تحلیلسیاسی

وقت تنگ است و تصمیم حیاتی

وقت تنگ است و تصمیم حیاتی/

 

مهدی قمشی (استاد دانشگاه شهید چمران اهواز)

متاسفانه نظام در تشخیص و درمان مشکلات سیاسی و اجتماعی به عوامل سلسله مراتبی مشکلات، اصلاً توجهی نداشته و ندارد و لذا درمانی که نهایتاً تجویز شده یا می شود معمولاً اثر بخش نبوده و یا نیست. شاید اگر مثالی از این مفهوم آورده شود بهتر موضوع مورد نظر نگارنده رسانده شود.

این مثال موردی است که در عالم پزشکی و ارتوپدی با آن درگیر بودم. زمانی در انگشتان دستم دردی احساس می کردم که مدتها ادامه داشت. نگاه غیر سلسله مراتبی و سطحی به من می گفت برای رفع مشکل باید انگشتان مورد نظر را با روغن های محلی و یا عطاری، چرب نمایم و یا حداکثر با تمرین و حرکات فیزیکی و ماساژ، بر درد و مشکل انگشتان غلبه نمایم. امّا نگاه سلسله مراتبی یا علمی که توسط پزشک حاذق قابل تشخیص است می گوید انگشتان از عصب ها دستور می‌گیرند و این عصب ها خود، دستور را از ستون فقرات و نخاع دریافت می نمایند و در مرتبه بالاتر این مغز است که دستور اصلی را می دهد. بنابراین دردی که در انگشتان احساس می شود ممکن است از اشکالی در مراتب بالاتر از خود انگشتان و یا محل ظاهری درد نهفته باشد. و البته این نیز ممکن است که مشکل در مرتبه اول تشخیص داده شده و پرداختن مستقیم به محل درد بتواند مشکل را حل نماید.

اتفاقاً در این موردی که مثال زدم مشکل در مراتب بالاتر بود و متخصص، اشکال اصلی را در مرتبه سوم یعنی ستون فقرات تشخیص داد. و لذا با دستور ساده ای مشکل را از اساس حل نمودند. حال در نظر بگیرید که اگر درمان بر اساس شواهد مرتبه اول و یا نگاه سطحی و بصورت سنتی ادامه می یافت نه تنها درمان حاصل نمی شد بلکه روز بروز بدتر شده و گسترش بیشتری می یافت. نمی‌خواهم بگویم در بررسی سلسله مراتبی همیشه مشکل در مراتب بالاتر خواهد بود امّا تنها بررسی علمی و توسط عالمان همان رشته یا تخصص (یا الیت‌ها) است که می تواند به ما نشان دهند که مشکل در کجاست و نگاه سنتی و ظاهری (یا نگاه پوپولیستی) بیشتر اوقات ممکن است ما را غافل کند و به خطا بیاندازد.

حال با این مثال می خواهم بگویم که در مسائل حکمرانی خصوصاً مشکلات مرتبط با مسائل اجتماعی نیز متاسفانه در بیشتر اوقات ما اشتباهاتی از این سنخ داشته ایم که تقریباً در همه آنها نتیجه عکس حاصل شده (که البته خود این خطاها، نتیجۀ بکار گرفتن افراد کوچک در مسئولیت های بزرگ می تواند تلقی شود) و درس لازم نیز از نتایج گرفته نشده است.

در همین جنگ دوازده روزه اخیر، می‌گویند فلان جوان عامل و جاسوس دشمن شده است امّا نمی‌گویند چرا جوانی که در سیستم ما بزرگ شده، به این راه نادرست کشانده شده است. لذا نگاه غیر سلسله مراتبی فوراً تجویز اعدام می‌دهد بدون اینکه ما را به تفکر در مورد دلایل و عوامل چنین آسیب اجتماعی جلب نماید. ولی نگاه علمی و سلسله مراتبی به دنبال علل این پدیده می‌گردد و اگر مسائل فقر و معیشت و مشکلات اجتماعی باعث و محرک چنین خطایی شده باشند تجویز دیگری دارد. لذا در عمل اگر فقط اعدام صورت گیرد و به عوامل سلسله مراتبی بالاتر و حل آنها توجه نشود نه تنها مشکل جامعه حل نمی شود بلکه ممکن است بدتر از گذشته نیز تداوم یابد (توجه نمایید در این بحث منظور اصلاً عدم تنبیه خطا کار نیست بلکه منظور لزوم توجه بیشتر به عوامل و زمینه های چنین انحرافی است که در صورت پرداختن به آنها، کارخانه جاسوس سازی تعطیل خواهد شد).

یا در مورد حجاب راهکارها همه محدود می‌شوند به بگیر و ببند و جریمه و زندان و توقیف اتوموبیل و گذاشتن دوربین در خیابانها، و کسی سراغ حل مشکل از راه های مراتب بالاتر متاسفانه نمی رود، مثل “تبلیغ درست حجب و حیا، ایجاد شرایط ازدواج جوانان، بیان زیبایی های نهفته در حجاب، نشان دادن الگوهایی از سلامت زندگی در افراد متعهد و متعبّد، و نشان دادن صدمات ناشی از بی بند و باری، و واگذاری حجاب به یک امر اختیاری و ترجیح فردی”. برای همین در عمل راه حل ها به نتیجه مطلوب و مورد انتظار نمی رسند و ممکن است حتی نتیجه عکس نیز داشته باشند و نفرت ایجاد نمایند.

بجاست که یک مثال مثبت و درست نیز در این زمینه ها آورده شود. در زمینه حفظ امنیت و کیان کشور از دشمنان خونی این مرز و بوم، کاملاً محرز بوده و هست که پرداختن به تقویت توان دفاعی و موشکی و پهپادی متکی به توانمندی ها و دانش بومی و توسط متخصصین داخلی کشور، سیاستی کاملاً درست و مطابق با نیازهای امنیت مرزهای کشور می باشد و البته اکنون و در بحبوحه جنگ دوازده روزه نیز بر همگان قدرت بازدارندگی این توانایی و دور اندیشی به عینه مشاهده و اثبات شد.

حال بیایید با هم مرور کنیم مشکلات دیگری را که با همین نگاه سطحی سعی در حل آنها داشته ایم امّا نتیجه نگرفته ایم.

مشکل زاد و ولد و جوانی جمعیت را می خواهیم با جایزه و امتیاز دادن به متولدین جدید حل کنیم در حالی که مشکل سلسله مراتبی راه حل را در ایجاد اشتغال و رفع بیکاری و ایجاد درآمد پایدار و مکفی و تسهیل شرایط ازدواج، نشان می دهد.

زمانی برای حل مشکل اشتغال، دولت بدون برنامه مشخصی وام های بی حد و حساب به افرادی داد تا اشتغال ایجاد کنند. نتیجه اش چه شد؟ حیف و میل بیت المال و عدم نتیجه گیری حتی محدود.

برای حل مشکل حفظ و افزایش طرفداران نظام چه کرده ایم. به عده ای خودی امتیازات ویژه داده ایم، و در مسیر زندگی سایرین، تنگه ها و سد معبرهایی مثل گزینش و استعلام محلی و مصاحبه های فرهنگی و شورای های بررسی صلاحیت های عمومی و کنترل شرکت اجباری در مراسم یا کلاسهای مذهبی قرار داده ایم و دل خوش کرده ایم که با این روش، مرددین را توجیه کرده و به حامی نظام تبدیل کرده ایم غافل از آنکه در عمل اکثر افراد را دو رو بار آورده و از مذهب بیزار نموده ایم.

در گذشته برای کاهش قیمت دلار یا سکه چه کرده ایم؟ آیا با اعدام و زندانی کردن چند نفر به اسم سلطان فلان و فلان موفق بوده ایم و آیا قیمت ها کاهش یافت؟ دیدیم که با وجود نظر اقتصاددانان بجای پرداختن به عوامل موثر بر ثبات اقتصادی، با ترساندن افراد فقط چند روزی معاملات را زیرزمینی کرده ایم و سپس وضعیت را بدتر از قبل تحویل گرفته ایم.

در سیاست خارجی کشور، کسانی را داشتیم که چه خوب آینده کشور و جهان را تا سالها بدرستی می دیدند و تحلیل می کردند، امّا در عمل با تحریک عده ای جاهل، سیاست ها را به دست افراد و نگرش هایی دادیم که از دیدن وضعیت آینده کشور و جهان تا زمان یک هفته نیز عاجز بودند تا چه رسد به ماه و یا سال.

باز طرز فکرهایی از این قماش را با هم مرور کنیم که اگر کشور در دام نظر سطحی آنان بیافتد، بدون حمله دشمن، رو به فنا خواهد رفت. جمله “کشور ما می تواند آب مورد نیاز دو میلیارد نفر را تأمین کنید” (عباسعلی نوبخت، معاون وزیر جهاد کشاورزی و رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در دولت مرحوم رئیسی)، یا “ایران ظرفیت ۳۵۱ میلیون نفر جمعیت را دارد” (مشاور عالی وزیر کشور در اصلاح ساختار جمعیت و سلامت در دولت مرحوم رئیسی)، یا “نفی هلوکاست و نفی اثر تحریم ها بر کشور” (توسط ریاست جمهور اسبق)، مثال های بیشتری می توان ذکر کرد امّا به همین مثال ها بسنده می شود.

مطمئنم اگر همین الان گفته شود کشور می‌خواهد مقبولیت عمومی خود را نزد آحاد جامعه بالا ببرد، عده‌ای یافت می‌شوند که با درخواست بودجه های کلان، بدون نگاه علمی و سلسله مراتبی ادعا خواهند کرد که می توانند در کوتاه مدت با روشهایی (در عمل تهدیدی و یا تطمیعی) مقبولیت نظام را به شدّت بالا ببرند بدون آنکه بخواهند با روشهایی صحیح و علمی کارایی نظام یا حکمرانی کشور را بهتر نموده و مقبولیت را بر دلها بنشانند.

مخلص کلام آنکه به نظر می رسد کشور ما تا کنون هزینه های بسیاری را بابت بکارگیری تفکرات و راه حل های پوپولیستی (یا غیر علمی) و نگاههای سطحی پرداخته و بدون دستیابی به نتیجه مطلوب و با زیان های بسیار آنها را رها نموده است و اکنون که نتیجه کار بر همه مبرهن شده وقت آن است که سیاست گذاری های اصلی کشور از دست افرادی ضعیف که تنها تا نوک بینی خود را می بینند خارج شده و بدست افرادی دانا و توانا و دوراندیش که قدرت تشخیص اثرات سلسله مراتبی (علمی) از مسائل و مشکلات جامعه را دارند و راه حل های درست را بخوبی می شناسند (که متاسفانه علی رغم تلاش دکتر پزشکیان ریاست محترم جمهور، مدت هاست از گردونه مدیریت کشور بدور مانده یا حذف شده اند)، قرار گیرد تا سرمایه های مادی و معنوی و اجتماعی کشور محفوظ مانده و چشم طمع دشمنان نیز از این سرزمین زدوده گردد. وقت تنگ است و تصمیم حیاتی.

انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا