دانشگاه

خداحافطی تلخ دکتر سهراب‌پور از دانشگاه علوم پزشکی تهران

خداحافطی تلخ دکتر سهراب‌پور از دانشگاه علوم پزشکی تهران/

 

کسی نمیداند به کدام ملجأ و مرجع در ایران فعلی باید امیدوار بود تا شکوه پیش او بُرده شود؛ از مسؤولانی که دانشگاه را گاه با کودکستان و گاه با پادگان اشتباه میگیرند؟

جناب آقای دکتر حسین قناعتی

رییس دانشگاه

بدین وسیله استعفای خود را از عضویت در هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران اعلام می‌دارم.

تا تاریخ پایان آذرماه ۱۴۰۱ آنچه را بر عهده ام گذارده شده تمام و کمال انجام میدهم و بعد از آن به دانشگاه نخواهم آمد.

خوشحال نیستم از این که مسیری که دانشگاه مع الأسف طی میکند ناچارم میسازد از جایی که زمانی خدمت در آن برایم افتخار بود دل بکنم و مابقی زندگی دنیایی خویش را در بیرون از آن برنامه‌ریزی کنم. تصوّر نمی‌کردم شاهد عمق و وسعت یافتن نگاه نداشتن حرمت اساتید و دانشمندان کشور بی اعتنایی به خرد جمعی پشت کردن به بدیهیات شایسته سالاری و شایسته گزینی زوال رفتار و اخلاق حرفهای در مسؤولان تصمیمات و انتصابات سازمان یافته و نابجا مقدم دانستن تعهد بر تخصص با تعاریفی مخدوش از «تعهد» و از سوی دیگر انفعال و بی عملی دردناک برخی داعیه داران دانش و اخلاق بنا بر مصالح جناحی و عشیره ای و شخصی با این شتاب فزاینده در جایی باشم که نامش «دانشگاه» است.

کسی نمیداند به کدام ملجأ و مرجع در ایران فعلی باید امیدوار بود تا شکوه پیش او بُرده شود؛ از مسؤولانی که دانشگاه را گاه با کودکستان و گاه با پادگان اشتباه میگیرند؟

کاش تصمیم گیران و مجریان و ناظران بر قوانین از غفلت سرد بر میخاستند و می دیدند که انواع سهمیه‌های ناعادلانه چه صدمات جبران ناپذیری را بر پیکر نحیف سازمان سلامت کشور وارد آورده و می آورد این جایگاه مستعجل است و اینان به بادی آمدهاند و به بادی هم خواهند رفت اما صندلیها و جایگاه هایی که چند صباحی اشغال کرده اند – و جایگاه رفیعی هم هست – چونان آسیب دیده و خواهد دید که نسلی باید بگذرد و اگر خدا خواهد شایستگانی در آینده بر سر کار آیند تا شاید بتوانند صدمات وارد آمده بر داشته‌های کالبدی و سرمایه های اجتماعی را ترمیم کنند.

شاید که دانشگاه ازنو محل پرورش خِرَد و محفل جَوَلانِ دانایان و صاحبان آگاهی و دانش گردد.

خوشبختانه چهرگان این حقیر در ابعاد آموزش پژوهش و خدمات اجرایی بر دوست و دشمن هویداست. با آن که به یاری خداوند منان و در سایه همکاری با مجموعه‌ای از جوانان پرتلاش و با استعداد امتیازات بنده برای ارتقا به استاد تمامی آماده و مکفی است ارایه مستندات به مسؤولان فعلی دانشگاه و درخواست ارتقا در شرایط امروزین را برای خود افتخاری نمیدانم و ترجیح میدهم دانشیار بمانم و عطای دانشگاهی را که در زمانی نه چندان دور مسؤولان محبوب و ذوالقدری بر آن مدیریت می کردند و اکنون مشاهده درایت و فنّ مدیریت در مسؤولانش به یک انتظار دست نیافتنی بدل شده، به لقایش ببخشم.

در هفته‌های گذشته آنچه را از پروژه و یا پایان نامه در چند دانشکده در دست داشته ام کم وبیش به انجام رسانده ام و اگر احیاناً چیزی از نظرم پنهان مانده باشد برای جوانان فهمیده دانشجو جبران خواهم کرد تا دینی بر عهده ام نماند.

رجای واثق دارم که از بیرون دانشگاه بسیار اثر بخش تر و مبسوط الیدتر میتوانم به دانشگاه مغموم و به ایران مظلوم خدمت کنم. در فرصت کوتاهی که از عمرم باقی مانده به حکم وظیفه و بدون منّت از تمام آنچه که خداوند مهربان از سرِ فضل در وجودم به ودیعت گذارده در راه اعتلای ایران سربلند و برداشتن باری از دوش ایرانیان عزّتمند خواهم کوشید و آرزویم را که ظهور عاجل مهدی فاطمه – سلام الله علیها – است هر روزه از او مسألت میدارم.

به امید روزهایی بهتر

والسلام

امیرعلی سهراب پور

شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱

خبرهای مشابه

‫۸ دیدگاه ها

    1. به خداحافظی تلخ تو سوگند این غصه پر غصه هم می گذرد و باز از خاکستر خویش چو سیمرغ برخواهیم خواست و رخش رستم خواهد تاخت و وین کشتی طوفان زده به دست فرزندان و جوانان برومند این سرزمین خردمندانه به ساحل آرام پهلو خواهد زد و شاخساران به نسیم بامداد به ترنم باران بهار به رقص خواهند آمد و امید و شور و شعف به قلبهای غمزده و ماتم زده برخواهد گشت و به اشک شوق پدران و مادران و فرزندان وضو خواهند ساخت و زندگی به شریان کارون و زنده رود و هیرمند و بهمنشیر جاری خواهد شد و به لبخند بامدادان با برآمدن آفتاب از دماوند و سهند و سبلان و دنا و دالاهو شور ازادی خواهد دمید…
      اندکی صبر سحر نزدیک است…

  1. بسیار نامه زیبایی است. حقیقتا وضعیت حاضر دانشگاه را به نمایش گذاشته است…..امیدوارم موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا