تحلیل

خرد جمعی، رأی دادن یا رأی ندادن

خرد جمعی، رأی دادن یا رأی ندادن

محمدحسین صبحیه (استاد دانشگاه)

با بررسی نتایج‌مرحله اول انتخابات ۱۴۰۳، سه جریان اجتماعی کلان فعال و سه گزینه رأی آنان را می‌توان شناسایی کرد.

۱) جریان‌بنیادگرا: این جریان مذهبی، ریشه در سنتگرایی مشروعه خواه داشته و انسان‌ها را مکلّف به پیروی از حق و مبارزه با باطل می خواند و آنان را فدای آرمان ایدئولوژیک کرده و رستگاری را در جهان آخرت دنبال می‌کند. برای این جریان، پیشبرد اهداف امت بر اهداف ملت ترجیح دارد و منابع ملی را با گشاده دستی برای پیشبرد ایدئولوژی، علیرغم نارضایتی ملت، هزینه می‌کند.

این جریان با انواع توجیهات شرعی، اهداف ایدئولوژیک خود را که عامل بحران‌های اصلی کشور می باشد، پنهان کرده و در مناظرات انتخاباتی، به دروغ به مردم وعده زندگی دنیایی بهتر می‌دهد. این جریان ایدئولوژیک، نظام جمهوری اسلامی را مقدس پنداشته و حفظ نظام را، اوجب واجبات می‌شمارد و در صورت احساس تهدید براندازی، بی‌محابا صدها هموطن را در خیابان به گلوله می‌بندد.

این جریان، بدون باور به حقوق ملت برای تعیین سرنوشت، برای نمایش دمکراسی، در کلیه انتخابات شرکت کرده و با هدایت شبکه سازمانی (از ائمه جماعات تا نظامیان و اعزام طلاب) از حامیانش می‌خواهد به فرد مورد نظر هسته سخت قدرت بر اساس تکلیف رأی دهند. رأی این جریان در مرحله دوم انتخابات ۱۴۰۳ به آقای جلیلی است.

۲) جریان اصلاح طلب: این جریان فکری-اجتماعی، ریشه در روشنفکری مشروطه خواه دارد و معتقد است برخلاف پشتوانه قدرتهای استعماری انگلیس و آمریکا در برپایی حکومت نوگرای پهلوی‌ها، نظام جمهوری اسلامی با پشتوانه مردمی و متناسب با خرد جمعی ایرانیان در انقلاب مردمی ۵۷-ملتی با اکثریت روستایی و بیسواد با مرجعیت روحانیت- برپا شده است.

این جریان فکری، نه تنها نظام سیاسی، بلکه دین را نیز برای توسعه کشور و زندگی بهتر انسان می خواهد و به تفسیر سنت و نهادسازی، متناسب با معرفت دوران مدرن با محوریت توسعه کشور، حق تعیین سرنوشت ملت و رفاه آحاد جامعه می پردازد. در نتیجه، خواهان اصلاح گام به گام مستمر نظام سیاسی کشور، متناسب با رشد خرد جمعی ایرانیان می باشد.

با توسعه اجتماعی ایرانیان، این جریان‌اجتماعی موفق به تشکیل دولت‌اصلاحات خاتمی در سال ۷۶، با رأی اکثریت ایرانیان شد. اما هسته سخت ایدئولوژیک‌قدرت بر اساس اختیارات فراقانونی ولایت فقیه در قانون اساسی ۵۷، حاضر به پذیرش رأی ملت و همراهی با خوانش اصلاح طلبانه نظام متناسب با تحولات اجتماعی ایرانیان نشد.

مقابله هسته ایدئولوژیک سخت قدرت با اصلاحات با ترفندهای مختلف، از سال ۷۶ تا کنون، به تضعیف روزافزون و ناکارآمدی هرگونه اصلاحات دولت محور و ناامیدی ملت از صندوق رأی شد. اما تعارض درون حکومت، بین هسته سخت قدرت و اصلاح طلبان دولتی، تسهیلگر مهمی در رشد فکری، ایدئولوژی زدایی و گسترش وسیع‌اصلاحات اجتماعی ایرانیان شد. هنوز هم بخش وسیعی از نسل دهه چهل و پنجاه و شصت که برای اصلاحات مبارزه کردند، اصلاحات دولتی را ابزاری برای تسهیل اصلاحات جامعه محور و ورود عقلانیت مدرن در نظام جمهوری اسلامی و اصلاح غیرخشونت آمیز آن می شمارند. رأی این جریان در مرحله اول و دوم انتخابات ۱۴۰۳ به آقای پزشکیان است.

۳) جریان تحول خواه: این جریان‌فکری-اجتماعی، نظام ایدئولوژیک حاکم را اصلاح ناپذیر دانسته ‌و خواهان گذار و رهایی از آن است. نسل دهه های ۷۰ و ۸۰ بر خلاف نسل های قبل، برای انقلاب ۵۷ و برای اصلاحات آن، مبارزه نکرده اند و به نظام‌ و اصلاحات آن‌تعلق خاطری ندارند.
این جریان‌اجتماعی، به دلیل گسترش ارتباطات مجازی، تحت تأثیر ارزش های جامعه جهانی، گرایش به زندگی بهتر و انتخاب آزادانه سبک زندگی خویش دارد. اما در عمل، آنان در تجربه زیسته خویش، نه تنها با محرومیت از حق تعیین سرنوشت اجتماعی مواجه بوده؛ از آن تلخ تر و تحقیرآمیزتر، گرفتار تحمیل محدودیتهای نظام ایدئولوژیک حاکم بر ابتدایی ترین امور زندگی روزمره خویش با انواع روش های خشونت آمیز بوده اند. این جریان اجتماعی، برای دستیابی به آرمان‌هایش، بدون‌توجه به تاریخی بودن توسعه جوامع و نهادهای آن، مانند انقلابیون ۵۷، اراده گرایانه خواستار خلاصی از نظام سیاسی با اعتراضات خیابانی و مقاومت مدنی از جمله عدم شرکت در انتخابات است.
اقلیتی از این جریان اجتماعی، نگران از پیامدهای انتخاب آقای جلیلی بر زندگی روزمره خویش، بنظر عملگرایانه در مرحله دوم انتخابات ۱۴۰۳ به آقای پزشکیان رأی می دهند ولی اکثریت آنان احتمالاً همچنان بر عدم شرکت در انتخابات، حتی اگر منجر به انتخاب آقای جلیلی شود، تأکید دارند. اما بنظر نوعاً توجیه قانع کننده ای بر پیامدهای انتخاب آقای جلیلی و آمادگی لازم برای پذیرش پیامدهای خطرناک احتمالی آن را ندارند. از منظر ارتقای خرد جمعی ایرانیان، انتخابات فرصت ارزشمندی برای تحریک احساس مسئولیت اجتماعی، تبادل نظر جریان‌های اصلاح طلب و تحول خواه و رشد بلوغ فکری و قابلیت تصمیم گیری آگاهانه تر ایرانیان نسبت به پیامدهای رای خویش می باشد.
در عمل نیز، یک انتخاب اصلح ، ورای انتخاب همه آحاد متنوع ‌و متکثر ایرانیان، معنا ندارد، بلکه‌ هر ایرانی بسته به تجربه زیسته خویش در این نظام سیاسی و آرمان مطلوبش برای آینده، بایستی بتواند پس از تبادل نظرها و درک شرایط تاریخی کشور در نظام ژئوپولیتیک منطقه ای-بین المللی، هر چه آگاهانه تر، تصمیم به رأی دادن یا رأی ندادن گرفته و پیامدهای آن را نیز آگاهانه بپذیرد. خروجی تجمیع رأی آحاد ملت، به عنوان خرد جمعی ایرانیان در برهه تاریخی کنونی، را بایستی پذیرفت و ادامه مسیر توسعه و پیشرفت کشور و ارتقای خرد جمعی ملت را بر اساس آن بنا کرد. «بپذیریم، هر فرد حق انتخاب دارد و ملت به آنچه سزاوار آن است می‌رسد»
انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا