اما و اگرهای حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری

اما و اگرهای حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری/
چه اتفاقی از اسنفندماه تاکنون در عرصه حاکمیتی رخ داده است که اصلاحطلبان چنین به پیشواز انتخابات میروند؟
مراد کاویانی راد، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها
طی دو دهه و نیم دهه گذشته جریان اصلاحطلبی، متشکل از گرایشهای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دوره کَم فَراز و پُرنَشیبی از حضور در ارکان قدرت داشتهاند. دوره کم فراز برآیند مشارکت گسترده مردم و واجدان حق رای و دوره پرنشیب نیز برونداد ناامیدی اکثریت از تحولات حاکم و رانده شدن از سوی هسته سخت قدرت به خارج از گود قدرت بوده است.
جدایی از این رویدادها جهتگیری کلان تحولات پیونددار با توسعه و دموکراسی در کشور، رو به افول و انسداد کشورداری در دو حوزه سیاست خارجی و داخلی بوده است. طی چند انتخابات اخیر نیز رویکرد غالب مردم نسبت به انتخابات توام با کاهش مشارکت و بدبینی نسبت به کارامدی نهادهای انتخاباتی بوده وضعیتی که ذهنیت مردم را به این جا رسانده است که با رای ندادن بهتر میتوانند نارضایتی خود را نسبت به روندهای ناامید کننده موجود به گوش حامیت برسانند، وضعیتی که با فساد گسترده نیز همراه شده است.
واپسین انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه گذشته گویای تشدید روندهای پیش گفته است. وضعیتی که اصلاحطلبان را نیز به عدم توصیه رایدهندگان به مشارکت در انتخابات برانگیخت. اما دیدهها و یافتهها گویای آن هستند که در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، کشتی اصلاحطلبان را «سیاستی دگر» آمده است و بر آن هستند که همه ظرفیتهای خود را برای مشارکت حداکثری در پیش بگیرند.
این «سیاست دگر» نیازمند روشنگری است که چه اتفاقی از اسنفند ماه تاکنون در عرصه حاکمیتی و حکومتی رخ داده است که چنین به پیشواز انتخابات میروند؟ بازتاب گفتههای فعالان اصلاحطلب مبنی بر به کارگیری راهبردهای مختلف برای ترغیب حاکمیت در پذیرش نامزدهای اصلاحطلب گویای انگیزه بالای جبهه اصلاحات ایران برای مشارکت در این دوره از انتخابات است به گونهای که بسیاری از تشکلهای وابسته به این جبهه از یک تا چند نفر نامزد برای حضور در انتخابات پیش رو را مطرح کردهاند.
پیش نیاز حضور در انتخابات پیش رو در گام نخست مستلزم مجابسازی سپس همراهسازی پایگاه رای آوری جبهه اصلاحات است که وجوه اشتراک آنها نارضایتی از وضعیت موجود، بیاعتمادی به ساختار نظام سیاسی و ناامیدی نسبت به آینده است. به سرانجام رساندن همین گام نخست، طی بازه زمانی محدود تا انتخابات، خود هفت خانی سترگ با خانهایی تودرتو است.
گام دوم، وضعیت حضور نامزدهای ریاست جمهوری است. این که شورای نگهبان در تعیین صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب چه رویهای از در پیش بگیرد نقش تعیین کنندهای در پیشبرد و در پیش گرفتن راهبرد جبهه اصلاحطلبان دارد. قطعا کاندیدای ریاست جمهوری اصلاحطلبان نمیتواند پیرو رویکرد ریئس جمهور مرحوم باشد و نمیتواند شعارهای حاکمیت پسند بدهد. از این رو، داشتن برنامه کشورداری که مستلزم تغییر وضع موجود باشد و به نقد ساختار و طرح شعارهای ساختارشکنی بینجامد که هیجان آور و رای آور باشد گریزناپذیر خواهد بود.
دیگر آنکه اصلاح طالبان تجربه تلخ نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری با تَعدد نامزدهای انتخاباتی را هنوز فراموش نکردهاند. از این رو، اگر رویکرد شورای نگهبان در قالب تائید صلاحیت چند نامزد اصلاح طلب قرار بگیرد و جبهه اصلاحطلبان بر سر حمایت از یکی از آنها دچار ناهمگرایی و تفرق شوند، این تجربه ناگوار به شکست و فروپاشی حتمی جبهه اصلاح طلبان خواهد انجامید.
این بار برخلاف دورههای گذشته اصلاحطلبان در پی کاندیدای عاریتی نیستند و پیگیر نامزد شش دانگ اصلاحطلب هستند. از این رو، افرادی مانند علی لاریجانی کاندیدای آنها نخواهد بود. حال اگر صلاحیت چنین نامزدهای شناسنامه دار اصلاحطلبی تائید نشوند، و اصلاحطلبان ناامید از حضور در مشارکت در فرایند انتخابات بشوند، در این صورت «شعار بازگشت به مردم» از سوی اصلاح طلبان به شدت رنگ خواهد باخت و پایگاه اجتماعی آنها فروخواهد پاشید.
حال اگر اصلاحطلبان توانستند پایگاه اجتماعی خود را یکپارچه منسجم کنند و قوه مجریه را در اختیار بگیرند، «دوران اره و تیشه» بین قوه مجریه و دیگر قوا فرا میرسد و دیگر نَه، نُه روز یکبار هر نُه ساعت یکبار شاهد بروز بحران در ارکان قدرت و سایش توان ملی خواهیم بود.
از این رو، اصلاحطلبان در وضعیت انتخابات پیش رو در شرایط بقای بین مرگ و زندگی قرار دارند هر گونه تصمیم غیر راهبردی و نامنسجم برای آینده کشور و این جریان، تعین کننده خواهد بود.
انتهای پیام/