
وظیفه حزب این است که نظارت بر قدرت را همیشه داشته باشد/
نشست «تحزب و چالشهای آن در جمهوری اسلامی ایران»
بهروز طیرانی: انسان بدون ایدئولوژی وجود خارجی ندارد؛ حتی ترامپ هم ایدئولوژی دارد
جلسه اول نشست «تحزب و چالشهای آن در جمهوری اسلامی ایران» توسط دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها برگزار شد.
بهروز طیرانی طی سخنانی در این نشست گفت: حزب در ایران ترجمه «party» اروپایی است و گرچه در فرهنگ دینی ما و در قرآن چندین بار تکرار شده، ولی تا قبل از ورودش به ایران در اواخر دوره قاجار، ما چیزی به عنوان «حزب» در تاریخ سیاسی ایران نداریم. جمعیتهایی هستند و فعالیت هم کردهاند ولی تشکیل حزب در ایران با حزب همت در باکو و بعد حزب کمونیست بود. اینها محصول آشنایی با فرهنگ سیاسی غرب بود که در کشور ما هم با گرایشهای مارکسیستی – کمونیستی وارد شد و بعد در دوران مشروطه دو حزب اجتماعیون عامین(دموکرات بعدی) و اجتماعیون اعتدالیون فعالیت میکنند.
وی با اشاره به اینکه در دهه ۲۰ با موج تأسیس احزاب در ایران روبرو هستیم، افزود: معمولا احزاب دارای ایدئولوژی خاص هستند؛ گرچه امروز ایدئولوژی به مثابه یک توهین، اتهام یا ناسزا در میان مردم و نیروهای سیاسی مطرح است و این ناشی از ناآگاهی سیاسی در جامعه ما است. در انتخابات اخیر آلمان حزب دموکرات مسیحی برنده شد و حزب سوسیال دموکرات را کنار گذاشتند. در آلمان، فرانسه و انگلستان و درسایر کشورهای اروپایی، این احزاب دارای ایدئولوژی خاص خودشان هستند. حالا ایدئولوژی یک وقت حداقلی و یک وقتی مثل احزاب کمونیست، حداکثری است.
وی تأکید کرد: چنانکه انسان بدون ایدئولوژی یا بدون باید و نباید، وجود خارجی ندارد، ولو اینکه اصلا از معنای ایدئولوژی هم با خبر نباشد، در مورد احزاب و تشکلهای سیاسی هم مطمئنا ایدئولوژی هست. اما با توجه به سابقه و به ویژه عملکرد احزاب کمونیست و بعد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اتفاقاتی که بر سر سوسیالیسم افتاد، در جهان غرب و سرمایهداری اینچنین تبلیغ شد که هرکسی دم از ایدئولوژی بزند و ایدئولوژی را مطرح کند، یک کسی است که از آزادی و حقوق بشر بیخبر است. به عقیده من این نیست.
طیرانی ادامه داد: حتی ترامپی که امروز آمده و حزب جمهوریخواه به دنبال او است، ایدئولوژی دارد. وقتی که بر سر کار میآید سقط جنین، گرایشهای جنسیتی ونژادی و تبعیض استخدامی را ممنوع میکند. او نیز بر اساس مجموعه فکری خود و براساس باید و نبایدهایی که به آنها معتقد است ،عمل می کند و برخلاف تصور رایج که ایدئولوژی سرمایه دارری و لیبرالی را ایدئولوژی نمیدانند آنها هم ایدئولوژی دارند. همچنین در میان احزاب مبارز و سازمانهای سیاسی آمریکای لا تین هم میبینیم که حداقل در چند دهه اخیر الهیات رهاییبخش به مثابه ایدئولوژی وجوددارد وبر مبنای الهیات رهایی بخش عمل می کنند.
وی با اشاره به اینکه بحث ایدئولوژی را در احزاب ایران هم میتوانیم مشاهده کنیم، گفت: تشکیلاتی که عنوان «حزب» بر خودش میگیرد، دارای یک سازماندهی مشخص است. بهترین نمونه آن را در حزب توده ایران میتوانیم مشاهده کنیم. بسیار ردهبندی طبقاتی منظم از سمپات گرفته تا عضو و رده های بالاتر و اعضای کمیتههای مختلف صنفی و کارگری تا کمیته مرکزی و تشکیلاتی بر مبنای نظم حزبی تقسیم بندی شده اند وظایف سازمانی مشخصی دارند، حق عضویت میدهند، اصول تشکیلات اعمال میشود، اعضا در مسائل اجتماعی، سیاسی و حتی فردی موظف به تبعیت از دستورات رهبری هستند و اعضا و سمپاتها باید به نامزدی که حزب معرفی میکند رأی بدهند.
طیرانی افزود: علاوه بر اینها احزاب دارای استراتژی مدون هستند که این استراتژی میتواند محصول شناختشان از چند عامل مثل شرایط داخلی کشورشان، حکومت مستقر، شرایط جهانی و جامعه باشد. با توجه به شناختی که از اینها دارند و امکاناتی که در اختیارشان میگذارند، به تدوین برنامه میپردازند. فراگیری حزب هم یکی دیگر از مشخصههای کار حزبی است؛ معمولا ارگان حزبی دارند.
