تحلیل

خوانشی دیگر از «میدان» و «دیپلماسی» !

خوانشی دیگر از «میدان» و «دیپلماسی» !

حسن دادخواه (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها)

پس از آنکه در سال های اخیر، به یک مناسبت یا اتفاق ناخواسته، بحث میزان متفاوت تأثیرگذاری میدان و دیپلماسی، محدود بودن اختیارات دیپلمات های ایرانی، اختیارات موسع مردانِ میدان، دست بالای میدان بر دیپلماسی در سپهر سیاسی ایران بر سر زبان ها و تیتر یادداشت های رسانه ها قرار گرفت، چسبندگی و ارتباط این موضوع با آن‌چه که «خط مقاومت» خوانده می شود و کنش ها و درگیری های نظامی در یمن و عراق و سوریه و لبنان و غزه روز به روز در ادبیات سیاسی ایران روشن‌تر و آشکار‌تر گردید و مقامات عالی نظامی و مرتبط با کادر رهبری در ایران، با زبان واضح و بدون لکنت، ارتباط لجستیکی و عملیاتی ایران را با آن کنش های نظامی آشکارا بیان داشتند.

بحث تفاوت میدان و دیپلماسی و حوزه و اختیارات موسع میدان و حوزه محدود و کنترل شده از دیپلماسی، تا آنجا بالا گرفت که به جز دوره سه ساله دولت شادروان رئیسی، که برهه همپوشانی کامل میان میدان و دیپلماسی بود و عملا مردان میدان در کت و شلوار اتوکشیدن دیپلماسی ظاهر شدند، اما در دولت آقای روحانی سپس و تا حدودی کم‌رنگ‌تر در دولت آقای پزشکیان، این بحث دستاویزی میان مخالفان با گفتمان دولت روحانی و پزشکیان و موافقان این گفتمان، قرار گرفت. طبیعتاً مقامات و شخصیت های نظامی و فرماندهان ارشد هشت سال جنگ با دولت صدام حسین، در صف و سمت و سوی طرفداری از میدان، قرار گرفتند و در جلو آنان رده هایی از روحانیان حاضر در پست و سمت‌های رسمی و حکومتی قرار داشتند. برداشت و تلقی آنان، بی گمان و در خالص ترین و پاک‌ترین تحلیل از آنان را می توان در عبارت های زیر قرار داد:
حمایت و جانفشانی از تمامیت ارضی و مرزی و حفظ یکپارچگی ایران.
حفظ استقلال و اثبات اقتدار نظامی ایران.

پاسخگویی به شرارت‌های احتمالی کشورهای در پیرامون جغرافیای ایران.
دفاع از مظلومان و نیروهای آزاده و نظامی در کشورهای مسلمان هم‌مرز با ایران.
جلو گیری از توسعه طلبی دولت های مستقر در سرزمین های اشغالی فلسطین.

حامیان و طرفداران منطق میدان، با بد بینی نسبتا کامل از اقدامات دیپلماتیک در دولت روحانی و پزشکیان، بر این باورند که نظم جهانی و دولت های آمریکایی و اروپایی بطور ذاتی، نمی توانند با جمهوری اسلامی ایران و با ساختار کنونی قدرت و گفتمان دینی و سیاسی و فرهنگی آن، سرِ خوش و موافقت داشته باشند و هر گونه سازگاری با جهان سلطه و نظم جهانی که به مانند دشمنان ذاتی و قسم خورده جمهوری اسلامی ایران هستند، خطاست و هیچ سازش و سازگاری و داد و ستد سیاسی و گفت و گوی دیپلماتیک با آنان نباید برقرار نمود زیرا که هر نوع سازگاری مساوی با شٔل آمدن و کنار گذاشتن شعارها و ایده ها و فلسفه انقلاب اسلامی و در تقابل با رسالت امامان و پیامبران (ع) و شهدای انقلاب اسلامی است!

در همین چهارچوب، تحلیل نوع رفتار و مواضع حامیان میدان با توافقنامه موسوم به برجام در دولت روحانی، به روشنی قابل فهم و آسان است. در طلیعه روی کار آمدن دولت پزشکیان نیز با نخستین موضع گیری های ریاست جمهوری در پیرامون روابط خارجی ایران، به رغم احتیاط های آقای پزشکیان، دیدیم که نغمه مخالفان با سیاست‌های خارجی دولت، بدون توجه و اعتنا به آرای مردم و خواست آنانی که در انتخابات شرکت نکردند، دوباره کوک شد و هجمه‌ها و حملات به وی و دکتر ظریف بالا گرفت. این گروه از حامیان قطعی میدان، و بی‌اعتنا به امتیازات احتمالی ایران در سپهر دیپلماسی، حتما پیامدهای نامیمون و نامبارک این رویه در اقتصاد و اجتماع مردم ایران را شجاعانه به جان می خرند و پاسخگوی باورهای خویش خواهند بود!

اما و اما میدان و دیپلماسی در رویارویی با توسعه طلبی دولت اسرائیل، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و شاید جان و مایه جمهوری اسلامی و فلسفه انقلاب اسلامی در ایران و بینش شیعه و اسلامی که ما به آن باورمند هستیم در همین موضوع نهفته است! به زبان دیگر، نوع زیست و آینده میهن و نسل های آینده از فرزندان ما و موجودیت ایران یکپارچه در چهارچوب گفتمان میدان و دیپلماسی در مواجهه با اسرائیل قرار داد!
این موضع به لحاظ اهمیت تاریخی و تعیین نوع سرنوشت و نوع جامعه ای که فرزندان ایران در آن زیست خواهند نمود، نمی تواند بدون بررسی های علمی و آینده پژوهی و فقط بر پایه روحیه حماسی و عاطفی و حفظ پرستیژ اتخاذ گردد.

طی یک سالی که از حمله محدود حماس به اسرائیل می گذرد و بخش هایی از سرزمین های عرب نشین زیر نفوذ حماس، با خاک یکسان شد و فجایعه قتل عام مردم به وقوع پیوست تاکنون دهها تحلیل علمی و کارشناسانه از سوی دانشگاهیان و ارباب مطبوعات نوشته و منتشر شده است و این همه، افزون بر مجموعه مطالعات و بررسی های رسمی و دولتی ایران در مراکز استراتژیک داخلی بوده است!

از سوی دیگر مجموعه شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم ایران آنقدر روشن است که نیازی به توضیح نیست و مقامات عالی نظام بر آن اشراف دارند. شروع جنگی دیگر پس از جنگ هشت ساله، بی گمان کشور را صد سال دیگر به عقب برمی گرداند و مردم را فرسوده‌تر خواهد نمود. اتخاذ هر تصمیم کلان در این باره بدون حضور و نظر دانایان مستقل و فرهیختگان داخلی جامعه ایران، بی گمان کشور را در دالان تاریک فرو خواهد برد! که مجبور خواهیم شد تا انتهای آن را به جلو برویم و مشمول زیان های بعدی آن خواهیم شد!

دیپلماسی، در نگاه نو، فقط چانه زنی و بده و بستان در پشت میز مذاکره نیست که چون ممکن است از عهده آن برنیاییم، از آن دور شویم و بترسیم. دیپلماسی شامل انجام مطالعات و تحقیقات علمی و با عدد و رقم نیز هست که می تواند آینده ایران را امروز، برای ما ترسیم کند!

تجدید نظر و بازنگری در سیاست های کلان و مستند بر مطالعات پژوهشگران دلسوز و بی طرف اقدام فوری دیگری است که می تواند واقعیت و حقیقت وضع امروز مردم را نشان دهد نه آن‌که بر اساس تصمیم و اعلان نظر پراکنده از سوی اعضای مجمع تشخیص مصلحت باشد که معلوم شده است بازتاب مصلحت مردم نیست!!
جریان سیال سیاست ورزی مدرن و تغییر وزن موضوعات سیاسی و لزوم درجه بندی و اولویت قائل شدن با هدف اساسی تامین منافع ملی و بلند مدت مردم ایران با بهره گیری از نظر همه صاحب نظران در داخل کشور، آن قدر متنوع و متغیر است که آموزه های خام و تفسیر بردار مذهبی و آن‌چه که در قرون گذشته و در سرزمین های دیگر منشأ قتل و غارت میان باورمندان شده است، نباید و نمی تواند مبنای تصمیمات ملی و پر هزینه و تعیین کننده بود و نبود یک ملت بزرگ قرار گیرد!

مگر نه اینکه دولت های مستقر در سرزمین های اشغالی و قدس شریف از هنگام تاسیس و با استناد به باورهای مذهبی و با دستاویز قرار دادن پیشینه تاریخی خویش، سرچشمه بحران و کانون ترور دولتی و برهم زننده اتحاد کشورهای عربی شده است؟ مگر ما امروز و از چند دهه پیشتر، دولت و حکومت برخاسته از آموزه های دین یهود، را غده سرطانی نام ندادیم و سیاست خارجی ایران را بر پایه نابودی ان، تنظیم نکرده ایم؟ این موضع ما، زمانی اصولی و بخردانه خواهد بود که ما نیز در موضع علیه آن حکومت خودکامه و کودک کش، خود را از باورهای سنتی – مذهبی و انگیزه های جنگ های مذهبی رها کنیم و بر اساس حقوق بین المللی با آن دولت، به مخالفت بپردازیم و آن را محکوم کنیم!

بر این پایه، چه بسا روش اثرگذار و کم‌هزینه و با بهره‌گیری از ظرفیت همه کشورهای اسلامی و مسلمانان در مواجهه با دولت‌های مستقر در فلسطین اشغالی اتخاذ گردد و بار مسئولیت آن میان همه کشورهای آزادی‌خواه تقسیم شود!

سلامت و نقطه درخشان موضع ایران در این زمینه تاکنون نشان داده است که منافع بلکه حفاظت از جان و مال و شرف ساکنان عرب و اکثرا سنی مذهب مستقر در آن منطقه، بیشترین سهم را در تصمیمات ایران در مواجهه با اسرائیل داشته است. به زبان دیگر، دو پارادایمی که معمولا دستاوریز دشمنان و بدخواهان ایرانیان و شیعیان در تفرقه افکنی اتخاذ می کنند، عملا نقش بر آب شده است! این سلامت و درخشندگی می تواند توسعه بیاید و با اتخاذ روش های متنوعی که برای ملت ایران کمترین زیان و ضرر را داشته باشد، حکومت ایران را از پشتیبانی و حمایت اکثریت بیشتر شهروندان ایرانی برخوردار کند!

ایران با اقتصاد قوی و مردمی با انگیزه و امیدوار و با دردهای کمتر و مشکلات خفیف‌تر بی گمان بهتر از گذشته می تواند در آین مواجهه، نقش آفرینی کند!

همه این موارد از مصادیق لزوم اعتنای بیشتر به دستگاه دیپلماسی و لزوم محدود و کنترل کردنِ حامیان غیرمسئول میدان است!

انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا