اقتصادی و اجتماعی

ناامنی، ناآرامی (به بهانه ناآرامی‌های اخیر)

ناامنی، ناآرامی (به بهانه ناآرامی‌های اخیر)

در سند ابلاغی اخیر، برنامه ۵ ساله هفتم، حتی از واژه توسعه در عنوان و متن آن نیز پرهیز شده است!»/

از بدیهی‌ترین الزامات توسعه فاصله یافته‌ایم. امروز نظام سیاسی و حکمرانی به پدیده‌ای به نام رادیکالیزم مذهبی و رویکردهای بنیادگرایانه و افراطی سیستماتیک نیز دچار شده است/

بیش از دو دهه اخیر نامگذاری‌های سال به سال به نام‌های پرطمطراق ولی غیر محقق، حاکی از نوعی ناراستی، غیر حقیقی بودن امور، سپر قرار دادن دروغ و تملق، ارتشاء و افساد برای ایجاد مصونیت در هر رده‌ای به میزان تسهیم بودن یا تسهیم شدن در قدرت، جهت غارت منابع و ثروت‌هایی است که ‌باید در مسیر توسعه کشور صرف شوند/

حسین احمدی

استبداد و انسداد تاریخی توسعه در ایران (۱)

(به بهانه ناآرامی‌های اخیر)

در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۱ نشستی تحت عنوان «سبب‌شناسی توسعه‌نیافتگی و اندیشه پیشرفت و تحولات جدید ایران» در محل ساختمان جامعه مهندسان مشاور ایران، با ایده دعوت به گفت‌وگو نخبگان برگزار شد.

این نشست که به صورت یک پانل ۳ ساعته با حضور آقایان دکتر خانیکی، دکتر مجلسی، مهندس آل‌یاسین و دکتر گتمیری به اجرا در آمد، به بیان آقای مهندس گل‌سرخی با هدف‌گذاری هم‌اندیشی اندیشمندان و بر مبنای دغدغه پیوستگی و با هم شدن آنان بر پایه مسوولیت اجتماعی و پرهیز دادن از پراکندگی اندیشمندان در عین بی‌شماری آنها اعلام شد.

از دیگر سو، این قبیل گفت‌وگوها، اگر امروز دچار دیرهنگامی نشده باشند؛ با وجود این، نه داعیه و نه یارای آن را دارند که بدیلی برای هژمونی خیابان واقع شوند، ولیکن می‌توانند به نوبه خود در روشنگری و هشدار نسبت به انحراف از مسیر پیشرفت کشور و درجا زدن توسعه، به هر دو طرف به ویژه حاکمان نهیب خود را بزنند.

ابهامات بنیادینی همواره از سوی برخی نخبگان و الیت جامعه مطرح بوده و همچنان مطرح است مبنی بر اینکه: «آینده توسعه میهن هماره در محاق بوده است!» و «اساسا ما در ایران در مورد توسعه با بن‌بست‌های تاریخی مواجه بوده و امروز نیز به‌رغم پیشینه گشایش‌هایی در برخی مواضع و مقاطع تاریخی از جمله در تاریخ انقلاب اسلامی، اما برای چندمین بار به عدم امکان توسعه رسیده‌ایم.

این رخداد تا بدانجا پیش آمده که در سند ابلاغی اخیر، برنامه ۵ ساله هفتم، با وجود فرمالیته بودن محتوای آن، حتی از واژه توسعه در عنوان و متن آن نیز پرهیز شده است!» آقای مهندس آل‌یاسین پژوهشگرِ سبب‌شناسی توسعه نیافتگی ایران، به گفته خودش با وجود حضور ۶۰ ساله در عرصه فعالیت‌های زیرساخت‌های توسعه مهندسی در کشور و تجارب ارزنده حتی در کار کردن با شرکت‌های خارجی، به این باور رسیده که توسعه در کشور ما به بن‌بست رسیده است! او می‌گوید: «متاسفانه من برای آینده میهنم توسعه‌ای نمی‌بینم!» به گفته وی، او در فرآیند تجارب حرفه‌ای خویش و تلاش برای توسعه میهن، با مفهوم توسعه به تدریج آشنا شده و یکی از مفاهیم مهم از منظر او بروکراسی در کشور است.

مواجهه با پدیده‌های شوم و فراگیری چون مسوولیت‌نشناسی و مسوولیت‌ناپذیری، ناراستی و دروغگویی، چاپلوسی، درست انجام ندادن کارها، اهمال‌کاری و وقت‌کشی و …؛ نوعی رودررویی دایمی با تحمیل‌های اجتماعی، در حالی که به‌رغم وجود سرمایه‌های تاریخی، جغرافیای طبیعی، اقلیم، منابع، فرهنگ غنی، ترکیب‌های جمعیتی، با پدیداری جامعه‌ای معیشت محور در فقدان نهادهای اقتصادی کارآمد، روبه‌رو بوده‌ایم که همیشه به ناامنی و ناآرامی اجتماعی و انفعال، امتناع و انسداد توسعه منجر شده است.

بازبینی رویدادهای تاریخی مکرر و بررسی علل بازتولید استبداد با ریشه‌های مسبوق به سابقه ملوک‌الطوایفی که منتج به افول اندیشه و تفکر و به مخاطره افتادن نظم اجتماعی می‌شده‌اند؛ بازگو‌کننده آن است که «چرا ما توسعه‌ناپذیر هستیم؟!» عدم توفیقات مکرر در برنامه‌های توسعه‌ای و عدم تحقق بند بند سندهای توسعه کشور، بیش از دو دهه اخیر نامگذاری‌های سال به سال به نام‌های پرطمطراق ولی غیر محقق، حاکی از نوعی ناراستی، غیر حقیقی بودن امور، سپر قرار دادن دروغ و تملق، ارتشاء و افساد برای ایجاد مصونیت در هر رده‌ای به میزان تسهیم بودن یا تسهیم شدن در قدرت، جهت غارت منابع و ثروت‌هایی است که ‌باید در مسیر توسعه کشور صرف شوند.

تداوم جامعه سنتی با زندگی به‌ شدت وابسته به معیشت، در وضعی کشنده، رو به استهلاک روح انسانی و اضمحلال تفکر و متضاد رشد و بالندگی استعدادها که به عدم امکان پیدایش شخصیت‌های موثر و کارا در جامعه‌ای استبداد زده می‌انجامد. ادوار پیشین معاصر با عباس میرزا، قائم‌مقام فراهانی، امیرکبیر تا انقلاب مشروطه و پس از آن ظهور پدیده استبداد منور و قدرت مطلق شاهی تا سپری شدن دوران نیم قرن اخیر انقلاب اسلامی ایران، همگی توام با چالشی دوباره و چند باره برای حاکمیت قانون، آزادی و دموکراسی را رقم زده است و اما، اینک با این وصف چگونه می‌توانیم به توسعه دست بیابیم؟!

در حالی که از بدیهی‌ترین الزامات توسعه فاصله یافته‌ایم. امروز نظام سیاسی و حکمرانی به پدیده‌ای به نام رادیکالیزم مذهبی و رویکردهای بنیادگرایانه و افراطی سیستماتیک نیز دچار شده و کار به جایی انجامیده که مردم، نوعی ناامنی و ناآرامی بی‌مهار و غیرمدبرانه را شاهد هستند.

رشد مدرنیته و مطالبه سبک زندگی جدید زیر پوست جامعه و در چهره نسل نوخاسته تبلور و عینیت یافته است. از طرفی این زیست دوگانه حاکمیت و هژمونی خیابان، به دو قطب غیر قابل کنترل، ناهنجاری و اصوات گوشخراش در جهت تقابل با یکدیگر، به نظر از فرصت‌های گفت‌وگو و به رسمیت شناختن زیست قانونمدارانه برای شنیدن صدای اعتراضات بر حق مردم و زنان و جوانان در حال دور شدن است.

خشم و امید در شبکه‌ای شدن جامعه، ملهم از شبکه‌های خشم و امید اثر مانوئل کاستلز، کاوشی در اشکال جدید جنبش‌ها و اعتراضات اجتماعی است که امروزه در جهان نیز در حال فوران هستند، اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی مشابه از بسیاری جهات ممکن است با هم تفاوت داشته باشند، اما در یک چیز مشترک هستند: همه آنها به‌طور جدایی‌ناپذیری با ایجاد شبکه‌های ارتباطی خودمختار که توسط اینترنت و ارتباطات موبایل پشتیبانی شده، در عین در هم تنیدگی، اجتناب‌ناپذیر نیز می‌نمایند.

مانوئل کاستلز در کتاب خود، ریشه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این جنبش‌های اجتماعی جدید را بررسی می‌کند، اشکال نوآورانه خود سازماندهی آنها را مطالعه کرده و همچنین نقش دقیق فناوری را در پویایی جنبش‌ها ارزیابی می‌کند. دلایل حمایتی که آنها در بخش‌های بزرگی از جامعه پیدا کرده‌اند و ظرفیت آنها را برای ایجاد تغییرات سیاسی از طریق تاثیرگذاری بر ذهن مردم بررسی کرده و پیامدهای این جنبش‌ها و اعتراضات اجتماعی را برای درک اشکال جدید تغییر اجتماعی و دموکراسی سیاسی در جامعه شبکه جهانی ترسیم می‌کند.

