مهسا امینی و جریان توجیه
مهسا امینی و جریان توجیه
محسن صنیعی (عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو شورای مرکزی انجمن مدرسین دانشگاهها)
مهمترین خبر این روزها، خبر درگذشت مهسا امینی پس از بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی در ساختمان معروف ِ وزرای تهران است. افکار عمومی و بهخصوص فضای مجازی نسبت به آن عکسالعمل گستردهای نشان داده است، بهطوریکه یک هشتگ مربوط به این موضوع در فضای مجازی جهانی «ترند» شده است و توییت و بازتوییتهای هشتگ مهسا امینی در توییتر از دو میلیون رد کردهاند.
جامعه بهدرستی میپرسد که آیا برای یک تذکر حجاب، لازم بود که دختر ۲۲ساله غریب، به مرکز پلیس آورده شود و تحت استرس قرار گیرد و بسیاری پرسشهای دیگر، ولی متأسفانه، یک جریان در کشور بهجای اینکه این مسئله و پیامدهای بسیار بد فرهنگی- اجتماعی در داخل و تبعات سیاسی آن در سطح بینالمللی را مورد پرسش قرار دهند، از ابزار توجیه استفاده میکنند.
سید مصطفی میرسلیم، نماینده تهران، این کار را رفتار منافقانه میداند و مینویسد: «این خصلت بیآبرویی منافقان است که سعی میکنند با هر بهانهای با سوءاستفاده از لجامگسیختگی فضای مجازی، دست به آبروریزی از جمهوری اسلامی بزنند.» ایشان، شرایطی را که منجر به اغما رفتن کسانی مانند مهسا امینی میشود، شرایط قابل توجیه میدانند، اما اگر پس از مرگ مهسا امینی و زهرا بنییعقوب پرسیده شود چرا چنین شده است، این رفتار منافقانه است.
یا محمدحسن قدیری ابیانه، فعال سیاسی اصولگرا، نوشته بود: «اگر برخورد پلیس باعث سکته مهسا امینی شده باید بقیه هم سکته میکردند.» و افزوده است که: «اینها همه تبلیغات سوء است و گرنه بعضیها سر کنکور هم سکته میزنند و ترس دارند، دلیل نمیشود کنکور را حذف کنیم.» غافل از آنکه طبق قانون، امنیت فرد بازداشتشده در اختیار نهاد بازداشت کننده است.
یا آنکه مدیرعامل روزنامه همشهری نوشته است که «الان هر کس در مسیر رسیدگی به خطایش دچار عارضه شد، مقصر نظام است؟ مقصر ناجاست؟» متأسفانه یک جریان، فکر نمیکند که امروز، شرایط رسانهای تغییر کرده است و هر کار ناشایست بهراحتی بازتاب جهانی پیدا میکند. بهتر آن است که خود نیروها و جریانهایی که خود را مدافع نظام میدانند خود در زدودن نقصها و کاستیها، بهجای توجیه، خود اقدام به چارهاندیشی کنند.
همین رفتار را جریان رسانهای اصولگرا در مورد فرزندان انسیه و کبری خزعلی نیز نشان دادند. اگر سابقاً تحصیل فرزندان مسئولان در خارج، رانت و یک امر ناشایست محسوب میآمد و حتی منجر به رد صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری میشد، ظاهراً از دیدگاه جریان اصولگرا، این دفعه مشکلی نیست. اسماعیل کوثری نماینده اصولگرای تهران در مجلس یازدهم در این مورد گفته است که: «علت مهاجرت این افراد، پیشرفت کشور است اما برخی الکی این قضیه را بزرگ میکنند.»
یا عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه همشهری نوشته است که: «درس خواندن (نه اقامت) هیچکس در خارج کشور اشکال ندارد. الا اینکه از راه رانت و ناسالم رفته باشد. اصل درس خواندن را تابو نکنیم خصوصاً در رشتههای نوپدید.»
و محمدصادق کوشکی فعال سیاسی اصولگرا بیان کرده که: «حساب فرزندان مسئولان از پدر و مادرشان جداست. مسئولان میگویند که فرزندان ما مستقل هستند و خودشان برای زندگیشان تصمیم گرفته و میگیرند و در نهایت حساب ما با آنها جداست.» در همین قضیه فرزندان انسیه و کبری خزعلی، اگر جریان اصولگرا به اصول جدیدی رسیده خوب است همه قضاوتهای قبلی در مورد دیگران را، مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و در پایان بهعنوان نتیجهگیری خوب است جریان اصولگرا ثابت کنند که اصل، اخلاق، قانون، مبانی دینی و حقوق مردم است نه اصل منافع امروز ما.
به نقل از: همدلی