خوزستان
در حاشیه حوادث این روزها…
در حاشیه حوادث این روزها…
حسن دادخواه (عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه)
به رغم پاره ای تلخ کامی ها، آتش سوزی و خرابی هایی که اعتراضات اخیر در کشورمان در پی داشت، با استناد به محتوای سخنان و موضعگیریهای مقامات عالی و مدیران میانی و مسئولان کشوری و لشکری در ارزیابی آن، این اعتراضات، چندان بیفایده و سود نبوده است و درسهای فراوانی در درون خود دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱_ پیبردن به وجود و اهمیت هیجان:
وجود نیروی ارزشمندی به نام «هیجان»، در انسان و بویژه در گروه سنی نوجوانان و جوانان پسر و دختر، در سراسر جهان و در میهن اسلامی ایران، واقعیت علمی و انکار ناپذیری است. این نیروی انرژی بخش، البته باید با نیروی تعقل و شناخت به کنترل در آید و سامان بپذیرد و به همراه جسم و تن و در موقعیت های متفاوت، رشد کند و در خدمت کلیت شخصیت افراد قرار بگیرد. به جهت همبن اهمیت، نزدیک به دو سده است که در مغرب زمین تحقیقات علمی دامنه داری در پیرامون کیفیت این نیروی ارزشمند و در قالب «روان شناسی هیجان»، انجام شده و ادامه دارد.
این نیروی موجود در انسان را باید به رسمیت شناخت، به آن اهتمام ورزید و در محاسبات ماهیت و چگونگی افراد، باید مورد ارزیابی و اعتنا قرار گیرد. انسان بی هیجان, در واقع انسان مرده و بی ثمری است.چقدر در اشتباه و خطا هستیم اگر این انرژی ارزشمند انسان را با معیارٕ، «با ما بودن» یا « بر ما بودن» آنان با خویش، اندازه بگیریم و ارزش دهیم. صرف اینکه افراد شرکت کننده در فلان حرکت اعتراضی، از روی هیجان، اعتراض کردند، دلیلی بر باطل دانستن هیجان و پیام و اعتراض آنان نیست.
در هر حال، واکنشهای انسان ها به هیجانات داخلی و جوششی، لزوما ویرانگر و بیرون از منطق و اشتباه نیست و مدیریت سیاسی یک کشور و ملت بزرگ، بدون آگاهی بر روان شناسی، اصل حکمرانی را با لنگی و با بار کج حرکت کردن، روبرو می کند.
۲- اهمیت دانش آماری:
دانش و علم ابزاری آمار، بسیار دارای اهمیت است. در حکمرانی های مردم محور، بیگمان دانستن تعداد شهروندان و دانستن تعداد و درصد موافقان و مخالفان بسیار مهم و حیاتی است و همواره باید مورد پایش و سنجش قرار بگیرد. مردم را نمیتوان « توده وار» اداره کرد بلکه جمعیت شهروندان از افرادی تشکیل شده است که رنگارنگ و متغیر هستند. جلب نظرات آنان، با اندازه گیری آماری، دارای اعتبار است و نه به پایین و بالا بودن داد و فریاد جمعیت انبوه.
بر این پایه، تعداد حاضران در یک مراسم، که درصد بسیار ناچیزی از جمعیت یک شهر را تشکیل می دهند، نمیتوان ملاک و معیار همراهی همه مردم آن شهر بلکه ملت ایران به شمار آورد همچنان که حضور تعداد و درصدی ناچیز از دانش آموزان و دانشجویان در یک حرکت اعتراضی را نمیتوان به حساب جمعیت میلیونی دانش آموزان و دانشجویان سراسر کشور گذاشت.
۳_ اهمیت جوانان:
ارزشمندی نوجوانان و جوانان، بویژه دختران نوجوان و جوان و نقش آنان در آینده جامعه، امروزه بر هیچ فردی پوشیده نیست. حضور نوجوانان و جوانان در حرکت های اعتراضی پیش از انقلاب اسلامی و مشارکت آنان در بسیج مردمی برای شرکت در جنگ تحمیلی و تمجیدهای فراوان امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری از این گروه سنی تاثیرگذار، نیاز به تشریح و تکرار ندارد.
امروزه درصد قابل توجهی از جمعیت کشور را گروه سنی نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند، گروهی با زبان و نیاز و ایده ها و آرزوهایی نو و متفاوت و در عین حال با آینده فردی و جمعی نامعلوم و غیر قابل پیش بینی.
این نیروی بالقوه را در محاسبات حکمرانی باید به شمار آورد و دنیا را با نگاه آنان دید. این نیرو، سالیانی است که بر اثر سیاست های ناقص فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی، در مسیر انواع آسیب ها مانند اعتیاد، انحراف اخلاقی، بی شغلی، ناامیدی جمعی، بی هویتی، سرکشی سیاسی و نافرمانی اجتماعی قرار گرفته است و تسکین های ناکارآمد دولت ها نتوانسته است گره از کار آنان بگشاید. حضور جمعیت نوجوان و جوان در یک اعتراض آرام اجتماعی، به همان اندازه که میتواند ویرانگر باشد، می تواند هشدار بیدار باش نیز باشد. هیچ اعتراض اجتماعی را نمی توان به صرف کم سن و سال بودنٕ معترضان و ناراضیان و یا زن و دختر بودن انان، با بی اعتنایی و سبک شمردن، از سرگذراند و نادیده گرفت.
۴_ شمشیر دو تیغ اقتصاد:
به رغم ناچیز شمردن تاثیر وضع اقتصادی و معیشتی مردم بر کنش ها و رفتارهای آنان، در نخستین سال های پس از پیروزی انقلاب و تاکید و تکیه بر ایمان و معنویت، خوشبختانه حرکت های اعتراضی مردم و جستجو برای پیدا کردن دلایل و اسباب این اعتراضات، دسته ای از صاحبان بلندگو را، که قدرت و مکنتی در انتشار دیدگاه های خویش دارند، واداشت تا به نقش اقتصاد در کنش های اجتماعی بپردازند. گروهی از این دسته، فقر و تهی دستی را عامل این اعتراضات تلقی کردند و گروه دیگر، سیری شکم را، و چه تحلیل سست و شتابزده ای است که علت کم فروغ بودن اعتراضات در خوزستان را، گرسنگی عمومی مردم خوزستان می داند که فرصت اندیشیدن به اعتراض را از مردم خوزستان گرفته است زیرا آنان در فکر چاره دردهای کهنه گرسنگی خویش و معیشت بر رفتار و منش های مردم ولی در همین حد که دریافته شد نقش اقتصاد بر روح و روان و رضایت و نارضایتی مردم، نقش پایه ای دارد، جای شکر دارد.
انتهای پیام/