
از نظارتها و خالصسازیها تا موشکهای اسرائیل!
حسن دادخواه (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسن دانشگاهها)
تفاوتِ اصابت موشک و تخریب گستردهی سازه ها و ویرانی و نابودی ثروت عمومی با کنار گذاشتن و حذف و خانهنشین کردن نیروهای دلسوز، خوشفکر، کاردان و البته مستقل و منتقد، در این است که صدای مهیب و تخریب و ویرانی موشک، در یک لحظه انجام میشود و در همان ثانیه، با چشم و گوش صدا آن را میبینید و میشنویم و نابودی ثروت ملی و جان سپردن نیروها و آدمهایمان را مشاهده میکنیم ولی در نظارتها و حذفهای هدفمند، کنار گذاشتن نیروهای کارآمد و اصیل و میدان دادن به نیروهای متملق، نان به نرخ روز خور، دستناپاکان در سیستم اجرایی و تصمیمساز کشور، صدای تخریب و صحنه های ویرانی و نابودی ثروت های ملی، چند دهه بعد به گوش می رسد و احساس می شود!
تفاوتِ حمله و تجاوز وحشیانه به افراد بیپناه و بر هم زدن زندگانی و کسب و کار فرودستان و نیز مختل کردن بازارهای مالی و پولی که زیان و ضررهای آن را بلافاصله احساس میکنیم، با زیرپا گذاشتن قوانین، اجرای نابرابر قوانین، دهنکجی به رای مردم، تکرار سخنان هذیان و ملال آور و پرت و پلا در سیمای جمهوری اسلامی و منابر هفتگی و تریبون های فاقد مسئولیت و تحلیل های بی مایه مهمانان شبانه سیما، در این است که تهاجم موشک و پهباد و هواپیماهای جنگنده، با چشم دیده میشود ولی تخریب تدریجی و موریانه مانندِ رفتارها و گفتارهای زیان آور و معکوس، روح و روان مردم را در بلندمدت فرسوده و خسته می کند! بدون آنکه اثرات آن در کوتاه مدت به چشم آید و به گوشها برسد!
سالیانی است چند، سه دهه نفسگیر پس از پایان جنگ با ارتش بعث عراق، که سیاستها و برنامهها و شیوههای غلط حکمرانی، بلایی و دردهایی بر تن این ملت و شوربختانه نظام حکمرانی نشاند که در یک نیم روز و بلکه در چند ساعت، همه افسانهها و خیالبافی های تحلیلگران و مهمانان بی مایه و شبانه سیما و ادعاهای پوچ سخنرانی های پر از هذیان و تریبون ها و منابر هفتگی، به پودر تبدیل شد!
ضربات و زیان ها و تخریب های دریافتی دولت متجاوز اسرائیل را و ایثار های نیروهای مسلح و بویژه ارتشیان را نمی توان از نظر دور داشت ولی ادامه تهاجم به ایران و آسمان بی پناه و مردم بی دفاع می توانست کشور را و زیر ساخت های فرسوده آن را با کمبود و ناترازی مضاعف روبرو سازد!
پس از جنگ ۱۲ روزه، این امید دوباره و چند باره در دلِ جامعه مدنی و نخبگان رسانه ای و دانشگاهی زنده شد که نتایج این تهاجم میتواند به فرصت طلایی برای اصلاح و خودپالایی نظام حکمرانی تبدیل شود و دوره و برهه نوینی از تجدیدنظر در سیاستهای خارجی و داخلی و در رفتار با مردم شروع خواهد شد ولی با آرام شدن فضای امنیتی شوربختانه همان گفتمان بی حاصل و همان تحلیلگران بی مایه و مهمانان ثابت شبهای سیما، روی اعصاب و روح و روان مردم راه می روند و همان بلندگوهای هفتگی با همان بی پروایی سیاسی، شعارهای پوچ و هزینه دار سر می دهند!
نظام مدیریتی، نظام تصمیمگیری و نظام تصمیمسازی، نظام پولی و مالی، نظام آموزشی و پرورشی، نظام سازندگی و کارشناسی و محیط زیست و آب و هوای ایران، پس از پایان جنگ تاکنون هدف تهاجم و موشک ها و تخریب های تدریجی، بی صدا، موریانه ای و فرساینده قرار گرفته است و تهاجم وحشیانه دولت اسرائیل و دولت های همراه و پشتیبان آن، آخرین صحنه و پرده از مجموعه بدسلیقگیها، کج فهمیها، لجاجت ها و کینه توزی هایی است که وقوع آن دور از انتظار نبود!
با وجود همه نامهربانیها نسبت به مردم و جامعه ایران، خوشبختانه یا متاسفانه مردم ما، مردم فراموشکار یا بسیار با گذشت هستند که در بزنگاه بروز خطرات، ایران را همچون فرزند بلکه عزیزتر از فرزند، در آغوش می گیرد تا گزند و آسیبی به آن نرسد. این مرز و بوم باید بی خطر و سالم و یکپارچه بماند. ایراندوستان و وطن دوستان به نحیف و ذلیل و بر هم خوردن یکپارچگی آن، رضایتمند و خوشنود نیستند!
انتهای پیام/