وی در خصوص وظایف احزاب و تشکلهای سیاسی نیز گفت: مهمترین وظیفه حزب این است که بداند در چه محیطی فعالیت میکند. برای همین است که شما اگر به انتشارات و نشریات سازمانهای به خصوص قبل از انقلاب بپردازید، میبینید که چقدر ریز روی مسائل کارگری، کشاورزی و اصلاحات ارضی ایران و نفوذ سازمانهای امنیتی و نظامی کار کرده بودند؛ که این جامعه از چه چیزی رنج میبرد. فرض کنید آیا از عدم آگاهی رنج میبرد آن طور که دکتر شریعتی جامعه ایران را شرح میکرد؟ یا بحث این است که مردم آگاهی دارند مثل تحلیلی که امیرپرویز پویان و مسعود احمدزاده میکردند؟ ونیاز به اقداماتی است که ترس جامعه بریزد و به حرکت درآید؟
طیرانی یادآور شد: هستههای اولیه مجاهدین خلق حتی قبل از اینکه اعلام موجودیت کند، در سالهای ۴۶ و ۴۸ تحقیقات مفصلی راجع به نفوذ آمریکا، مساله صنعت و…کشاورزی یا تأثیرات اصلاحات ارضی بر جامعه روستایی ایران انجام دادند. یک موضوعی که مخصوصا در گروههای چریکی مطرح بود و در احزاب هم معمولا هست، «جامعهگردی» است. یعنی به جامعه میروند تا بشناسند که با چه کسی طرف هستند؟ مسائل مردم و مشکلات جامعه به لحاظ عینی چیست؟ نه اینکه فقط در اتاقشان بنشینند و کتاب بخوانند و ذهن و کله خود را از مطالب خیلی خوبی پر کنند که ممکن است تطبیقی با جامعه آنها نداشته باشد.
وی تأکید کرد: یکی از مهمترین وظایف حزب یا سازمان سیاسی «شناخت دقیق و عمیق از جامعه» و از سوی دیگر «ارتباطگیری با مردم» است. وقتی که شما ارتباط عمیق داشته باشید، بسیاری از مسال شما حل خواهد شد. در سالهای دهه ۱۳۴۰ بعد از اینکه مبارزه مسلحانه شکل میگیرد، سازمان چریکهای فدایی خلق منابع مالی خودش را معمولا از طریق سرقت از بانکها تأمین میکرد در حالی که سازمان مجاهدین خلق به دلیل ارتباطی که با اقشار مذهبی جامعه و به ویژه بازار تهران و همچنین روحانیت دارد، اصلا دنبال سرقت مسلحانه نمیرود بلکه منابع مالی خودش را از طریق ارتباط با بازار و روحانیت تأمین میکند.
طیرانی افزود: دومین وظیفه یک حزب یا سازمان سیاسی «جذب و ساماندهی نیرو» است. در اواخر بهمن یا اوایل اسفند ۵۷ که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد و اعلام موجودیت کرد، پرسشنامههایی در سطح کشور و به ویژه مساجد توزیع و در آنجا مردم را دعوت کردند که به حزب بپیوندند. حزب جمهوری اسلامی چون اول انقلاب است و رهبران نظام هم پشت آن بودند با آزادی کامل این کار را میکنند و در بسیاری موارد جذب نیرو به صورتهای مخفی، نیمه مخفی یا محدود صورت میگیرد. دورههایی در ایران ۲۴۰ حزب، جمعیت و انجمن دارای پروانه بودند اما شاید هر کدام از آنها غیر از تعداد اندکی، حتی کمتر از انگشتان دو دست عضو داشتند. این حزب یا تشکل سیاسی نمیشود؛ ولو اینکه اسمش را حزب گذاشته باشند.
وی با تأکید بر اینکه مسئولان حزب موظف به آموزش نیروها هستند، اظهار داشت: به احزاب ایران بعد از انقلاب نگاه کنید. چقدر بحث آموزش مهم شناخته و به آن بها داده میشد؟ در حالی که اگر نیرویی آموزش نبیند، ولو اینکه سازماندهی شود، به یک عنصر عملی تبدیل میشود که به عنوان سیاهی لشکر دنبال رهبران حزب راه خواهد افتاد.
طیرانی نظارت بر قدرت را وظیفه دیگر حزب دانست و گفت: یکی از وظایف حزب این است که عملکرد نهادهای حاکم بر جامعه را مراقبت کند و ببیند تا چه اندازه در خدمت اهداف جامعه است و چقدر از اهداف جامعه منحرف شدهاند. یعنی یکی از مهمترین وظایف حزب این است که عملکرد حکومت یا دولت را نقد و نظارت کند و اگر خلاف استقلال، تمامیت ارضی و منافع کشور عمل کرد، تذکر بدهد و جامعه را اشتباهات و انحرافات دولت و حاکمیت آگاه کند که نظام حاکم شما را به کدام سو میبرد. یعنی فرض کنید که ممکن است قوانین توسط نظام حاکم بر خلاف اصول قانون اساسی تغییر پیدا کند و بعضی از اصول قانون اساسی اجرا نشود، وظیفه حزب این است که نظارت بر قدرت را همیشه داشته باشد.
وی تأکید کرد: حزب صرفا یک نهاد نظارتی هم محسوب نمیشود بلکه تلاشی بر کسب قدرت در جامعه و به انجام رساندن اهداف و دیدگاههای خودش دارد. یک محفل روشنفکری محسوب نمیشود که بنشینند و حرف بزنند، انتقاد کنند و بعد هم هرکس دنبال زندگی خودش برود. بلکه بر اساس تحلیلی که از شرایط جامعه، حاکمیت مستقر و تواناییهای تشکیلاتی خودش دارد، مبتنی بر استراتژی و مشی خودش تلاش میکند که بدون توسل به خشونت، به اهداف سازمانی خودش دست پیدا کند.
انتهای پیام/