انتخاباتتحلیلگیلان

سامان سیاسی در سایه احزاب موثر

در آستانه انتخاباتی بزرگ و در نوع خود عجیب هستیم. بزرگ، چون نتایج آن آینده سیاسی ایران را نه فقط برای ۴ سال آینده درداخل کشور بلکه حتی نوع و جنس روابط و تعهدات کشور به جهان را تا بعضا” به طول ربع قرن رقم می زند و عجیب، چون شرایط برگزاری انتخابات درایران دراین دوره متفاوت تر از هر زمان دیگراست،  چون از سویی بیماری همه گیر کرونا محدودیتهای سنگینی به حضورفیزیکی مردم در مجامع را تحمیل کرده و از سوی دیگربه دلیل قهر نسبی بخش عظیمی ازمردم با صندوق و انتخابات  بیم آن را می دهد که آنها به هر صورتی حتی درشرایط برگزاری انتخابات مجازی از رای دادن امتناع کنند و مشروعیت نظام را به جالش بکشندکه این هردو حالت درنوع خود کم نظیر است .

عجیب تر اینکه هنوز، یعنی تنها دوماه به انتخابات مانده، هیچیک از دو جناح اصلی سنتی یعنی اصلاح طلبان و اصولگرایان نامزد مشخصی به مردم معرفی نکرده اند،  هرچند پیش بینی می شود یک جناح با احتمال ائتلاف با گرایشهای نزدیک به خود از نظر اهداف سیاسی از وفور کاندیداهای پا به رکاب برخوردار و آن دیگری حتی با و جود ائتلاف با کمبود و یا فقدان نامزد اصلاح طلب و قابل تایید مواجه باشد که این  تردید و طردشدگی خود به ابهامات انتخابات آتی  بیشتر دامن می زند و سوالات بی پاسخ متعددی را در خصوص گلوگاههای انتخابات سالم در ایران به ذهن متبادر می کند.

دراین میان، ازآنجاییکه از مهمترین وظایف احزاب موثر سیاسی شناسنامه دار فراهم آوردن مبانی مشروعیت با برقراری پیوند میان گروه های اجتماعی با یکدیگر و در نتیجه پیشگیری از انحراف مشارکت سیاسی به راه های ناهنجار است،

انتظار نمی رود این احزاب یا بی تفاوتی در گوشه ای بنشینند و تن به تقدیر دهند بلکه برعکس لازم است رسالت خطیر خود را درک و به اجرای صحیح وظایفشان با هدف برقراری «آرامش» و «ثبات» اقدام کنند و نسبت به ماهیت چنین تعلیقی قبل از انتخابات هشدار دهند و نگذارند سرنوشت عرصه مدیریت کلان کشور به اراده کسانی گره بخورد که علم سیاست را جدی نمی گیرند و تصور می کنند می شود با سفسطه میدان داری کرد. لازم هم نیست چرخ را از نو اختراع کرد، کافیست با نگاهی به گذشته  دور در کشور خودمان و گذشته بسیار نزدیک در ینگه دنیا، عاقبت  انتخاب اشتباه و هزینه های مهلک این انتخاب برای کشور را به رایگان ببینند و ارزیابی کنند. حضور ترامپ در مسند ریاست جمهوری آمریکا هنوز آنقدر قدیمی نشده که از حافظه ها پاک شده باشد.

شاید قبل از ترامپ کمتر کسی باورمی کرد که روزی تاجری بدون هیچ پیشینه سیاسی بیاید و بتواند تنها با پول و لابی به بالاترین مقام اجرایی در قدرتمندترین کشور جهان برسد، و بی محابا با بلوف و خودخواهی همه قوانین کشورش و تعهدات آن کشوردرجهان را به سخره بگیرد، دروغ بگوید، تحقیر کند، چپاول کند، و در نهایت  وقتی که دیگر نتوانست به این فریب ادامه دهد و در مبارزات انتخاباتی از رای دهندگان دوباره رای اعتماد بگیرد یکبار دیگر بیاید و این بار به بهانه به چالش کشیدن نتیجه انتخابات و حتی غم انگیز تر با تحریک هواداران افراطی خود اقدام به قشون کشی به بزرگترین نماد دمکراسی کشورش کند و ضمن جریحه دارکردن باورهای مردم، ۵ تن کشته و بیش از ۶۰ تن زخمی و افزون بر ۸۰ تن دستگیر برجای بگذارد. بعلاوه ، تا مدتها با میراثی مخرب همچون دو قطبی شدن کشور، نژادپرستی افراطی، خشونت بی حد و نفرت کور این کشور را آسیب پذیرتر از گذشته کند و به دمکراسی خدشه ای جبران ناپذیر وارد آورد و تازه علیرغم همه اینها بدون پاسخگویی ازتمامی گناهانش تبرئه و با نام رییس جمهور سابق حتی در دوران زندگی شهروندی بتواند صاحب تریبون باشد و بطور مادام العمر از امتیازات یک رییس جمهور بهره مند شود.

تجربیاتی اینچنین نشان می دهد انتخابات بعنوان رکن  و نماد دمکراسی می تواند هم نگین انگشتری مردمسالاری و هم مظهر شکنندگی آن باشد.  و درست به همین دلیل است که انتخاب درانتخابات اهمیت می یابد و آنچه که بیشتر از همه باید ملاک و مبنای گزینش یک نامزد قراربگیرد تخصص، تجربه و تعهد اوست که در کارنامه زندگی فردی در طول زمان ثبت شده است. فردی که به الزامات مسئولیتها واقف است وهمواره بعنوان یک رجل سیاسی در تمامی وظایفی که برعهده داشته براین اصول پای فشرده،  درست و غلط را تشخیص داده و وجودش رااز خشم، حسادت، آز، شهوت و غرور حفظ  کرده است. شاید داوری این صلاحیت توسط عادلترین قضات باید بعهده مردمی باشد که وی سالها با آنها و درکنارشان زندگی کرده  و اعتمادشان را بدست آورده و نه توسط عده ای معدود که معیارقضاوتشان برپایه پاره ای سند و شهادت محدود و شاید مخدوش است.

مروری بر روند احراز و تایید صلاحیتها درانتخابات پیشین نشان می دهد دربسیاری از موارد بدبینی های سیاسی و بی‌اعتمادی شخصی توسط افرادی که دارای سویه های سیاسی خاص و میل به حذف رقیب برای پیروزی نامزد جناح خود بودند مانع از بهره برداری از شایستگانی شده که به هردلیل (مانند صراحت، شفافیت و حرکت مستمر) مورد قضاوتهای ناعادلانه قرار گرفته و با احساس عدم امنیت درنهایت منجر به رد صلاحیت و خارج کردنش از صحنه تاثیر گذاری درسرنوشت کشور برای همیشه شده است..

ازآنجاییکه سال ۱۴۰۰ سال پشتیبانی و مانع زدایی نام گرفته، انتظار از دلسوزان نظام این است که برای حفظ دمکراسی در مناصب کلیدی چون ریاست جمهوری که  مستلزم قانونگرایی بر مبنای عدالت ، آزادی و کرامت است کمک کنند تا  مانع بزرگ نظارت  متمرکز استصوابی برداشته  و درعوض وظیفه سنگین نظارت گسترده به نمایندگان احزاب  دو جناح غالب و قانونی اصلاح طلب و اصولگرا سپرده شود تا بگونه ای موثر زمینه مشارکت سیاسی، حل منازعات اجتماعی و توسعه فرهنگ سیاسی را تسهیل کنند و نگذارند کاسبان برمسند تصمیم گیری های کلان  بننشینند و جامعه را به سمت خشونت، خودفروختگی و ازخودبیگانگی سوق دهند.

ژاله حساس خواه(عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان)

۲۵/۱/۱۴۰۰

خبرهای مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا