چرا بسیاری از مردم ایران از موفقیتهای بینالمللی نظام خوشحال نیستند؟
حسین وفاپور(عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
حمله پهپادی و موشکی ایران به خاک اسرائیل تا این ساعت و اگر در همین مرحله ختم شود و عواقب پیشبینی نشده دیگری به دنبال نداشته باشد، قطعا یکی از موفقیتهای بزرگ بینالمللی ایران در چند دهه اخیر است و در حالت طبیعی بایستی موجی از شادی و شعف را در کلیت مردم ایران ایجاد میکرد. ولی ظاهرا در میان بسیاری از مردم ایران این خوشحالی و موج شادی دیده نمیشود و حتی کسانی که از ته دل از این واقعه خوشحال هستند از ترس طعن دیگران، در ابراز آن جانب احتیاط را رعایت میکنند.
متاسفانه عملکرد فاجعه بار نظام در عرصههای مختلف، به وحدت ملی ایران خدشه فراوان وارد کرده است. نمونه آن را در بازی ایران با آمریکا در بازیهای جام جهانی شاهد بودیم که بسیاری از مردم از باخت ایران ابراز خوشحالی کردند که متاسفانه در مواردی هم منجر به برخورد نیروی نظامی با مردم و قتل یک نفر شد در حالی که در حالت طبیعی در تمام جهان پیروزی تیم ملی موجب شادی مردم و شکست آن موجب ناراحتی مردم میشود.
این شرایط ویژه نیاز به بررسی جامعهشناختی فراوان دارد و لازم است اندیشمندان مختلف بدان بپردازند ولی به طور مختصر به چند مورد که به نظر ریشهای است اشارهای مختصر میشود.
اول اینکه متاسفانه نظام ایران هربار در عرصه بینالمللی به موفقیتی دست مییابد و دست بالا در این عرصه پیدا میکند، به جای آنکه فشار را از مردم و خصوصا منتقدین خود و دگراندیشان بردارد، فرصت را پیدا میکند تا فشار خود را بر اقشار مختلف ایشان مضاعف کند.
واقعا عجیب و شگفتآور بود که در این شرایط به جای آنکه به برکت این موفقیت، اعلام عفو عمومی یا گشایش در شرایط اجتماعی شود، در همان روز گشت ننگین ارشاد که چندین دهه آبروی دین و دولت را به حراج داده بود و حتی هیچ کس حاضر نبود مسئولیت آن را بپذیرد، مجددا با خشونت عریان به خیابانهای تهران بازگردد.
باورپذیر نبود که در همان روز این موفقیت، آقای علیرضا بهشتی شیرازی و دکتر قربان بهزادیاننژاد، دو تن از اصلاحطلبان خوشنام و خوشسابقه ایران به جرم چند دقیقه صحبت در یک برنامه انتقادی، برای گذارندن دوران محکومیت خود به زندان فراخوانده شوند و تعدادی از فعالین شبکههای اجتماعی به بهانههای مختلف احضار و تهدید شوند. با این فشارها چه انتظاری میرود که عموم مردم از موفقیتهای بینالمللی نظام خوشنود شوند در حالی که هر بار نظام از این فرصتها برای تشدید بر مردم سوء استفاده کرده است؟
نکته دوم ورود بیجهت سپاه و بسیج به عرصه آشوبهای اجتماعی است. متاسفانه ورود ناشیانه، خسارتبار و خشونتبار سپاه و بسیج در اعتراضات مردمی و آشوبهای اجتماعی، وجهه این نیرو را در اذهان مردم بسیار تخریب کرده است و بسیاری از مردم موفقیت این نیرو را موفقیت خود نمیدانند. درحالی که نیروی نظامی که وظیفه اصلیاش حفظ کلیت کشور و دفاع از مرزهای جفرافیایی کشور است باید با پرهیز از مقابله با مردم، جایگاه ملی خود را حفظ کرده و ذهنیت مثبت عموم مردم را پشت سر خود داشته باشد.
کاش تمام این مأموریت به عهده نیروی انتظامی و پلیش ضدشورش حرفهای، آموزش دیده و مسلط واگذار میشد و هیچگاه هیچ نیروی نظامی به این حوزه وارد نمیشد تا در مواقع نیاز و یا تهدید بینالمللی بتواند از پشتوانه مردمی لازم برای خود برخوردار باشد. اینکه عدهای از مردم حتی اگر ناچیز باشند، از شکست ایران در عرصه بینالمللی چه تیم فوتبال باشد چه کشته شدن تعدادی از سرداران سپاه، خوشحال باشند یک فاجعه ملی است. حال به این مطلب اضافه بفرمایید ورود خسارتبار سپاه در عرصههای سیاسی، رسانههای جناحی و حزبی در ایران که اعتبار ملی این نیرو را صدچندان خدشهپذیر ساخته است.
نکته سوم کمرنگ کردن عِرق ملی با تضعیف تعلقات ملی مردم توسط نظام است. دهههاست که دلسوزان و اندیشمندان کشور زنهار دادهاند که نباید میان تعلقات ملی و دینی مردم ایران تعارض ایجاد کرد ولی متاسفانه ظاهرا گوش شنوایی برای این توصیه وجود ندارد. فرهنگ مردم ایران آمیختهای از سنتهای چندهزار ساله ملی و سنتهای هزار و چندصد ساله دینی است و هیچکدام از این دو را نمیتوان فدای دیگری کرد. متاسفانه نظام با تلقی اشتباه خود در موارد متعدد به تقابل با سنت ملی مردم برخواست، و به این شکل جایگاه و اعتبار خود را در میان اقشار زیادی از مردم از دست داده است. حال آنکه نظام بایستی با احترام کامل به هر دوی این ریشهها عموم مردم را با خود همراه سازد.
نکته آخر در مورد خاص موضوع فلسطین مظلوم است. به قضیه فلسطین بیش از آنکه به عنوان موضوعی دینی و ایدئولوژیک نگریسته شود باید از نگاه انسانی پرداخته شود. اگر بیتالمقدس چند ماه یا چند سال محدود، قبله مسلمین بوده است، برای هزاران سال قبله یهودیان بوده است و در آن زمان محدود نیز مسجدی در آنجا وجود نداشت و مسجد فعلی نیز در زمان خلیفه دوم ساخته شد. بماند که ظاهرا خود خداوند نیز در همان دوران برای حل این مناقشه، قبله مسلمین را به مکه برگرداند.
حال در زمان فعلی لازم است به داستان فلسطین و جنایت اسرائیل در آن سرزمین، از ابعاد انسانی و نه دینی نگریست و بدین طریق هم انسجام ملی و هم انسجام بینالمللی را بر ضد اسرائیل تقویت کرد؛ چراکه تقریبا برای همه مردم جهان واضح است فاجعه انسانی در آنجا در حال وقوع است.
والسلام.