![](https://modaresinpress.ir/wp-content/uploads/2024/09/علی-میرزایی.jpg)
دانشگاه تهران، از علی اصغر حکمت تا سید محمد مقیمی
(به بهانه انتصاب سرپرست جدید دانشگاه تهران)
علی میرزائی (دانش آموخته دانشگاه تهران و پژوهشگر توسعه)
«در اسفند ماه ۱۳۱۲ شمسی در هیئت وزراء صحبت از عمارات جدید و ساختمانهای تازه که در تهران برپاشده است در میان آمد – همه گفتند طهران در عصر اعلیحضرت خیلی آباد شده است و من موقع را غنیمت شمرده گفتم: ساختمانهایی که در شهرهای بزرگ امروزه در درجه اول نمایان است، همه جا عمارت اُنیوِرسیته میباشد. و این برای پایتخت دولت شاهنشاهی کمال نقص است که اُنیورِسیته نداشته باشد، شاه فوری گفت: امسال شروع کنید و بسازید. چند شب بعد رو به وزیر مالیه، مرحوم علی اکبر داور، نموده گفت: در بودجه سال آینده مبلغ دویست و پنجاه هزار تومان به معارف بدهید که اُنیوِرسیته بسازند. وی نیز اطاعت کرده و در بودجه ۱۳۱۳ همان مبلغ منظور گردید و من نیز با شوق فراوان درصدد پیدا کردن اراضیِ وسیع و مناسبی برای ساختمان مذکور بر آمدم…» (یادداشتهای روزانه شادروان حکمت به نقل از دکتر سید محمد دبیرسیاقی، داستان بنا شدن دانشگاه تهران به روایت علی اصغر حکمت، پیک نور، ۱۳۸۴، سال سوم، شماره اول، ص ۲۱ ).
این روایتی است که علی اصغر حکمت اولین رئیس دانشگاه تهران از تاسیس دانشگاه تهران ارائه میدهد. بنابر این روایت هدف اصلی از تاسیس دانشگاه یا اُنیورِسیته، آبادانی و توسعه بود. به عبارت دیگر شادروان حکمت، آبادانی را برای کشور بدون داشتن دانشگاه ناقص میدانست.
نهاد دانشگاه همچون دیگر نهادهای اجتماعی در فرایند تاریخی خود دستخوش تحولات زیادی شده است. دانشگاه در دنیا طی چند قرن و با پشت سر گذراندن تجارب متعددی به عنوان جایگاه تولید، رشد و انتقال علم به نهادی جدید با نقشها و کارکردهای علمی، فرهنگی و اجتماعی بدل شده است.
کارل یاسپرس فیلسوف معروف آلمانی در نیمه قرن بیستم در کتاب «ایده دانشگاه»، به موضوع دانشگاه پرداخته است. یاسپرس این کتاب را بعد از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم و فجایعی که بر سر دانشگاههای آن کشور رخ داده بود، نوشته است. وی دانشگاه را، اجتماعی از پژوهشگران و دانشجویان میداند که به کار جستجوی حقیقت میپردازند. این فیلسوف اگزیستانس وظیفه دانشگاه را پژوهش، انتقال آموزهها و تعلیم و تربیت فرهنگی میدانست.
در قرن حاضر، از نقش تحول آفرین دانشگاه در فرایند توسعه نام برده میشود و دانشگاهها و نظام آموزش عالی را موتور محرکه توسعه میدانند. بلوم (۲۰۰۳) از اندیشه پردازان آموزش عالی، در مقالهای در کتاب «دانشگاهها و جهانی شدن» آموزش عالی را موتور اصلی توسعه قلمداد میکند. از نظر وی، برای تحقق اهداف هزاره توسعه سازمان ملل که عبارتند از ۱. کاهش فقر شدید و گرسنگی ۲. تامین آموزش ابتدایی برای همگان ۳. افزایش برابری جنسیتی و خودگردانی زنان ۴. کاهش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال ۵. بهبود بهداشت مادران ۶. مبارزه بر علیه ایدز و دیگر بیماریهای فراگیر ۷. ایجاد محیط زیست پایدار ۸. ایجاد مشارکت جهانی برای توسعه، آموزش عالی یکی از ابزارهای اساسی و مهم برای رسیدن به این اهداف بشمار میرود.
صاحبنظران آموزش عالی برای دانشگاه در فرایند توسعه سه نقش مهم قائلند:
- نقش اقتصادی (تامین نیروی انسانی ماهر، ایجاد شغل، افزایش بهرهوری نیروی انسانی، کاهش فقر و گرسنگی و….)
- نقش علمی و آموزشی (رواج نوآوری، افزایش دسترسی به آموزش و….)
