولین را آموزش توسعهای داد. اما این فرایندی زمانبر است به همین دلیل، همزمان برنامه توسعه استان باید در جریان باشد.
به این منظور، من معتقدم مدیران و برنامهریزان استان باید تصور کنند که واحدهای ملی وجود ندارد و از این واحدها، فقط مسئولیت های اجتماعی بخواهیم، تا بتوانیم بدون انتظار بیش از حد، برای استان برنامۀ توسعه ای مجزا و متناسب با ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصاد آن تدوین و اجرا نمود. در کنار روش های رایج، پیشنهاد من آن است که با توجه به قابلیت های ذکر شده، این استان یک قطب گردشگری شود (البته با توجه به گستردگی فقر و نابرابری در استان، منظورم گردشگری فقرزدا یا Propoor Tourism است).
برای توسعه، نگاه توسعه بسیار مهم تر است از بودجه ها و منابع است. وقتی نگاه مدیران و تصمیم گیران توسعهای نباشد و یا حتی ضدتوسعهای باشد، آنگاه، آن افراد به متخصصین اتلاف منابع و بودجه تبدیل میشوند. به همین دلیل است که برخلاف تصور رایج، در طول دهه های گذشته منابع بودجه ای انبوهی به استان وارد شده اما وضعیت موجود حاکی از عدم بهره برداری مناسب از این بودجه ها در جهت توسعه استان بوده است. من اصولا دلیل توسعه نیافتگی کشورها یا مناطق داخلی کشورها را بیش از آن که به استعمار یا عوامل بیرونی نسبت دهم، آن را بیشتر ناشی از وجود تفکرات ضدتوسعه ای داخلی می دانم.
در ادامه، دکتر محمد کیانوش راد استادیار سابق گروه جامعه شناسی دانشگاه شهید چمران ونماینده مجلس ششم به ایراد سخن پرداختند و گفتند: در مورد بحث توسعه خوزستان اول باید تعریفی از توسعه ارائه شود تا بدانیم منظور ما از توسعه چیست؟ این که وضع استان خوب نیست را همه میدانند. این که چرا استان به این وضع افتاده است را هم تقریبا همه می دانیم. مهم آن است که بگوییم چه باید کرد؟
توسعه امروزه با شاخص هایی چون
۱- آزادی و دموکراسی،
۲-عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی
۳- رشد اقتصادی و بالا بودن تولید ناخالص ملی،
۴- ثبات در قوانین و دستورالعمل ها،
۵- استقلال قابل شناسایی است.
توسعه باید ثبات، امنیت، منزلت و معیشت مردم را بهبود و انسان را برای دستیابی به امیال مشروع و قانونی اش تواناتر کند. توسعه باید سطح آموزش، سطح فرهنگ اجتماعی بهداشت و … را در جامعه هدف نمایان سازد. وقتی از عقب ماندگی و توسعه نیافتگی سخن می گوییم، معنای آن فقدان همه موارد فوق است، که اکنون متاسفانه در خوزستان به عینه پیش روی ماست. سوال اساسی این است چرا خوزستان اهمیت پیشین را جز در شعار مسئولان ندارد و چرا خوزستان از مدار توسعه خارج شده یا خارج نموده اند؟
اهمیت خوزستان اجمالا در چهار مقطع قابل شناسایی است:
۱- در تاریخ پیش از اسلام به دلیل تمدنی.
۲- از صفویه تا اواخر سلسله قاجاریه به دلیل اهمیت سرحدات با عثمانی ها.
۳- اهمیت اکتشاف نفت و جنبه اقتصادی آن.
۴- اهمیت ژئوپولتیک و استراتژیک خوزستان و نگرانی از نقشه های تجزیه طلبانه دشمنان خارجی و داخلی آن.
اما چرا این اهمیت استراتژیک، در عمل و نه در سطح شعار فراموش گردیده است؟ پاسخ روشن است. جنگ علاوه بر آسیب های فراوان مالی و جانی و تخریب تقریبا تمامی زیرساخت ها، اندیشه انتقال محور توسعه کشور را از خوزستان به نواحی مرکزی ایران را با توجیهات امنیتی موجه ساخت. این برداشتی خوشبینانه از خطا و انحرافی استراتژیک است و در نگاهی بدبینانه و البته با وجوهی از حقیقت، لابی قدرتمند نواحی فلات مرکزی از این فرصت به سود استان های خویش بهره بردند.
این مساله اگرچه در وضعیت فلاکت بار فعلی خوزستان بیتاثیر نیست، اما نباید از عوامل داخلی و درون استانی عقب ماندگی غفلت کرد. به طور خلاصه باید گفت به دلایل و علل چندی بخش خصوصی استان خوزستان در مقایسه با تبریز و مشهد و اصفهان و شیراز، از توانمندی مالی، چانه زنی و مذاکره و قدرت کمتری برخوردار است. سهم بالای معیشت کارمندی و خروج سرمایه های مالی و انسانی از جمله آنهاست.
در این مختصر سعی خواهم کرد با بهره گیری تلفیقی از نظرات ماکس وبر و دیوید مک کلله لند و اورت هیگن در خصوص نظام بوروکراتیک و دیوانسالاری عقلانی – قانونی و مساله «انگیزه موفقیت و پیشرفت» مک کلله لند و نیز با توجه به برخی نظرات مکتب وابستگی جدید، از جمله نظرات کاردوزو و گلد در مورد اتحاد سه گانه «دولت ، سرمایه محلی و سرمایه بین المللی» که در اینجا منظور ما سرمایه فرا استانی است، توسعه را در استان توضیح دهم. به عقیده من با بهره گیری از این چارچوب نظری می توان بصیرت هایی در مورد استان کسب نمود.
مشکل استان نبود یک استراتژی روشن است، استراتژی که در سایه آن بتوان تمامی برنامه ها و منابع را حول آن سامان داد. بدیهی است اجماع نخبگان شرط اصلی موفقیت است. متاسفانه اکنون نه استراتژی روشنی پیش روی ماست و نه از اجماع نخبگان اثری دیده می شود.
میل و انگیزه پیشرفت و موفقیت، سیستم معیوب و عقب مانده آموزش و پرورش و فنی – حرفه ای، نظام فشل و ناکارآمد دیوانسالاری استان که بر مبنای روابطی جز شایسته سالاری بنا گردیده است، انباشت و بکارگیری سرمایه مالی و سرمایه انسانی، دعوت از سرمایه خارجی، گسترش روحیه رواداری و تفاهم با غیر خوزستانی ها و جذب سرمایه مادی و معنوی آنها و …. ذیل چارچوب نظری فوق قابل دستیابی است.
دکتر کیانوش راد در پایان با اشاره به دیدگاه برخی خوزستانی ها، از جمله محسن رضایی، علی شمخانی، محمد فروزنده، فروزش و نمایندگان مجلس دیدگاه خویش را بیان و در مورد استانداران توسعه گرا و یغماگر و میانه، با بهره گیری از نظرات پیتر اوانز نظرات خود را مطرح و در خصوص مفهوم «استاندار – کارمند» اشاره کرد.
در ادامه جلسه، آقای دکتر مهرعلیزاده، استاد منابع انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز بیان کردند که یک معمای عجیب وجود دارد که علی رغم همه پتانسیل های توسعه، چرا استان با این ویژگی ها توسعه نیافته است؟ آیا جنگ، مدیران ضعیف، ساختار معیوب کشور، ساختار مالی شرکت های ملی در استان، کمبود انسان توسعه نیافته و کمبود مطالبه گری مردم عامل این توسعه نیافتگی در استان است؟ توسعه نیافتگی ریشه مردمی دارد یا تلفیقی از آن ها؟
پاسخ به این سئوال ها، نیاز به بررسی دارد. جریان توسعه نیافتگی در دو مقطع قبل و بعد از انقلاب مطرح می شود. قبل از انقلاب، برای توسعه خوزستان، برنامه های مختلف ملی در نظر گرفته شده بود. بر اساس آن، جلگه خوزستان را مناسب برای توسعه خوزستان دانستند. در دهه سی، سازمان عمران خوزستان تاسیس می شود که بحث تاسیس سدها، کشت و صنعت و پتروشیمی ها طراحی می گردد. یکی از کسانی که بسیار نقش داشته است ابوالحسن ابتهاج بوده است.
کمیته توسعه خوزستان شکل می گیرد. مهم ترین مشکل این بوده است که اجماع ذی نفعان شکل نگرفته است. در آن موقع پروژه ای معرفی می شود به نام آگاه سازی مردم ایران. در آن زمان سازمان صنعت و برق خوزستان، بیشترین سهم را در توسعه خوزستان داشتند. تا قبل از انقلاب، خوزستان، در همه شاخص ها، شاخص های بالا را داشت. استان، یک استان مهاجرپذیر بود و نیروهای مهاجر هم نیروهای کیفی بسیار خوبی بودند ولی بعد از انقلاب و جنگ، صدمات جدی به توسعه استان ضربات بزرگی زده شد که هنوز ضربات جنگ، جبران نشده است.
جنگ باعث شد که ما را از مدار توسعه خارج کرد. موج سوم بعد از سال ۶۷ است که بازسازی کشور آغاز شد، یکی از طرح ها، طرح ۵۵۰ هزار هکتاری است. شرکت های پتروشیمی، کشت و نیشکر هفت گانه شکل گرفت، منطقه آزاد اروند شکل گرفت ولی علی رغم همه این پتانسیل ها، استان با مشکلات توسعه نیافتگی مواجه است چرا ما توسعه نیافته ایم؟ ما نمی توانیم نگاهی به سیاست ملی نداشته باشیم.
از همه نظریات در مورد توسعه نیافتگی می توان به نظریه عجم اوغلو مراجعه کرد که ما نیاز به یک تفاهم داخلی داریم. ما باید به این فهم برسیم که به توسعه نیاز داریم. ما اگر ساختارهایمان مشکل داشته باشد، آدم های قوی در آن پذیرفته نمی شود. در توسعه استان خوزستان باید چند عامل را دید، سهم عوامل بین الملل، مثلا امکان صادرات با کشورهای منطقه را دید. عامل دوم، سهم عوامل ملی شامل قوای سه گانه است که متاسفانه قوانینی که در چارچوب برنامه های پنج ساله تصویب شده است ولی اصلا اجرایی نشده است. عامل سوم، سهم عوامل منطقه ای و استان های همجوار است که بسیاری از دادو ستدهای ما با بسیاری از استان های مجاور است.
عامل آخر، عوامل داخلی استان است. از عوامل داخلی، اول از همه استاندار است که متوسط عمر مدیریتی آن ها دو ساله بوده است. متاسفانه هر کدام از این مدیران دارای شناختی نسبت به توسعه استان نبوده اند. یکی از عوامل دیگر، دخالت های بیجای نمایندگان در مسائل داخلی استان بوده اند. سازمان برنامه و بودجه یکی از مسائل مهم دیگر است. متاسفانه خوزستان، دارای یک برنامه توسعه نیست. عامل دیگر، اتاق های بازرگانی است. عامل دیگر ائمه جمعه و دیگر شخصیت تاثیرگذار است و سخن بعدی ویژگی های منطقه ای است.
بعد از جنگ، چند خسارت به استان وارد شد. تخریب ساختارها، مهاجرت و تعدد مراجع تصمیم گیرنده به این ترتیب استان دارای مشکل در جهش توسعه است. توسعه به آدم توسعه یافته و به ساختارهای توسعه گرا نیاز دارد. در خوزستان، متاسفانه ساختار توسعه گرا نداریم مثلا فولاد، پتروشیمی، نیشکر، منطقه آزاد و نفت در شورای برنامه ریزی استان به صورت حقوقی، حضور ندارند و در زمینه مسئولیت های اجتماعی و مطالبه مطالبات از شرکت های ملی در استان، بسیار کم کار شده است.
آقای دکتر عباس امام عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران در سخنانی کوتاه بیان کردند که این نگاه که نفت فقط نقش نقمت بار داشته، نگاه درستی نیست. عملا پس از کشف نفت در خوزستان، صنعت گسترده، در خوزستان و ایران شکل می گیرد و بر اساس درآمدهای نفتی نظام آموزش و پرورش و دانشگاهی شکل می گیرد به طوری که بعد از پنجاه سال، با جمعیت گسترده تحصیل کرده مواجه بوده ایم. به علاوه در تاریخ خوزستان، ما هم غیر ایرانیان و هم غیر خوزستانی هایی را داریم که خدمات گسترده و عمیقی به توسعه خوزستان و ایران، ارائه کرده اند.
این جلسه پس از سه ساعت و نیم به پایان رسید.
انتهای پیام/