خوزستان

تدین یا تمدن یا راه دیگر؟

تدین یا تمدن یا راه دیگر؟

حسن دادخواه (عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه)
وزیر تحصیلات عالی طالبان، در تاکید بر تصمیم جدید دولت افغانستان مبنی بر محروم ساختن زنان افغانی از تحصیلات عالی و دانشگاهی و تصمیم های دیگری مانند آن، گفته است که هدف خلافت اسلامی، پیاده کردن دستورات شریعت است و نه توسعه و پیشرفت!
در ایران نیز در چند مورد، جسته و گریخته، برخی از روحانیان برجسته، اظهاراتی مشابه داشته اند.
بی گمان، شریعتمداران، مبلغان و کارشناسان مذهبی بویژه آنانی که در لباس روحانیت هستند و وظیفه و رسالت خویش را احیای دستورات شریعت می دانند و دوست دارند و پا می فشارند تا نحوه زندگانی انسان عصر جدید را به زعم خویش، به ریل اصیل و واقعی برگردانند و بدین وسیله رذائل و گمراهی های زندگانی به سبک جدید را از انسان دور کنند زیرا آنان چنین می پندارند که انسان ها در گذر تاریخ، به تدریج و همراه با توسعه و پیشرفت های معاصر، از مسیر و شاکله و اهداف خویش دور افتاده و منحرف شده است. در نگاه آنان، بازگشت به دستورات روشن و صریح شریعت، تنها گریز برای بازیابی انسانیت از دست رفته است.
از سوی دیگر، پیروان دنیای مدرن و باورمندان به لزوم توسعه زندگانی بشری، می کوشند تا با طرح اندیشه های نو و مترقی، چشم‌اندازه‌ای تازه و پیشرفته ای را در جلوی چشمان انسان ها نشان دهند تا او را در مسیر ترقی و حرکت بر ریل «زمان» و توجه به آینده قرار دهند.
از تقابل این دو نگاه، مباحثی چون سنت و مدرنیته، تدین و تمدن، گذشته گرایی یا آینده گرایی سالیان درازی است که ذهن شریعتمدان و روشنفکران را به خود مشغول کرده است. البته قرار دادن این افراد در دو صف شریعتمداران و روشنفکران، نافی متدین بودن دسته ای از روشنفکران و یا مترقی بودن دسته ای از شریعتمداران نیست.
این دو صف از هواخواهان، همواره به تشریح برجستگی ها و نکات مثبت اندیشه خویش و برشمردن عیب ها و کاستی های اندیشه طرف مقابل می پردازند.
هواخواهان این دو اندیشه، امروزه سیطره و پهنه اندیشه خویش را در همه عرصه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی زندگانی انسانی داخل کرده اند و بویژه در عرصه حکمرانی و سیاست‌ورزی، می کوشند تا صحنه را از رقیب خویش خالی و به سود خویش مصادره کنند.
ناگفته نماند که وجود اختلاف نظر و برداشت های متفاوت از دستورات شریعت و نیز مفاهیم و نتایج مدرنیته در هر دو صف، به روشنی دیده می شود.
آنچه که در این زمینه از اهمیت برخوردار است تعیین تکلیف شهروندان است که باید به کدام سو بروند؟ فارغ از مباحث نظری و آکادمیک که در دانشگاه ها و مدارس علوم دینی در این باره جاری است و همچنان ادامه خواهد داشت، پرسش بزرگ این است که سرنوشت مردمانی که در حکومت های دینی یا دولت های مدرن بسر می برند، به کجا منتهی خواهد شد؟
به نظر می رسد که برخی کشورهای شرقی و آسیایی همچنان گرفتار این مباحث دوگانه هستند و ناآرامی ها و ناپایداری های سیاسی آنان و بلکه عقب افتادگی های این کشورها، همچنان درگیر و منتظر فائق آمدن یکی از این دو اندیشه بر دیگری است.
خوشبختانه در ایران، از هر دو صف و اندیشه، افراد سترگ و برجسته ای در کنار یکدیگر زیست می کنند. دانشگاه ها و حوزه های علمیه به عنوان محل کار و مطالعاتی این افراد، می تواند مرکز راهبردی برای نزدیک کردن این دو اندیشه باشد.
به نظر می رسد که بیش از این نباید مردم را میان دو طرز تفکر معطل نگه داشت و آنان را گاهی به این سو و گاهی به آن سو کشاند!
تاریخ معاصر ایران، به نوعی جدال میان این دو اندیشه بوده است و ضایعات و زیان های فراوانی از رهگذر جدال میان این دو اندیشه همچنان دامنگیر سرزمین و مردمان ماست!
آیا دین و تدین که خود بخشی از تمدن بشریت است در عصر حاضر می تواند با حفظ رنگ و صیغه نخستین و اولیه خود، پاسخگوی نیازها و بن بست های جامعه امروزی بشریت باشد؟ آیا دین و تدین، نیازمند پوست اندازی و تفسیر های جدید از دستورات شریعت برای جوامع امروزی است؟ آیا دوران دینداری و نقش آفرینی دین،در زندگانی جدید به سر آمده است؟
در هر حال، گر چه روند رو به رشد و توسعه و تغییرات عصری به یافتن پاسخ متوقف نمی شود ولی با این وجود، دستیابی به پاسخ های روشن می تواند مردم را از سرگردانی نجات دهد.
انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا