مردم بر خلاف گذشته از زاویه دینی و تکلیفگرایی به مقوله انتخابات نگاه نمیکنند

مردم بر خلاف گذشته از زاویه دینی و تکلیفگرایی به مقوله انتخابات نگاه نمیکنند/
مردم صدای خود در بین نامزدها نمیبینند/
*کنکاشی در مشارکت مردم در انتخابات آتی کشور*
فرهاد درویشی (استاد دانشگاه)
*بسم الله الرحمن الرحیم*
گزارشهای متکی به مراکز نظرسنجی رسمی و غیررسمی، دولتی و غیردولتی و همچنین مشاهدات میدانی، حاکی از مشارکت پایین مردم در انتخابات آتی در اسفند ماه سال جاری است. سؤالی که مطرح هست این است که چه دلایلی باعث شده تا نگاه مردم به انتخابات اینگونه باشد و شوق و تمایلی برای حضور در انتخابات آتی نداشته باشند؟
به نظر می توان به طور فهرست وار و بدون اولویتبندی و وزندهی به عوامل زیر اشاره کرد:
*یک*: ناامیدی مردم از تاثیرگذار بودن رای خود در تغییر و اصلاح سیاستها اولین عامل است. با توجه به تجاربی که از انتخابهای قبلی خودشان داشتند و نمایندگان خود را به مجلس یا ریاست جمهوری رسانده بودند بدون اینکه دستاوردهای قابل توجهی برای آنها داشته باشد.
*دوم* : فقدان نامزدها و کاندیداهای مورد نظر مردم در بین نامزدهای موجود. به عبارت دیگر، نداشتن صدای خود در بین نامزدها که این برمیگردد به قانون انتخاباتی که داریم و خصوصا به مسئله نظارت استصوابی که به گونهای انتخابات رو دو مرحلهای کرده و در حقیقت اول از بین نامزدها افرادی حتما باید احراز صلاحیت بشوند و بعد مردم از بین آنها انتخاب بکنند که قاعدتا بسیاری از این احراز صلاحیتهایی که توسط دستگاههای اجرایی و شورای نگهبان میشود کسانی هست که صدای مردم لزوما در بین آنها دیده نمیشود.
*سوم* : عدم اعتماد مردم به قوانین و مجریان انتخابات و حتی کلیت نظام که شوربختانه در سالیان اخیر افزایش پیدا کرده است. به گونهای که میتوان گفت که شکاف دولت و ملت و اینجا هم منظور ما از دولت نه قوه مجریه بلکه کلیت نظام سیاسی است، افزایش یافته است.
*چهارم* : وجود مشکلات و دغدغههای فراوان در حوزه نیازهای اولیه مردم که ناشی از ناکارآمدی نظام است. واقعیت این است که مردم فعلا مسئله اصلیشان مشکلات جاری و معیشت روزمره شان هست و لذا دغدغه ای برای مسائل فراتر از آنها ندارند.
*پنجم* : عملکرد بد رسانههای رسمی و دولتی و خصوصا صداو سیما که قاعدتا با یک سو نگری و یکجانبهگرایی که طی سالیان اخیر داشتهاند هرگونه تبلیغ آنها برای مشارکت مردم در انتخابات بیشتر نتیجه عکس خواهد داشت. تلاشهای هفتههای اخیر در این رسانهها برای کثرتگرایی نمیتواند جبران عملکرد بد آنها در دهههای گذشته را بکند.
*ششم*: آزادی عمل نداشتن نهادهای مدنی مثل احزاب و رسانه های منتقد عامل دیگر عدم تمایل مردم برای شرکت در انتخابات است. این مسئله باعث شده تا این نهادها حتی اگر در روزهای نزدیک به انتخابات هم بخواهند وارد این فضا بشوند نتوانند اعتماد مردم را به خودشان جلب بکنند.
*هفتم* : افول جایگاه گروههای مرجع سنتی عامل مهم دیگر است. گروههای مرجعی که قبلا بین مردم اثرگذار بودند به دلیل عملکرد نامناسب خودشان و یا برخورد نامناسب حاکمیت با آنها دیگر توصیه هایشان مثل گذشته اثرگذار نیست. گروههای مرجعی مثل دانشگاهیان یا روحانیت یا حتی افرادی که در سطح خانواده این مرجعیت را داشتند متاسفانه جایگاه سابق را ندارند.
*هشتم*: عامل دیگر به تحول در فرهنگ سیاسی مردم برمیگردد. تغییر نگرشها و ارزشهای افراد باعث شده تا رویکرد تکلیف محور به رویکرد حق محور تغییر کند. مردم بر خلاف گذشته از زاویه دینی و تکلیفگرایی به مقوله انتخابات نگاه نمیکنند. آنان حضور یا عدم حضور در انتخابات را حق خود میدانند که با توجه به جمیع جهات در مورد آن تصمیم گیری میکنند.
*نهم*: عامل دیگر، مسئله تاثیرگذاری و نفوذ رسانههای فارسی زبان خارج از کشور در بین مردم است. این رسانهها به دلیل عناد و دشمنیای که با نظام جمهوری اسلامی دارند از هرگونه کوششی برای ترغیب مردم به عدم مشارکت در انتخابات فرو گذاری نمیکند. ناگفته پیداست که افزایش نفوذ و اثرگذاری رسانههای خارج از کشور هم بیشتر به عملکرد نامناسب رسانه های رسمی و دولتی بر میگردد.
انتهای پیام/