
ژئواکونومیک و توسعهطلبی رژیم صهیونیستی
مراد کاویانی راد (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
ژئواکونومیک، رویکردی ژئوئلییتیک به درآمیختگی امنیت و اقتصاد در مقیاس منطقهای و جهانی است. دو مفهومی که طی چند دهه گذشته در خاورمیانه درگیر بحرانهای درهم تنیده هم افزایی بسیاری بوده اند و هزینه های کلانی هم بر اقتصاد و هم امنیت منطقه شکننده خاورمیانه بار کردهاند.
با این حال، طی چند سال اخیر رویکرد توسعه محور به سیاست خارجی تعاملی و استراتژی های ملی بسیاری از کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا جهت و معنا داده است. رویکردی که با حمایت قدرتهای جهانی به ویژه ایالات متحده همراه شده است. رویکردی که ادغام رژیم صهیونیستی به عنوان بازیگری توانا در عرصه توسعه در مناسبات قدرت در منطقه را گریزناپذیر و مورد حمایت قرار داده است.
طی همین بازه زمانی، پیمان صلح ابراهیم و دالان اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا یا کریدور آیمِک (IMEC) در قالب چنین استراتژی جهانی تعریف شدهاند که در صورت عملیاتی شدنِ هر دو طرحِ یاد شده، بازنده این تحولات و مراودات، ایران خواهد بود. زیرا اساسا طی این مدت راهبرد ایران در منطقه نمودی امنیتی داشته و پیامدهای آن در مقیاس ملی و منطقه ای هزینه های کلانی بر کشور تحمیل کرده است.
طرحهایی که پیامد تبعی آنها، مشروعیت بخشی به حضور اسرائیل در منطقه خواهند بود. طبیعی است که رویکرد ایران با ژئواکونومیک جدید خاورمیانه سازگار نیست و در برابر این تحولات خواهد ایستاد. طبیعی است که کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای منتفع، خود را برابر ایران تعریف کنند. ایران هم عمدتا از طریق گروههای نیابتی در قالب محور مقاومت سعی در برهم زدن مناسبات یاد شده داشته است. پیروزی ایران در برابر استراتژی ژئواکونومیک منطقه بیش از همه به زیان اسرائیل خواهد بود.
از این رو، حمله غافلگیرانه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط نیروهای حماس از نوار غزه به اسرائیل، دستاویز لازم برای کشتار و ویرانی در غزه و سرکوب شدید حماس به عنوان یکی از ارکان محور مقاومت را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داد. حملات گاهبیگاه حزب الله به شمال اسرائیل به عنوان قویترین جریان برون مرزی محور مقاومت در حمایت از مردم غزه بهانه لازم برای تهاجم و دستاندازی به جنوب لبنان و تحمیل هزینه سنگین انسانی و زیرساختی به این جریان و دولت لبنان فراهم کرد.
به نظر میرسد همان برنامه سرکوب شدید حماس برای حزب الله نیز تدارک دیده شده است و تا رژیم صهیونیستی بدین خواسته نرسد دست برنخواهد داشت. به عبارتی جریانهای وابسته به محور مقاومت یکی پس دیگری در پروژه سرکوب توسط رژیم صهیونیستی قرار گرفته اند که معنای آن تهدید امنیت ایران و رویارویی مستقیم ایران با رژیم است که آشکار و پنهان نیز با منافع قدرتهای جهانی و منطقهای نیز همراه است. منافع حداکثری اسرائیل زمانی حاصل خواهد شد که هسته محور مقاومت یعنی ایران را در فرایند پروژه شکست قرار دهد که قطعا با حمایت جدی ایالات متحده نیز همراه خواهد بود.
هر چند طی این مدت ایران با خویشتنداری کوشید وارد این بازی نشود اما حیثیتیسازی سرکوب جریان مقاومت، ایران را علی رغم میل باطنی رهبران و کارگزاران آن در قالب وعده صادق ۲ وارد این بازی کرده است. هر چند مجدد اعلام کرده است علاقهای به تداوم موشک پرانی ها ندارد اما اسرائیل همچنان که گفته است این «اقدام ایران بدون عقوبت نخواهد بود و در زمان و مکان مناسب پاسخ خواهد داد» و امکان حمله نظامی به مراکز نظامی و زیرساختی ایران به ویژه مراکز هستهای بالاست که اتفاقا مورد حمایت آشکار و پنهان قدرتهای منطقه ای و جهانی نیز خواهد بود.
به نظر میرسد این بازی در کوتاه مدت به سرانجام نخواهد رسید. این بازی یا باید اسرائیل نسبت به سرکوب جریان مقاومت و تضعیف ایران مطمئن شود که زمینه امنیت و حضور منطقهای آن را تسهیل کن یا ایران باید چنان هزینههای امنیت اسرائیل و منافع قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را بالا ببرد که از خیر ژئواکونومیک جدید خاورمیانه بگذرند. از این رو، ناامنی و بیثباتی فعلا دامن گیر منطقه است.
انتهای پیام/