اقتصادی و اجتماعیخوزستان

وعده‌های توهمی و غفلت از موانع ساختاری/ چرا از تجربه‌های شکست‌خورده قبلی در اقتصاد ایران درس گرفته نمی‌شود؟

چرا از تجربه‌های شکست‌خورده قبلی در اقتصاد ایران درس گرفته نمی‌شود؟

وعده‌های توهمی و غفلت از موانع ساختاری

مرتضی افقه (اقتصاددان و استاد دانشگاه و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ شهید چمران اهواز)

از روز شنبه ۳۰ مرداد بررسی صلاحیت نامزدهای معرفی‌شده برای تصدی وزارتخانه‌های دولت آغاز شد. هرچند انتظار این بود با توجه به شرایط فوق حساس ناشی از تداوم تحریم‌ها، تلفات بی‌سابقه ناشی از کرونا و مشکلات زیست‌محیطی و آبی کشور، استقرار تیم اجرایی جدید، خارج از روال عادی و به صورت فوق‌العاده انجام می‌شد تا رفع مشکلات مردم بیش از این دچار تاخیر نشود. به هرحال، بعد از رای اعتماد به هیات وزیران (اگر به صورت کامل انجام شود)، ماه‌ها طول می‌کشد تا افراد جدید معاونین و مدیران ستادی وزارتخانه‌ها را نصب و به دنبال آن مدیران استانی و شهرستانی تغییر کنند. و البته مدت‌ها طول می‌کشد تا افراد جدید، با محیط درونی و بیرونی سازمان و اداره و نیز با افراد و پرسنل خود آشنا شوند.

خوشبینانه‌ترین حالت شروع جدی کار، شش ماه پس از انتخاب ریاست جمهور است. هرچند این روال البته در تمام سال‌های گذشته جاری بوده است اما انتظار این بود که با درک شرایط بحرانی فعلی، تمامی این مراحل به صورت اورژانسی و خارج از روال عادی انجام شود. بحرانی شدن تلفات ناشی از موج پنجم کرونا نمی‌تواند بی‌ارتباط با بلاتکلیف بودن مدیران فعلی و آتی وزارت بهداشت باشد. بعد از این نکته مقدماتی، به بررسی برنامه‌ها و وعده‌های افراد معرفی‌شده برای تصدی وزارتخانه‌ها می‌پردازم. طبق روال، اغلب افراد فهرستی از برنامه‌های پیشنهادی خود را برای کسب رای اعتماد، به مجلس داده یا در اختیار رسانه‌ها قرار داده‌اند.

بررسی این برنامه‌ها نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از بندهای پیشنهادی نکته جدیدی نداشته و در ده‌ها سند و برنامه پیشین از جمله برنامه وزرای قبل تکرار شده و بسیاری هم به نتیجه نرسیده است. در واقع، بسیاری از بندهای برنامه‌ها، فهرستی است از آرمان‌ها و آرزوهایی که بدون توجه به موانع ساختاری (سیاسی، اجرایی، اداری و حتی فرهنگی) موجود ارایه شده است. موانعی که رفع آنها مستلزم تغییرات اساسی و زیربنایی در ساختارهای فوق است که هم زمانبر است، هم اراده می‌خواهد و هم در محدوده اختیارات قوه مجریه به تنهایی نیست.

جدای از اجرای شش برنامه و چندین سند بالادستی، سند چشم‌انداز می‌توانست تجربه‌ای عبرت‌انگیز برای افراد پیشنهادی باشد که برنامه‌های خود را با احتیاط و وسواس بیشتری ارایه کنند. شاید بهتر است رسانه‌ها و نمایندگانی که قرار است به این برنامه‌ها رای اعتماد بدهند، در این مرحله از افراد بخواهند توضیح دهند این اهداف و برنامه‌ها را با توجه به ده‌ها محدودیت اداری، اجرایی، سیاسی، فرهنگی و از همه مهم‌تر در شرایط تحریمی فعلی، چگونه می‌خواهند انجام دهند؟ اگر این چگونگی اجرا و عملیاتی شدن برنامه‌ها سوال نشود، چهار سال بعد مثل بسیاری از مدیران پیشین یا می‌گویند نگذاشتند یا با هنر فن بیان به توجیه ناکارآمدی احتمالی خود می‌پردازند.

یکی از غفلت‌های مدیران حاکمیتی این است که اغلب مدیران (در همه سطوح)، با توهم قدرت مطلق داشتن، کار را شروع می‌کنند و بر اساس همین توهم وعده‌ها می‌دهند اما غافلند از اینکه انبوه موانع ساختاری، مطلق بودن قدرت آنها را به‌شدت محدود کرده و مانع از به نتیجه رسیدن بسیاری از برنامه‌ها می‌شود.

برای اثبات این ادعا که بسیاری از وعده‌ها و برنامه‌های ادعایی یا پیشنهادی طبق اراده افراد انجام نمی‌پذیرد به دو نمونه و تجربه بسنده می‌کنم.  اول وعده‌هایی برای تامین واکسن مورد نیاز کشور، وعده‌های مکرر با ارقام و تواریخ دقیق برای تولید در داخل که تقریبا هیچ‌کدام محقق نشد و بنابراین، این خلف وعده مورد انتقاد و سوال رسانه‌ها و مردم و احتمالا مدیران ارشد قرار گرفته است.

اما مثال بارز دیگر، وعده‌ای بود که روحانی رییس‌جمهور پیشین در دی‌ماه ۱۳۹۲ و در اولین سفر استانی خود به مردم خوزستان داد. وعده رییس‌جمهور را عینا از متن سخنرانی ایشان در اهواز به نقل از رسانه‌ها ارایه می‌کنم: «اولین قدمی که دولت قبل از این سفر بحث‌هایش را دوباره انجام داده است و به حول و قوه الهی آن را شروع خواهد کرد و در دولت یازدهم به اذن پروردگار آن را به ثمر خواهد رساند، کشاورزی استان خوزستان است. برای آماده کردن و زیر کشت بردن ۵۵۰ هزار هکتار از این استان نیازمند ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان هستیم که برای این رقم دولت پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده است. از طریق صندوق توسعه در طول ۳ سال آینده همه این زمین‌ها را آماده کشت خواهیم کرد و این کار بسیار بزرگی است که باید در این استان انجام شود. امروز رییس‌جمهوری به شما قول می‌دهد که همه توان دولت را برای اجرای این پروژه عظیم استان به کار بگیرد».

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود قرار بود این طرح عظیم طی ۳ سال به انجام برسد. اما طبق گزارشات منتشر شده بعد از گذشت حدود ۸ سال از اعلام آن وعده حاکی است که از حدود ۵۵۰ هزار هکتار زمین‌های یاد شده تنها حدود ۳۰۰ هزار هکتار به بهره‌برداری نهایی رسیده و ۲۵۰ هزار هکتار یعنی حدود ۴۵ درصد هنوز در مرحله مطالعاتی قرار دارد. در همان سال به صورت تصادفی در جلسه‌ای با یکی از مدیران وزارت کشاورزی مواجه شدم و به ایشان اعتراض کردم که چگونه جرات کرده‌اید چنین وعده نشدنی‌ای را به رییس‌جمهور بدهید تا در حضور مردم آن را اعلام کند؟ ایشان با اعتماد به نفس کامل (با همان توهم قدرت مطلق داشتن یک مدیر) پاسخ داد که «ما با تخصیص یک و نیم میلیارد دلار از محل صندوق توسعه ملی این کار را طبق وعده انجام خواهیم داد».

متاسفانه یکی دیگر از کج‌فکری‌های بسیاری از مدیران و حتی بسیاری از اقتصاددانان، وجود نگرش مهندسی و مکانیکی بر افکار آنان است که تصور می‌کنند اهداف اقتصادی و اجتماعی تنها با تامین منابع مالی لازم طبق برنامه قابل انجامند.

در همان جلسه براساس شناختی که از موانع تولید و توسعه در کشور داشتم با قاطعیت گفتم که این هدف در این زمان کوتاه قابل انجام نخواهد بود و امروز با گذشت هشت سال همان گفته محقق شده است. اگرچه واقفم که در طول این هشت سال، مدیران دلسوز کشور و استان با تمام توان تلاش کردند اما همان‌گونه که بارها نوشته‌ام، برای نیل به هر هدفی، خواست و اراده و وجود منابع مالی تنها شرط لازم هستند اما شرط کافی وجود ده‌ها عامل تسهیل‌کننده دیگر است که در شرایط فعلی کشور وجود ندارند.

در واقع آنچه مدیران با تفکر مهندسی و مکانیکی توجه نمی‌کنند، رفع موانع ساختاری است و عجیب آنکه با مشاهده تمامی ناکامی‌های مدیران پیشین در تحقق وعده‌های خود، باز هم عبرت نمی‌گیرند یا نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. همین بی‌اعتنایی باعث شده تا هم منابع بسیار تلف شوند و هم فرصت‌های غیرقابل جبران از دست بروند. بنابراین، مهم‌ترین سوالی که باید از افراد معرفی شده کرد، این‌است که با توجه به انبوه مشکلات ساختاری، این وعده‌ها را چگونه عملیاتی خواهندکرد؟

به نقل از: اعتماد

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا