احراز صلاحیت، مردم یا هیات نظارت
احراز صلاحیت، مردم یا هیات نظارت
شورای نگهبان، در انتخاب کاندیداها و در نتیجه تعیین ترکیب مجالس، قدرت نامحدود دارد/
سردترین شرایط انتخاباتی بر کشور حاکم است/
محسن صنیعی (عضو شورای مرکزی انجمن مدرسین دانشگاهها)
«براساس خبری که هم میهن منتشر کرده است؛ گفته میشود در ملاقات اخیر شورای نگهبان با رهبری، ایشان نسبت به برخی از ردصلاحیتهای اخیر ابراز نارضایتی کردهاند، ازجمله اسم آقای پزشکیان را آوردهاند و گفتهاند ایشان چه ایرادی داشته که رد شده است؟ همینطور درباره اینکه برای عدهای عبارت “عدم احراز صلاحیت” مطرح میشود ، ایراد گرفتهاند با این مضمون که یا افراد صلاحیت دارند یا نه. عدم احراز معنا ندارد. این را بهعهده مردم بگذارید.»
با این سخنان، لازم دانستم مطالبی را از نامهای که در شهریور ۱۳۹۴ خطاب به آیت الله صادق آملی لاریجانی رئیس وقت قوه قضاییه، نگارش کرده بودم، یادآوری کنم.
آیت الله آملی لاریجانی، در مورد نظارت استصوابی گفته بودند: «عدهای میگفتند اصل بر برائت است، این حرف واقعا عوامانه است زیرا برخی اوصاف را در قانون چیدهاند و گفته اند کاندیدا باید این اوصاف را داشته باشد و اگر شورای نگهبان بخواهد تایید کند، باید اوصاف را احراز کند پس بنابراین ما عدم احراز صلاحیت هم داریم».
در آن نامه نوشته بودم: «در مورد عدم احراز صلاحیت، این ایراد وجود دارد که موقعی که شورای نگهبان اعلام می کند که صلاحیت فلان کاندیدا احراز نگردیده است، اگر منظورش این است که کاندیدا صلاحیت ندارد، علی القاعده باید خیلی صریح گفته شود که از نظر شورای نگهبان، کاندیدا صلاحیت ندارد ولی موقعی که عبارت «عدم احراز صلاحیت» به کار برده می شود، این نتیجه گرفته می شود که علی رغم سیستم عریض و طویل نظارت استانی شورای نگهبان که امروزه به عنوان یک نهاد اطلاعاتی به موازات دیگر نهادهای اطلاعاتی، عمل می کند، باز صلاحیت فلان کاندیدا احراز نگردیده است.
در حقیقت، عبارت عدم احراز صلاحیت، ناکارآمدی تمامی سیستم های اطلاعاتی مملکت برای تحقیق در مورد یک کاندیدایی را نشان میدهد که شاید تصادفا خواسته است در انتخابات کاندیدا شود. آیا واقعا، سیستمهای اطلاعاتی کشور، امکان احراز صلاحیت و یا احراز عدم صلاحیت یک کاندیدا را ندارند؟ اگر این سیستم اطلاعاتی، ناکارآمد است، پس شورای نگهبان برای احراز صلاحیت و یا احراز عدم صلاحیت، باید چاره دیگری بیندیشد.»
امروز باید به این امر پرداخته شود که اصولا احراز صلاحیت یا حتی رد صلاحیت توسط هیات های اجرایی یا هیات های نظارت و شورای نگهبان، دارای جایگاه قانونی است؟ «رد صلاحیت» کیفری است که بر کاندیدای خواستار ورود به مجلس، صادر می شود.
سخن این است که این کیفر، در چه محکمه صالح قضایی صادر شده است؟ آیا روال قضایی آن طی شده است؟ آیا کاندیدایی که رد صلاحیت شده است، از خود دفاع قانونی نموده است؟
در همه جای دنیا، تایید صلاحیت یا معرفی توسط احزاب است یا آن که فرد باید امضاء و تایید جمعیت قابل ملاحظه ای از شهروندان حوزه انتخابیه (مثلا یک هزارم جمعیت واجد شرایط از میان افراد شناخته شده حوزه انتخابیه) را به عنوان سند صلاحیت خود ارائه دهند.
با روندی که از سی سال پیش با تفسیر نظارت استصوابی شورای نگهبان، پیش گرفته شده است، عملا شورای نگهبان که میبایستی در طرفهای انتخابات، بی طرف می بود به جانبداری به یک طرف کشانده شده است.
یعنی همان هراسی که خبرگان قانون اساسی داشتند که نظارت را به دولت های صاحب قدرت ندادند که نکند کاندیداها را چینش کنند، امروز اتفاق افتاده است و شورای نگهبان، قدرت نامحدود در انتخاب کاندیداها و در نتیجه تعیین ترکیب مجالس دارد. حاصل آن تفسیر این است که در بیش از سی سال، چه بسیار شایستگان که حذف شدند و کشور با سیاست های خاص مدیریت می شود.
حاصل این نظارت استصوابی و سیاست هایی که خصوصا در سال های اخیر اجرا شده است، آن است که در حالی که به انتخابات ۱۱ اسفند، کمتر از ۷۰ روز مانده است، سردترین شرایط انتخاباتی بر کشور حاکم است.
اگر به دنبال انتخابات گرم و رقابتی میبودیم، باید شرایط را از سال ها پیش فراهم میکردیم. باید انتخابات را به معنی واقعی انتخابات اجرا میکردیم تا مردم نمایندگان واقعی خود را به طور مستقیم انتخاب کنند. باید مجلس را به جایگاه واقعی خود میرساندیم که صدای ملت باشد نه آن که به دنبال فیلترکردن فضای اجتماعی باشد. باید شرایط، آن چنان گرم می بود که احزاب، فعالانه در صحنه حضور می داشتند.
انتهای پیام/