اگر خشم در جامعه انباشه شود، ممکن است انفجار آن دامن همه را بگیرد/
اگر خشم در جامعه انباشه شود، ممکن است انفجار آن دامن همه را بگیرد/
محمد رهبری (تحلیلگر شبکههای اجتماعی و دکتری جامعه شناسی سیاسی)
این روزها اخبار نگرانکنندهای در خصوص مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور بهگوش میرسد که مستقیماً بر زندگی همه ایرانیان تأثیرگذار است. در همین چند روز اخیر، میتوان به این موارد اشاره کرد:
کمیسیون ماده هشتادوپنجمی شدن لایحه حجاب و اجرایی شدن آن، که میتواند باعث افزایش فشار به مردان و زنانی شود که طبق آن لایحه «بدپوشش» خوانده میشوند؛
سرمقاله روزنامه کیهان علیه استارتاپها و شرکتهای بخش خصوصی و نگرانی در خصوص مصادره آنها؛
توقف صدور مجوز تولید و واردات کیتهای غربالگری؛
افزایش روزافزون مهاجرت نیروهای متخصص بهویژه پزشکان و کادر درمان؛
و شایعات مربوط به بنزین و…
بااینحال، در شبکههای اجتماعی چندان خبری از واکنش به این موضوعات دیده نمیشود و جز تعداد اندکی از روزنامهنگاران، احزاب و فعالان مدنی، بسیاری از مردم ساکت هستند. این در حالی است که تا سال گذشته، در موارد مشابه کاربران شبکههای اجتماعی در توئیتر و اینستاگرام بهصورت گسترده نسبت به این موارد واکنش نشان میدادند. بهطور مثال فقط لایحه صیانت اینترنت، مورد اعتراض صدها هزار ایرانی در شبکههای اجتماعی قرار گرفت و کارزار آن بیش از یکمیلیون امضا دریافت کرد. پس چرا حالا در برابر هیچیک از این رخدادهای نگرانکننده آنچنان واکنشی در فضای مجازی شکل نمیگیرد؟
چنین به نظر میرسد بسیاری از مردم نسبت به تحولات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی بیحس شدهاند. اما آیا واقعاً سکوت مردم ناراضی را باید به «بیحسی» تعبیر کرد؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش، منفی باشد. نارضایتی همواره منجر به اعتراض نمیشود. هرچقدر هم که سطح نارضایتی در میان مردم بالا باشد، برای اینکه یک واکنش عمومی، ولو مجازی، بخواهد شکل بگیرد، نیاز به عوامل دیگری هم هست. فقدان آن عوامل باعث سکوت فعالان مجازی شده است. اما آن عوامل چه هستند؟
انرژی: بهنظر میرسد انرژی جامعه خالی شده است و سه ماه اعتراض مستمر در سال گذشته انرژی جامعه را خالی کرده است. مردم نمیتوانند هر روز و هر هفته نسبت به تحولات و رخدادها واکنش نشان دهند. آنها نیاز دارند زندگی کنند و حالا که شرایط سخت اقتصادی، زندگی و تأمین معاش را سختتر از گذشته کرده است، عمده تلاش و انرژیشان معطوف به حل مسائل روزمرهشان هست و احتمالاً انرژی کمتری برای هرگونه واکنش، ولو مجازی، دارند.
امید: یکی از عوامل مهم و مؤثر در شکلگیری هر نوع کنشگری، امید به اثربخشی آن است. این مطلب را مارگتس و همکارانش در کتاب «آشفتگی سیاسی» خیلی خوب نشان دادهاند که بدون وجود امید به اثربخشی یک حرکت جمعی، احتمال شکلگیری و دوام آن خیلی کم خواهد بود. بهنظر میرسد بخشی از مردم از هرگونه کنشگری، چه مجازی و چه خیابانی، ناامیدند و برای این ناامیدی شواهد زیادی دارند.
انگیزه: انگیزه متفاوت از امید است. ممکن است کسی امید به نتیجهبخشی کنشگری خود داشته باشد، اما باز هم انگیزه لازم برای این اقدام را نداشته باشد. این را میتوان در مورد آن دسته از افرادی در نظر گرفت که در دو سال اخیر تصمیم به مهاجرت و خروج از کشور گرفتهاند. این افراد، که عمدتاً از بدنه متخصص و تحصیلکرده و مؤثر جامعه بودهاند، بهخاطر شرایط کشور در این سالها تصمیم به خروج از کشور گرفتهاند و به همین خاطر، تمرکز و تلاششان معطوف به امر مهاجرت است و انگیزه کمتری برای کنشگری، حتی در سطح فضای مجازی دارند.
ترس: عامل دیگری که ممکن است منجر به سکوت شده باشد، ترس است. بعد از برخوردهای سال گذشته، شاید برخی از کسانی که در گذشته در شبکههای اجتماعی فعال بودند، حالا به سکوت فراخوانده شده باشند و یا بههر دلیلی نگران تبعات کنش خود شدهاند و بابت هرگونه کنش اعتراضی نگران باشند و به همین دلیل، بهخاطر هزینههای احتمالی، انگیزه فعالیت جدی حتی در شبکههای اجتماعی نداشته باشند.
در کنار عوامل مذکور که باعث سکوت جامعه شده، میتوان عوامل دیگری را هم در نظر گرفت که باعث شده است تا صدای کاربران شبکههای اجتماعی در این مقطع بلند نباشد. یعنی ممکن است بخشی از مردم، هم انرژی، هم امید و هم انگیزه کافی برای فعالیت داشته باشند اما باز هم در شبکههای اجتماعی نسبتاً ساکت باشند. این گروه از مردم نسبت به تمام نظام سیاسی معترضند و خواستار تحولات اساسی و بزرگ هستند. لذا احتمالاً هرگونه واکنش به موارد یادشده را، آن هم به شکلی که محدود به فضای مجازی باشد، «کنشی اصلاحطلبانه» قلمداد کنند و از آن خودداری کنند و انرژی خود را صرف فعالیت در فضای واقعی و خیابان کنند. در میان این دسته از افراد نیز ممکن است افرادی حضور داشته باشند که معتقد باشند «این وضع دوام ندارد» و بههمین خاطر، اخباری را که از تصمیمات مقامات مسئول بهگوش میرسد، بیاهمیت تلقی کنند.
اما آیا تداوم این وضعیت و سکوت کاربران در شبکههای اجتماعی باید برای مسئولان خوشایند باشد؟ خیر. جامعهای که کنشگری نمیکند یا افسرده و ناامید است و یا آنکه درون آن خشمی در حال انباشت است. هر دو حالت میتواند نتایج ناگواری برای کشور داشته باشد که خیلی زود اثرش را نشان میدهد. اگر جامعه افسرده و ناامید باشد، بهمرور از درون پوک و توخالی میشود و فرصت را برای دستاندازی بیگانگان به کشور فراهم میکند و اگر خشم در آن انباشه شود، ممکن است انفجار آن دامن همه را بگیرد. بههرحال، آنچه واضح است آن است که تداوم این وضعیت به نفع کشور و مردم ایران نیست و هر مقام مسئولی که دغدغه ایران و مردم را دارد باید برای تغییر آن تلاش کند.
به نقل از: هم میهن