۱۰میلیون نفر بسیار مهمتر است
۱۰میلیون نفر بسیار مهمتر است
محسن صنیعی (عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
در خبرها آمده است که حجتالاسلاموالمسلمین مهدی ابوطالبی که از شاگردان آیتالله مصباحیزدی است، در یک گفتوگو در مورد ضرورتها و زوایای مختلف ورود روحانیت به سیاست اظهار کرده که «شاید ما به خاطر جمهوری اسلامی تا ۱۰میلیون نفر را ازدستداده باشیم؛ اما فقط براثر انقلاب اسلامی و به دست فارغالتحصیلان جامعهالمصطفی ۵۰میلیون نفر در دنیا شیعه شدهاند.»
برای اینکه مفهوم از دست دادن تا ۱۰میلیون نفر در ایران بهتر فهمانده شود، این سخن ایشان در این گفتوگو جالبتوجه است: «میگویند بعد از انقلاب چون حکومت در دست روحانیت افتاده مردم از دین و روحانیت زدهشدهاند. البته به نظر بنده چنین افرادی محدودند؛ یعنی من همیشه میگویم واقعاً چه تعداد زدهشدهاند؟! یعنی چند نفر ایرانی به خاطر جمهوری اسلامی در این ۴۰سال میگویند آقا ما روحانیت که هیچ، اسلام را هم دیگر قبول نداریم؟ یکمیلیون نفر؟ پنج میلیون نفر؟ بنده میگویم فرض کنید ۱۰میلیون نفر.»
بهاینترتیب، مشخص است که منظور ایشان از ماجرای از دست دادن ۱۰میلیون نفر، تعداد کسانی است که از دین و روحانیت دلزدهشدهاند. در این خصوص، نگارنده به این نمیپردازد که آیا عدد ۵۰میلیون شیعه صحیح است یا نه و حتی آیا آن عدد ۱۰میلیون نفر دلزده از روحانیت در ایران صحیح است یا نه؟ و ضمناً به این هم فعلاً کار ندارم که با چه هزینهای توانستهایم این جمعیت ۵۰میلیون نفر را شیعه کنیم؟ و جامعه المصطفی چه ردیفهای بودجهای در بودجههای کشور داشته است؟
باز به این نمیپردازم که اگر روزی نتوانستیم آنان را از جهت فکری یا حتی مالی تأمین کنیم، ایبسا برگردند به اصل خویش؛ ولی دوست دارم به این بپردازم که از جهت جریان فکری، این ۱۰میلیون نفری که مدعی از دست دادنشان هستیم، بسیار مهمتر از آن عدد ۵۰میلیون نفر هستند. این ۱۰میلیون نفر در متن جامعهای هستند که در طول تاریخ اسلام و تشیع، جریان ساز بودهاند.
علمای بزرگ دینی در ایران، پرچمدار تشیع در عالم اسلام بودهاند. این ۱۰میلیون نفر در متن جامعهای هستند که بهعنوان یک الگوی جدید، بنا گذاشته بودند حکومتی دینی به شکل جمهوری اسلامی یعنی با محتوای اسلامی و ملاحظات جمهوریت واقعی بنا نمایند، در نتیجه از دست دادن ۱۰میلیون نفر از معتقدان به دین، در حقیقت میتواند به معنای مثبت یا منفی بودن تجربه حکومت دینی باشد، پس بنابراین، این تعداد بسیار مهم است و بسیار مهمتر از آن ۵۰میلیون نفر. تجربه حکومت دینی در ایران، میتواند بهمثابه ناکامی تجربه حکومت دینی در کل جامعه اسلامی باشد. همه ملاحظه امام در مجادلات دهه۶۰ بر این قرار داشت که اسلام متهم به عدم اداره جهان (جامعه) نشود.
امام در دیماه ۶۷، در نامهای خطاب به اعضای شورای نگهبان بیان میکند:
«تذکری پدرانه به اعضاى عزیز شوراى نگهبان میدهم که خودشان قبل از این گیرها، مصلحت نظام را در نظر بگیرند، چراکه یکى از مسائل بسیار مهم در دنیاى پرآشوب کنونى نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیمگیریهاست. حکومتْ فلسفه عملىِ برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلى و خارجى را تعیین میکند و این بحثهای طلبگى مدارس که در چهارچوب تئوریهاست، نهتنها قابلحل نیست که ما را به بنبستهایی میکشاند که منجر به نقض ظاهرى قانون اساسى میشود. شما در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعى صورت نگیرد- و خدا آن روز را نیاورد- باید تمام سعى خودتان را بنمایید که خدایناکرده اسلام در پیچوخمهای اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سیاسى، متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد.»
در حقیقت، همه نگاه امام به مصالح نظام، عدم توانایی اداره حکومت و مصالح مردم است. درصورتیکه حکومت دینی نتواند یک زندگی متناسب برای عامه جامعه پدید آورد و مردم با مشکلات عدیده روبهرو شوند و جامعه با بحرانهای متعدد روبرو باشند، در حقیقت تجربه حکومت دینی، بهعنوان یک تجربه شکستخورده ثبت خواهد شد. پس بنابراین بسیار مهم است که نکند تعداد قابلتوجهی از مردم، از دین، حکومت و روحانیت زدهشده باشند. بسیار مهم است که چرا غالب مردم در انتخابات اخیر، مشارکت نکردهاند.
هدف عالی حکومتها، تأمین شرایط مناسب برای زندگی و معیشت صد در صد جامعه است نهفقط یک عده خاص حامیان. متأسفانه اگر خود را بیتوجه به نگاه مردم دانستیم، ۱۰میلیون و ۲۰میلیون برای ما مهم نبود به مرحلهای میرسیم که فقط به خود توجه خواهیم کرد.
به نقل از: همدلی
انتهای پیام/