جایگاه “میهن دوستی” در حکمرانی

جایگاه “میهن دوستی” در حکمرانی
دکتر حسن دادخواه (عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه)
“میهن” و “وطن” و “سرزمین”، در روشنترین شناسه، همان مکانی است که داخل و محصور به حدود و ثغور و مرزهایی است و سرزمین و محل زیست یک ملت و اهالی آن را از دیگر اوطان و سرزمین های پیرامون آن، جدا و مشخص می کند.
این میهن و وطن و سرزمین، شامل تمام اهالی و مردمانی است که به لحاظ حقوقی و شناسنامه ای، وابسته و مقیم و متعلق به آن سرزمین هستند. افزون بر مردمان، مجموعه ثروت های رو و زیرزمینی و اعتبار تاریخی و جغرافیایی و حتا آسمان آن سرزمین نیز، جزیی از دارایی های آن وطن و میهن به شمار می رود. فرهنگ و تمدن و هنر و ادبیات یک ملت و سرزمین، هر کدام بخشی هایی بس مهم از اعتبار تمدنی و تاریخی یک سرزمین و وطن است.
ملت و مردم، سرزمین محل زیست آنان و محدوده جغرافیایی و همه ثروت های مادی و معنوی و پیشرفت های علمی داخل در یک سرزمین، باید توسط و از سوی همه شهروندان مقیم و متعلق به آن سرزمین و وطن، دوست داشته شود و مورد حمایت و پاسداشت و پشتیبانی قرار گیرد و دقیقا از این روست که مثلا در جنگ ها و هجوم بیگانگان به مرزهای یک سرزمین، ملت ها و دولت ها و حکومت ها، هم برای نگاهداری از موجویت خویش و هم حفظ یکپارچگی سرزمینی، حتا جان در راه دفاع از وطن خویش می بازند.
بر این پایه، حفظ خاک به ارزشمندی حفظ قدرت حکمرانی و بلکه بیشتر از آن، اهمیت دارد به این معنا که با حفظ یکپارچگی سرزمینی و تداوم استقلال و جلوگیری از وارد شدن صدمات به آن، چه بسا جان و قدرتمندی و چیرگی بر وطن و کشور نیز فدای سلامت و سرافرازی آن شود!
متاسفانه در فرهنگ و ادبیات عمومی پس از انقلاب اسلامی و در میان بخش ها و دسته هایی از مردم و مسئولان و مقامات عالی کشوری، مباحث مربوط به میهن دوستی در لابلای اصطلاحات و مفاهیم جدید سیاسی مانند توجه به فرودستان جهان، دوری گزینی از ملی گرایی و در تقابل تلقی کردن آن با دینداری و……، کم رنگ و کم فروغ بلکه به ضد ارزش تبدیل گردید و هر گونه نشانه های میهن دوستی و ایران دوستی در یک فرد، موجب بدگمانی نسبت به او شد.
به موازات این تلقی های نادرست و شتاب زده، به اشتباه گمان می رفت که آموزه ها و تعالیم مذهبی با هر نوع تکنیک و روش های آموزشی زیبا و نازیبا از سوی مبلغان، می تواند به جای فرهنگ و هنر و ادبیات ملی و میهنی بنشیند و جا و جایگاه آنها را پر نماید.
دستاورد کوشش ها و پافشاری ها در به راه آوردن جوانان و آشتی دادن آنان با آموزه های دینی، امروزه نشان می دهد که نه تنها نتوانستیم زیبایی ها و جذابیت های دین را به نسل جوان در جامعه ایرانی معرفی نماییم؛ بلکه احساس میهن دوستی و ایران دوستی و علاقه به فرهنگ و هنر ملی و میهنی را هم در آنان سست و بی رمق کردیم.
آری! میهن دوستی و ایران دوستی در امر حکمرانی، تنها نمی تواند یک احساس و عاطفه شخصی باشد؛ بلکه چون رودخانه ای زلال و پر پشت و مواج، موجب سیاست گذاری های درست و موضع گیری های پر سود برای کشور و مردم است.
احساس میهن دوستی، از بروز اختلاس و اقدام علیه منافع ملی و مردمی و ادامه روال های ناکارآمد و اتخاذ مواضع زیان بخش جلوگیری می کند.
انتهای پیام/