خوزستان

وظیفه دانشگاه، معنویت افزایی است؟

وظیفه دانشگاه، معنویت افزایی است؟

محسن صنیعی (مدرس دانشگاه و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها)

در خبرها آمده است که رئیس دانشگاه تهران در دیدار با مراجع تقلید در قم درباره اقدام این دانشگاه برای بازنگری و تحول علوم انسانی، اظهار داشته است که «معنویت باید در علوم ما رسوخ کند و تمام رشته‌های دانشگاهی به‌ویژه علوم انسانی، اجتماعی و رفتاری باید مبتنی بر ارزش‌های دینی متحول شوند.» البته در مورد این‌که چگونه باید معنویت در علوم رسوخ کند، سخنی بیان نکرده‌اند یا این‌که چگونه تمام رشته‌های دانشگاهی به‌ویژه علوم انسانی، اجتماعی و رفتاری، مبتنی بر ارزش‌های دینی متحول شوند، سخنی نگفته است.

در مورد این سخن و هدف معنویت افزایی در علوم و دانشگاه‌ها، باید گفت که آیا پس از انقلاب فرهنگی و در طول ۴۱سال گذشته، جز این هدف، در برنامه سیاست‌گذاران آموزش عالی، هدف دیگری بوده است؟

آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی، در طول ۳۷سال گذشته و پس از چهار سال و نیم فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی، هدفی جز این داشته است؟ آیا دفاتر نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها (که تا قبل از رحلت امام، دفاتر نمایندگی قائم‌مقام رهبری بود)، جهاد دانشگاهی، بسیج‌های دانشجویی و اساتید، انجمن‌های اسلامی دانشجویان و استادان و اخیراً معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه‌ها، هدفی جز این داشته‌اند؟

قبل از هرگونه برنامه جدید در جهت تحول علوم انسانی یا معنویت افزایی در دانشگاه‌ها، خوب است به این پرداخته شود که همه برنامه‌های ۴۱سال گذشته، چه خروجی داشته‌اند. در طول ۳۹سال گذشته پس از بازگشایی دانشگاه‌ها، همه برنامه‌های مختلف، فعالیت نهادها و سازمان‌های مختلف در دانشگاه‌ها و صرف هزاران میلیارد تومان، بودجه‌های فرهنگی، چه خروجی داشته‌اند؟

همه این‌ها علاوه بر آن است که یکی از راه‌هایی که برای اسلامی کردن دانشگاه‌ها بعد از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاه‌ها اجرایی شد، افزودن به‌طور متوسط ۱۰ الی ۱۵واحد دروس معارف اسلامی به‌عنوان دروس عمومی به دروس دانشجویان بوده است. حال باید پرسید که اگر در طول این ۳۸سال، حدود ۱۰ میلیون نفر، این دروس معارف اسلامی را گذرانده‌اند و حدود سه میلیون کلاس معارف اسلامی در دانشگاه‌های مختلف و شاید سالی حدود صدهزار کلاس برگزارشده است که به معنای وجود حدود ۱۰هزار مدرس دروس معارف اسلامی در دانشگاه‌هاست و در طول این مدت‌ها، سالی صدها میلیارد تومان صرف معرفت افزایی شده است، حاصل این‌همه سرمایه‌گذاری چه بوده است؟

آیا شناخت، باورها و اعتقادات اسلامی دانشجویان با این کلاس‌ها، افزوده‌شده است؟ آیا دانشجویان به خاطر این‌همه برنامه‌های معرفت افزایی، مقیدتر به فرایض دینی شده‌اند؟ آیا این کلاس‌های معرفت افزایی، توانسته است پاسخگوی هزاران شبهاتی باشد که در ذهن جوانان وجود دارد، یا بالعکس با ناتوانی در مقابل پرسش‌های جوانان و دانشجویان پرسشگر، این کلاس‌ها، آثار منفی داشته‌اند؟

در پایان به سیاست‌گذاران آموزش عالی توصیه می‌شود که به‌جای آن‌که آموزش عالی را در کارکرد حوزه‌های علمیه قرار دهند، دنبال چابک کردن و کارآمد کردن آموزش عالی کشور در رقابت با دانشگاه‌های جهانی و خصوصاً در تحولات سریع در دنیای هوشمند که روی نظام آموزش و خصوصاً آموزش عالی تأثیر گذارده‌اند، باشند. در فکر آن باشند که هر گرایش دانشگاهی، در حوزه دانش خود، بتوانند در حوزه دانش جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند. سعی کنیم که هر دانش را کاراتر به دانشجویان بشناسانیم و بتوانیم با تحولات آموزش عالی در سطح جهانی، انطباق بیشتری پیدا کنیم و بتوانیم جایگاه علم و دانش را به کسانی که هنوز به جایگاه علم باور ندارند، به اثبات برسانیم.

به‌علاوه، این‌که دانشگاه‌ها بتوانند در مورد مشکلات مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و صنعتی جامعه، فعال باشند و به‌جای آن‌که دانشگاه‌ها، تابع سیاست‌های حاکم باشند، خود در سیاست سازی‌های کلان، نقش‌آفرین باشند.

به نقل از: همدلی

انتهای پیام/

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا