دوگانگیهای ساختگی و آسیبهای آن!
دوگانگیهای ساختگی و آسیبهای آن!
حسن دادخواه (عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ادبیات سیاسی و نِگرههای اجتماعی عموم مردم و بویژه نسل برآمده از انقلاب که نقش بسزایی در صحنههای سیاسی و فرهنگی کشور داشتند، تغییرات برجسته و ژرفی بوجود آمد. شمارش و ارزیابی هر یک از آن تغییرات، البته نیازمند واکاوی میدانی و جامعه شناختی و بررسی های اثرات مثبت و منفی در سال های پس از پیروزی انقلاب است.
یکی از آن تغییرات تاثیرگذار و ریشه ای، بروز دوگانگی هایی در گفتمان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در میان مردم و در فرآیندهای رسمی و دولتی است که در ادامه به شماری از آن اشاره می رود:
۱_ تعهد و تخصص:
پس از پیروزی انقلاب، دوگانگی تخصص و تعهد میان دوستداران انقلاب و گفتمان انقلابی پدیدار گشت.
مقصود از تعهد، پایبندی فرد به آموزه های دینی و انقلابی است و مقصود از تخصص، دانش و مدرک تحصیلی فرد است. البته فرد مطلوب در این گفتمان، کسی است که متخصص متعهد باشد و داشتن تعهد بی گمان بر داشتن تخصص، ارجحیت و برتری دارد. در این دوگانگی ساختگی، فردی که پایبند به ارزش های انقلابی و دینی است بر یک فرد متخصص در رشته های علوم تجربی و حتا علوم انسانی، برتر است و تفوق دارد و برای سپردن مسئولیت اجرایی از امتیاز ویژه ای برخوردار است.
خاستگاه زایش دوگانگی تخصص و تعهد این بود که نیروهای انقلابی و جوان فاقد تخصص بودند و اصولا متخصصان را تحصیل کرده دانشگاه ها که خمیرمایه آن، غربی است، می دانستند و انقلاب اسلامی را در برابر و در ستیز با غرب و فرهنگ غربی و مظاهر آن می دانستند و داشتن تخصص، یکی از نمادها و مظاهر فرهنگ غربی بود مگر آنکه فرد متخصص، به ارزش های انقلابی و دینی عملا و علنا پایبند باشد.
در این دوگانگی ساختگی، فرد متهد به مراتب، بهتر می تواند از انقلاب، پاسداری و اصول آن را رعایت کند. آسیب بزرگ این دوگانگی، پیشبرد کارهای اجرایی بر اصول نادرست و عدم رعایت تخصص لازم در انجام کارهاست.
۲_ پیش و پس از انقلاب، انقلابی و طاغوتی:
فضای انقلابی و شور و حماسه حاصل از پیروزی انقلاب و فقدان تجربه در میان انقلابیان و بی اطلاعی ایشان از تاریخ، دست به دست هم داد و در گفتمان انقلاب، تقسیم بندی و دوگانگی میان برهه قبل و بعد از انقلاب بوجود آمد گویی هر آنچه وابسته و متعلق به قبل از انقلاب است، کاملا باطل و بیهوده است و با دیده شک باید به آن نگریست. در همین دوگانگی، افراد متعلق به سنت ها و باورهای قبل از انقلاب و راه ها و روش های متعارف در عرصه های مدیریتی، طاغوتی و غیر انقلابی شناخته شدند و افراد پاکباز و سرشار از شور انقلابی که دستی در پیروزی انقلاب داشتند و چابک و سلحشور در عرصه مدیریتی و اجرایی ظاهر گردیدند، افراد انقلابی شناخته شدند. آسیب های سپردن کارها به آنان، فارغ از پاره ای امور که با سرعت بیشتری انجام گرفت، اجرای ناپخته و نادرست و ناقص کارهای ریز و درشت است که زیان های آنها در سال های پس از اجرا آشکار گردید.
۳_ داخل و خارج از کشور:
پس از پیروزی انقلاب در ایران، از نگاه فرهنگی و تربیتی و حتا اقتصادی، گویی مرزی میان داخل و بیرون از کشور کشیده شد و آنچه به بیرون از کشور تعلق داشت، شامل سازمان های جهانی و شخصیت های علمی و دیدگاه های برآمده از جغرافیای بیرون از کشور، با بدگمانی همراه شدند و مخالف و دشمن انقلاب به شمار آمدند. در این میان، برداشت های ناقص و نادرست و خام از مفاهیمی مانند استقلال و خودکفایی و تکیه به داخل، موجب تشدید این دوگانه سازی شد و بر گفتمان تربیتی، فرهنگی و اقتصادی کشور سایه افکند.
این دوگانگی ساختگی، بعدها موجب محروم ماندن کشور از مزیت های دیگر کشورها، عدم تعامل با جهان و برهم خوردن موارنه در روابط بین الملل میان ایران و بسیاری از کشورها گردید.
۴_ ملی و مذهبی:
نیروهای ملی به افراد مستقل و یا وابستگان به احزاب و تشکل هایی گفته می شود که به ملت و وطن و سرزمین ایران، اهتمام و گرایش ویژه دارند و حفظ و پاسداشت از سرزمین ایران و ملت ایران را فارغ از دین و مذهب و نژاد و قومیت و جنسیت، گرامی و ارجمند و مرجح می دانند. این افراد، عموما مسلمان و دین باور هستند و به قوانین و مقررات موضوعه از جمله قانون اساسی احترام می گذارند. پس از پیروزی انقلاب، افراد وابسته به این گرایش، به دلیل اعتقاد به روش ها و مبانی متفاوت در اداره کشور و به رغم مسالمت جویانه بودن مشی سیاسی ، از صحنه و عرصه سیاسی و اجرایی کشور کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند.
در برابر آنان، افراد مذهبی، آنانی هستند که ملیت و میهن را در درجه دوم و پس از باورهای مذهبی و اعتقادات دینی در رفتار با آنسوی مرزها، قرار می دهند. این تقسیم بندی و دوگانگی، موجب بالا گرفتن نزاع های سیاسی در پس از انقلاب و کنار گذاشتن بخشی از نیروهای فعال و نیکنام در عرصه سیاسی و اجرایی گردید.
۵_مستضعف و مرفه:
پس از پیروزی انقلاب رسیدگی به امور مردمان فرودست و مستمندان و یا به اصلاح قرآنی و آنچه در دوران انقلاب مشهور بود، یعنی مستضعفان مورد توجه قرار گرفت. گرچه در شعارهای دوران انقلاب و بلکه در مطالبات و خواسته های مردم، درخواست اقتصادی دیده نمی شد. در برابر آنان، طبقه مرفهان و آنچه که سرمایه دار خوانده می شد، قرار داشتند که به نوعی حامیان رژیم سلطنت به شمار می رفتند. اینگونه بود که دو گانگی مستضعف و مرفه، معیار دو دستگی و تقسیم بندی میان مردم قرار گرفت. اینکه عملا رسیدگی به طبقه فرودستان به چه سرانجامی کشیده شد، موضوع دیگری است ولی برخورد با طبقه مرفهان و مصادره اموال و دارایی آنان، در همان سال های نخستین انقلاب، موجب تعطیل شدن کارخانجات و مراکز تولیدی و بیکاری کارگران شد.
این دوگانگی ساختگی، بدون توجه بنیادی به علل پیدایش طبقات فرودستان و راه های بر طرف کردن فقر عمومی و بدون تبیین راه های حمایت از سرمایه و تولید و راه های جلو گیری از انباشت ثروت در دستان افراد معدود، موجب از هم گسیختگی صنایع و زیان دهی آنها و فرار تولیدگران از کشور گردید.
در هر حال، امروز با بیش از چهار دهه تجربه اندوزی و برآورد هزینه و فایده و چشیدن دستاوردهای تلخ و شیرین می توانیم به ارزیابی هر یک از دوگانه سازی های یاد شده و دیگر تقسیم بندی و مرزکشی ها پرداخت و نسبت به اصلاح و تجدیدنظر در هر کدام اقدام نمود.
انتهای پیام/