صداهای غریبی که باید شنید/
بوقها و غریوهای شادی که سهشنبهشب، شنیده شد، صداهایی است که باید شنید/
محسن صنیعی (استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
پس از مسابقه ایران- امریکا و شکست تیم ملی فوتبال ایران علیرغم همه تلاشهایی که بازیکنان تیم ملی به خرج دادند، شاهد صحنهای عجیب و البته قابل انتظار بودیم و آن هم شنیدن صدای بوق خوشحالی مردم در برخی شهرهای کشور بود. صدایی که با رقص و پایکوبی همراه شد. اتفاق غریبی است؛ در هیچ جای دنیا دیده نشده که ملتی از شکست تیم ملی خود و پیروزی رقیب، ابراز شادمانی کند.
نگارنده در طول دو ماه و نیم گذشته؛ نه در منطقه مسکونی خود در شهر اهواز، ونه در هیچ جای دیگر شهر، صدای بوق شادی نشنیده بودم. ولی پس از پایان بازی وباخت تیم فوتبال ایران برابر امریکا، تقریبا در همه جای اهواز مانند بیشتر شهرهای کشور، صدای بوق ممتد ماشینها برای ابراز شادی از باخت تیم ملی ایران، شنیده میشد. چرا؟
مطمئن هستم که اگر ایران، پیروز این مسابقه میشد صحنههایی کاملا مشابه صحنه پیروزی ایران بر آمریکا در سال ۷۷ تکرار میشد، ولی چرا این دفعه، پس از شکست تیم ملی هم شاهد این صحنههای شادی بودهایم؟ دانشجویی به من میگفت که مسابقه را در سالن خوابگاه دانشجویی دیده است. بعد از شکست تیم ملی، گروهی خوشحال والبته گروهی هم ناراحت بودهاند. قطعا در همه کشورها، در مسابقات جهانی، ملتها، از پیروزی تیم خود شاد و در شکستها غمگین میشوند. پس چرا حداقل بعضی از مردم ایران، رفتاری دیگر نشان دادهاند؟
در مهندسی، مفهومی به نام فروپاشی یا Collapse وجود دارد و به طور خلاصه میتوان گفت، نشانه فروپاشی موقعی است که سیستم به ورودی داده شده، پاسخی کاملا بر خلاف انتظار، نشان میدهد. در سهشنبهشب پیش، آنچه در شهرهای ایران دیدیم، رفتاری کاملا بر خلاف انتظار ورودی داده شده به ساختار اجتماعی ایران بود. یک شکست ورزشی به ساختار اجتماعی داده شده بود و انتظار میرفت جامعه از این شکست، در یک اندوه فرو رود، ولی چرا گروههای قابل ملاحظهای اظهار خوشحالی کردند؟
مجموعه مدیران کشور، باید آن را بررسی کنند. نگارنده جامعهشناس نیست، ولی نشانههای متعدد از فروپاشی اجتماعی مشاهده میشود. چرا مردم، احساس همبستگی با تیم ملی نداشتند و گریههای بازیکنان تیم ملی را ندیدند؟ مطمئنا دلیل آن، یک دلیل داخلی است و کاملا مرتبط است به مجموعه اعتراضات در طول دو ماه و نیم گذشته و آن هم کاملا مرتبط است به مجموعه سیاستهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دهههای گذشته. نمیتوان هر نارضایتی و اعتراضی را به بیگانگان نسبت داد.
بوقها و غریوهای شادی که سهشنبهشب، شنیده شد، صداهایی است که باید شنید و تحلیل و واکاوی کرد و پرسید چرا اعتراضات، به طور پیوسته در دو ماهونیم گذشته، به صور مختلف، ادامه داشته است؟ جالب است تاکنون افراد مختلف، پایان این اعتراضات را اعلام کرده بودند.
به جای آن که وزرا یا روسای قوا، جلسات دربسته با متخصصان و کارشناسان تشکیل دهند و البته کارشناسان مربوطه، با صراحت تمام سخن خود را بیان میکنند، مجددا پیشنهاد میکنم که یک کنفرانس ملی شاید ده روزه با پخش زنده تلویزیونی برگزار شود و سخنان کارشناسان دلسوز از همه جریانهای سیاسی-فرهنگی و اجتماعی کشور را به صورت زنده، همه مردم ایران بشنوند و پس از آن به دنبال راهکارهای خروج از بحران باشیم.
به نقل از همدلی/