- نقش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی (کمک به انسجام اجتماعی، تمایل و سازگاری نسبت به تغییر، ارتقای آگاهیها و مشارکت در امور سیاسی، افزایش سطح سلامت جامعه و….).
امروزه با طرح و گسترش مباحثی همچون «اقتصاد دانش بنیان» و «توسعه دانش بنیان» دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در این موضوعات رسالت سنگینی را برعهده داشته و باید به عنوان نیروی محرکه توسعه و اقتصاد دانش بنیان در سطح ملی نقش خود را به خوبی ایفاء نمایند.
تحقیقات تجربی متعددی نشان دادهاند که در کشورهای پیشرفته دانشگاهها در توسعه ملی، منطقهای و محلی نقش اساسی دارند. دولتها عموما از دانشگاهها انتظار دارند که برای بهبود ظرفیت بخشهای مختلف اقتصادی با مناطق و جوامع محلی همکاری کنند. طبق الگوی کارایانیس Carayannis 2012)) اهداف توسعه پایدار صرفا از طریق تعامل و همکاری پویای پنج نهاد دولت، دانشگاه، بنگاههای تجاری، سازمانهای مردم نهاد و طرفداران محیط زیست تحقق مییابد.
از انتصاب علی اصغر حکمت در سال ۱۳۱۳ به عنوان اولین رئیس دانشگاه تهران تاکنون نود سال میگذرد، پرسشی که همچنان مطرح میشود این است که چه نسبتی بین دانشگاه تهران به عنوان دانشگاهی جامع و نماد آموزش عالی کشور و توسعه میتوان متصور شد؟ آیا دانشگاه به رسالت خود در توسعه کشور عمل کرده است؟
امروزه که همه دغدغهمندان کشور از مشکلات فراروی توسعه کشور و جامعه و ابربحرانها و (به قول امروزیها) ناترازیهایی مثل ناترازی انرژی، ناترازی بودجه، ناترازی شبکه بانکی، ناترازی صندوقهای بازنشستگی، بحران محیط زیست و کم آبی، مهاجرت، افول سرمایه اجتماعی و بروز آسیبهای اجتماعی و…. نام میبرند، دانشگاه در به وجود آمدن این شرایط چه سهمی داشته و برای برون رفت از این شرایط چه نسخههایی را به سیاستگذاران و برنامهریزان توسعه کشور پیشنهاد میدهد.
نگاهی گذرا به کارنامه و عملکرد دانشگاه تهران در طی این نود سال نشان از این دارد که در کنار موفقیتهایی همچون آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزههای مختلف علمی و فناوری، شاهد خلاها و کاستیهایی در ایفای مسئولیت خود و ارائه راهکارهای علمی در جهت حل مشکلات اساسی کشور بودیم. به ویژه در سالهای اخیر که کشور با بحرانهای متعددی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و…. مواجه بوده، و بنابر نظر دلسوزان کشور نیاز به اجماع ملی برای برون رفت از این شرایط هستیم، مجموعه مدیریتی دانشگاه نیز میبایستی تمام تلاش خود را برای ایجاد نشاط علمی و فضای گفتگویی بین اساتید و صاحبنظران و طرح و تبادل افکار و اندیشههای مختلف و تامل در پیدا کردن راه حل برای کاهش مشکلات و عبور از این بحرانها بکار میگرفت، اما این بخش از کاستیها و ضعفهای جدی برخوردار است. و یا به عنوان نمونه یکی از اقداماتی که در دوران مدیریت آقای دکتر مقیمی انجام شد گسترش ساختارهای بروکراتیک متعددی در دانشگاه بود، دانشکدگان مدیریت، دانشکده حکمرانی، دانشکده خانواده و … آخرین نمونه آن دانشکدگان دامپزشکی و علوم زیست پزشکی. آیا ایجاد این ساختارها کمکی به توسعه کشور و حل مشکلات جامعه میکند و یا صرفا گسترش بوروکراسی اداری و افزایش هزینههای این نهاد علمی را به دنبال دارد؟
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری که خود از اصحاب علوم انسانی است، ایفای نقش «مسئولیت اجتماعی دانشگاه» را به عنوان گفتمان محوری آموزش عالی مطرح کرده است. دکتر سیمایی صراف در هنگام رای اعتماد در مجلس شورای اسلامی در این خصوص چنین میگوید «گفتمان این دوره آموزش عالی، گفتمان مسئولیت اجتماعی است. دانشگاهها معطوف به مسائل خواهند بود. نسبت به نیازها و مسائل کشور و نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی بیطرف نخواهم بود. این وظیفه مسئولیت اجتماعی و مولفههای مسئولیتهای اجتماعی است. البته یک پیشنیاز مهم برای تحقق مسئولیت اجتماعی این است که کرامت انسانی و دانشوران و دانشجویان را به رسمیت بشناسیم».
امروزه از دانشگاههای نسل چهارم نام برده میشود که در آنها، ایفای نقش مسئولیت اجتماعی دانشگاه از اهمیت فراوانی برخوردار است. مسئولیت اجتماعی دانشگاه انتظاری هنجارین از دانشگاه به عنوان نهاد اجتماعی است که به نیازهای حال و آتی ذینفعان درونی و بیرونی، رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی، برابری بختهای زندگی، رفع آسیبهای اجتماعی و زیست محیطی، صلح و همزیستی و پایداری توسعه توجه میکند و کارکردهای آموزشی، پژوهشی، خدمات تخصصی و سایر کارویژههای خود را به پاسخگویی اجتماعی و انتظارات اجتماعی معطوف میدارد.
در دانشگاههای نسل چهارم، دانشگاه پاسخگویی اجتماعی خود را به مسائل مبتلا به جامعه از زندگی روزمره تا مسائل مختلف توسعه در مقیاسهای محلی و ملی و منطقهای و جهانی و در همه ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیک و زیست بومی برعهده دارد. با توجه به تجارب جهانی، بخش مهمی از ضریب امنیت جامعه، پاسخگویی اجتماعی،کاهش هزینههای دولتی، کاهش مشکلات مدیریت شهری، رفع تعارضات اجتماعی، مبارزه با فقر و حتی توجه به نیازهای ویژه در قشر سالمندان، کودکان و نوجوانان و… در گرو توجه به مسئولیت اجتماعی دانشگاهی است.
کاهش مرارتهای بشر و گسترش خیر عمومی از اهداف مسئولیت اجتماعی دانشگاهی است.
همگی نیک میدانیم که مقدمهی ایفای نقش مسئولیت اجتماعی دانشگاه در قدم اول حفظ کرامت انسانی دانشگاهیان است و یقینا تحقق این رسالت با مشارکت تمامی بازیگران میدان دانشگاه اعم از اساتید، دانشجویان، کارکنان، انجمنها و تشکلهای علمی و دانشجویی و در فضای امن تعاطی و تبادل اندیشهها رخ خواهد داد.
حال با انتصاب شایسته آقای دکتر حسینی مدیر باسابقه، خوش سابقه و اخلاقمدار دانشگاه به عنوان سرپرست دانشگاه تهران، و همچنین حضور جناب آقای دکتر عارف ریاست اسبق دانشگاه در کسوت معاونت اول ریاست جمهور انتظار میرود دانشگاه تهران به رسالت خود در قبال توسعه ملی عمل کرده و گامهای محکمی برای همکاری و مشورت به تصمیمگیران، سیاستگذاران و برنامهریزان و در تعامل مناسب و سازنده با دولت، تشکلهای بخش خصوصی و جامعه مدنی در مسیر برون رفت از بحرانهای اساسی کشور به رسالت تاریخی خود عمل نماید.
علی میرزائی
دانش آموخته دانشگاه تهران و پژوهشگر توسعه
اول مهر یک هزار و چهارصد و سه
پس نوشت: چند وقتی است که هر رهگذری که از خیابان انقلاب و ۱۶ آذر گذر میکند شاهد نصب تصاویر روسای دانشگاه تهران از بدو تاسیس تاکنون بر نردههای سبز دانشگاه است.
از منابع زیر در تدوین مقاله بهره بردم
- انتظاری، یعقوب (۱۳۹۷). تاثیر دانشگاه بر توسعه منطقهای در ایران، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، دوره ۲۴، شماره ۲
- برادران حقیر، مریم، نورشاهی، نسرین، روشن، احمدرضا (۱۳۹۸). مفهوم سازی مسئولیت اجتماعی دانشگاه در ایران، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، دوره ۲۵ ،شماره ۳.
- جاودانی، حمید (۱۳۸۹). نقش دانشگاه در فرایند توسعه، نامه آموزش عالی، دوره جدید، سال سوم، شماره دهم
- سهرابی، منیره، یمنی دوزی سرخابی، محمد، فراستخواه، مقصود، حضرتی، حسن (۱۴۰۰). بررسی عوامل موثر بر شکلگیری و تحول دانشگاه در ایران از تاسیس دانشگاه تهران تاکنون، مجله علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز، دورهی ششم، سال ۲۸، شماره ۹.
در این مقاله، نویسندگان بخوبی به تحولات دانشگاه در ایران و ادوار مختلف دانشگاه و عوامل موثر بر آنها پرداختند. - یاسپرس، کارل (۱۳۹۴). ایده دانشگاه، ترجمه مهدی پارسا و مهرداد پارسا، نشر ققنوس