بی‌عملی و ناکارآمدی دولت در ایران و عدم مشاهده تدبیر حکومتی برای کنترل و هدایت درست اعتراضات در مسیر شنیده شدن صدای جنبش‌های اعتراضی و آینده‌پژوهی در مورد جنبش‌های اخیر در کشور ما و گنگ و مبهم بودن مابه‌ازای مردم و سرنوشت آنها در دل این جنبش، بیشتر به ناامیدی‌ها دامن زده است تا به امیدواری از فرجام‌خواهی‌های آن.

استبداد و انسداد تاریخی توسعه در ایران (۲) 

در پی ایده دعوت به گفت‌وگوی نخبگان، در محاذات ناآرامی‌ها و جنبش‌های خیابانی چند هفته اخیر، طی نشست ۱۱ آبان ۱۴۰۱ تحت عنوان «سبب‌شناسی توسعه‌نیافتگی و اندیشه پیشرفت؛ و تحولات جدید ایران» در محل ساختمان جامعه مهندسان مشاور ایران، به همت «موسسه تحقیق برای توسعه صنعت احداث و انرژی» و با الهام از کتاب «آسبب‌شناسی توسعه‌نیافتگی ایران» آقای مهندس آل‌یاسین؛ این نهاد خصوصی با ظرفیت پیشران توسعه در کشور، درصدد ایفای مسوولیت اجتماعی خویش برآمده است؛ تا با توصیه به آرامش برای گفت‌وگو، در عین حال با طرح مباحث توسعه و ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی موانع توسعه در ایران، به این پرسش بپردازد که «چرا بعد از ۱۲۰ سال سپری شدن از انقلاب مشروطیت و جنبش مدنیت ملت ایران، هنوز در توسعه‌یافتگی لنگ می‌زنیم؟!»

نگاه به مفهوم توسعه ایران در یک زیست تاریخی، مورد توجه جناب دکتر گتمیری واقع گردید. سخن ایشان به توقفگاه‌های بدون امکان توسعه، به دلیل مواجهه با موانع جدی متعدد و متفاوت با ریشه مکرر و پیوستاری تاریخی که موجب حرکت در مسیر خلاف توسعه می‌شده است، اشاره می‌نماید.

تلاش‌های بی‌ثمر «مدرنیزاسیون دستوری و دولتی بدون سپری کردن پروسه مدرنیته» و عدم توجه به تار و پود سنت‌ها و زیرساخت‌های فکری و فرهنگی تجدد و فقدان رخدادگی توسعه انسانی و توسعه فرهنگی در یکایک افراد جامعه، از ظرفیت‌های اکولوژیک گرفته تا دیگر شاخه‌های بومی و اقلیمی؛ به مثابه حرکت ۵درصد الیت محرک توسعه، با وجود توده ناهمسو که همچون گوی ثقیلی، زنجیروار به گام‌های رو به توسعه بسته شده‌اند. دوگانگی فرهیختگان مذهبی-غیرمذهبی، حوزوی-دانشگاهی، سستی تفکر و پایه‌های بخش مذهبی روشنفکران موافق توسعه و یله بودن بخش بنیادگرا و ارتجاع مذهبی و از طرفی نحیف بودن طبقه متوسط اجتماعی، مانع اساسی مقابل توسعه در جامعه ایرانی ۱۵۰ سال دوره گذار سنت-تجدد محسوب می‌گردد.

تطویل دوران پیشا مدرنیته به دلیل بی‌دقتی‌های نخبگان به تحولات الزامی با محوریت انسانی توسعه، به صورت توسعه توأمان سیاسی-اجتماعی-فرهنگی در کنار توسعه فیزیکی و شهری و اقتصادی موردنظر اندیشمندان امروز است. باتوجه به چند وجهی بودن مفهوم توسعه و ترمینولوژی تعریف کلمه Development و منشور حقوق شهروندی و توسعه یافتگی در تعاریف نهادهای بین‌المللی، جهت بهبود کیفیت زندگی تمامی آحاد بشری و همین‌طور نگاه به تحول جوامع به مدد پیشرفت‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی، نشان می‌دهد توجه به انسان و حقوق او در فرآیندهای وفاق تعمیم یافته طی مشارکت فعال، بیش از پیش در مرکز توجهات و فعالیت‌های جوامع قرار گرفته است.

در حقوق انسانی به مثابه هرم نیازهای انسانی، هر اندازه سطح توسعه یافتگی جوامع بالاتر باشد، تحقق حقوق مرتبط با سطوح بالای هرم نیازها، نیز بیشتر مدنظر قرار می‌گیرد. در جامعه در حال توسعه، حکومت (با فرض اینکه به ‌طور اصولی چنین اراده‌ای در او وجود داشته باشد) در جهت تامین حقوق اولیه شهروندی، منطبق با خام‌ترین نیازهای انسان نهایت تلاش خود را به عمل می‌آورد.

از دیدگاه جناب دکتر مجلسی دیپلمات اسبق، تحلیلگر و نویسنده، به عنوان دیگر سخنران مدعو نشست مزبور، در معنی لغوی توسعه پایدار در اقتصاد مدرن، یکی توجه به پایدار بودن (منابع) و دیگر در قالب تعاریف سازمان‌های بین‌المللی توجه به مسائل زیست محیطی از درجه اهمیت فراوان برخوردارند. توسعه دارای امری غریزی برای بشر است.

انسان ذاتا توسعه خواه است و توسعه البته بدون مهندسی امکان‌پذیر نیست. توسعه عبارت است از فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، رفاه و… که بدون مهندسی، نقشه، برنامه‌ریزی و سازندگی تحقق‌پذیر نیست. هدف توسعه در زندگی بشر هیچ‌گاه به فراموشی سپرده نشده است. شایان ذکر است که نباید فراموش شود مشروطه در شرایطی رخ می‌دهد که تقریبا ۹۵درصد مردم بی‌سواد و دچار فقر هستند و تنها ۵درصد به‌دلیل مهاجرت و جهاندیدگی، جنبش مشروطه‌خواهی و مدنیت را شکل می‌دهند.

از سویی، قانون‌مداری به عنوان پایه اول بنای توسعه و جانمایه عدالت است و به عبارت دیگر، بی‌قانونی علت‌العلل همه بی‌عدالتی‌هاست. بین استبداد و دیکتاتوری هم تفاوت باید قائل شد! توسعه ابزاری می‌خواهد که بدان جلا و امید بدهد و از دو جنبه ذهنی/تئوریک و حوزه اجرا/عملیات تحقق‌پذیر باشد. توسعه نیاز به مدرسه، سیستم آموزشی متناسب و دانشگاه تراز توسعه دارد. در تاریخ کشور ما، متاسفانه تقدم و اولویت دادن به توسعه صنعتی نسبت به توسعه فرهنگی، ایران را دچار توسعه نیم‌پز کرده است.

در مباحث مربوط به توسعه در امر سیاست، توسعه درواقع رسیدن به دموکراسی بدون تضاد است. قدرت تفکیک موافق و مخالف از هم و دوست از دشمن و اهمیت دادن به مشارکت فعال شهروندان و مشارکت عمومی نیز مستلزم توجه به قدرت خاموشان است. خیلی وقت‌ها هست که کیفیت از کمیت پدید می‌آید. به عنوان مثال از مجموعه دانشجویان دانشگاه شریف، ۵ الی ۱۰درصدشان شکوفایی برتر در داخل یا خارج کشور می‌یابند. از سویی در ۵۰ سال اخیر، سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش نظام جدید و ۴۴ سال هم نظام جدید، یکسره در شرایط تغییر و تحول خواهی سپری شده است. شرایط امروز پدیدآورنده نسل جدیدی است که به دست خود این نظام تربیت یافته است.

رشد و شکوفایی زنان در جامعه و حضور فعال در ادارات و مراکز فعالیت‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی، منجر به نوعی زیست و کنش جمعی اثر گذار چه بسا در برخی مواضع بی‌همتا گردیده است. امروز در اکثریت کادر بیمارستان‌های ایران علاوه بر کادر پرستاری، کادر پزشکی نیز با قاطبه زنان است. همین رویداد در دیگر حرف از جمله مهندسی، معلمی و غیره نیز نمایان است. امروز با نسلی مواجه شده‌ایم که به یک فرهنگ غالب، رشد یافته و منحصر به خود دست یافته است که امیدواریم آنهایی که با نگرش ارثی خود را بر حق می‌دانند، در برابر این نسل مقاوت نابجا ننمایند.

توسعه نیاز به منابع دارد. منابع هم کم شده و رفته‌رفته رو به پایان است و به راحتی دراختیار نیست. امروزه در دنیای به‌اصطلاح توسعه‌یافته نیز این مساله به ‌طور بحرانی در حال خودنمایی است. از این منظر است که چین به جان سریلانکا می‌افتد. توسعه دیگر از این پس در اروپای پیش‌تر توسعه‌یافته نیز، با بن‌بست مواجه شده است.

به نقل از: اعتماد

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا